موضوعات: نماز
   شنبه 27 شهریور 13951 نظر »

زمانی علمای اهل تسنن مرحوم علامه امینی (صاحب کتاب الغدیر) را برای صرف شام دعوت می کنند. اما علامه امینی امتناع می ورزد و قبول نمی کند . آنها اصرار می کنند که علامه امینی را به مجلس خود ببرند.
به علت اصرار زیاد علامه امینی دعوت را  می پذیرد و شرط می گذارد که فقط صرف شام باشد وهیچ گونه بحثی صورت نگیرد آنها نیز می پذیرند.  پس از صرف شام یکی از علمای اهل سنت که در آن جمع زیادی از علما نشسته بود (حدود 70 الی 80 نفر) می خواست بحث را شروع کند که علامه امینی گفت : قرار ما این بود که بحثی صورت نگیرد
اما باز آنها گفتند : پس برای متبرک شدن جلسه از همین جا هر نفر یک حدیث نقل کند تا مجلس نورانی گردد. ضمناً تمام حضار درجلسه حافظ حدیث بودند و حافظ حدیث به کسی گفته می شود که صد هزار حدیث حفظ باشد. آنان  شروع کردند یکی یکی حدیث نقل کردند تا اینکه نوبت به علامه امینی رسید . علامه به آنها گفت شرطم بر گفتن حدیث این است که  ابتدا همگی بر معتبر بودن یا نبودن سند حدیث اقرار کنید . همه قبول کردند . سپس علامه امینی فرمود : قال رسول الله (صلوات الله علیه ) : من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه : هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است .سپس از تک تک حضار در جلسه در رابطه  با معتبر بودن حدیث اقرار گرفت و همه حدیث را تایید کردند .
سپس گفت حال که همه حدیث را تایید کردید یک سوال از شما دارم ، بعد از کل جمع پرسید :
آیا فاطمه الزهرا ( سلام الله علیها ) امام زمان خود را می شناخت یا نمی شناخت … ؟
اگر می شناخت ، امام زمان فاطمه  ( سلام الله علیها ) چه کسی بود ؟
تمام حضار مجلس به مدت ربع ساعت ، بیست دقیقه ساکت شدند و سرشان را به زیر انداختند و چون جوابی برای گفتن نداشتند یکی  یکی جلسه  را ترک کردند و با خود می گفتند  اگر بگوییم  نمیشناخت ، پس باید بگوییم که فاطمه ( سلام الله علیها ) کافر از دنیا رفته است و حاشا که سیده نساء العالمین کافر از دنیا رفته باشد و اگر بگوییم می شناخت چگونه بگوییم امام زمانش ابوبکر بوده ؟  در حالی که بخاری ( از سرشناس ترین علمای اهل سنت ) گفته : ماتت و هی ساخطه علیهما - فاطمه   ( سلام الله علیها ) در حالی از دنیا رفت که به سختی از ابوبکر غضبناک بود “و چون مجبور می شدند بر حقانیت و امامت علی بن ابیطالب  (علیه السلام ) اقرار بورزند سکوت کرده و جلسه را با خجالت ترک کردند.


موضوعات: امامان
   شنبه 27 شهریور 13951 نظر »

یابن الحسن! 

گذرثانیه های نیامدنت

سخت است…! 

همچو حال عباس… 

حین خالی شدن مشک اش…! 

الّلهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج


موضوعات: مهدوی
   شنبه 27 شهریور 13951 نظر »

 

آنجـــــــــــا که دلت گرفت

و هیچکــــــس حـــــــــرف تـــو را نفـــهمیــــد

و از هـــــمه جــــــا و هـــمــه کــــــس نا امیــــــد شـــــــدی

بـــــدان ایـــن یـــــک دعـــــوت اســـــــت

از کــــسی که از رگ گـــــــردن به تـــــــو نزدیــــک تـــر اســــــت

و از همــــــه مـهــربــــان تــــر و با مــعــرفـــت تــــــر اســـــــــت…

                     خــــــــــــــــــــــــــــــدا


موضوعات: مناجات نامه
   شنبه 27 شهریور 1395نظر دهید »

همیشه بگویید الحمدلله، شکر خدا.

♥•٠·˙

اگر چهار مرتبه بگویی بیچاره ام و عادت کنی،

اوضاع خیلی بی ریخت می شود… 

همیشه بگویید الحمدلله، شکر خدا.

بلکه بتوانی دلت را هم با زبانت همراه کنی. 

اگر پکر هستی دو مرتبه همراه با دلت بگو الحمدلله. 

آن وقت غمت را از بین می برد…

امیدوارم جلوی زبانت را بگیری که موثر است.

حاج محمد اسماعیل دولابی


موضوعات: آزاد
   شنبه 27 شهریور 1395نظر دهید »

1 ... 111 112 113 ...114 ... 116 ...118 ...119 120 121 ... 231

 << < اردیبهشت 1403 > >>
ش ی د س چ پ ج
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
یا ابا صالح المهدی ادرکنی
"یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعة مزجاة فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین"
جستجو
کاربران آنلاین
  • مسافر
  • نازنین
آمار
  • امروز: 81
  • دیروز: 102
  • 7 روز قبل: 414
  • 1 ماه قبل: 2750
  • کل بازدیدها: 77983
رتبه