راههای تشخیص صدق و کذب دیدار افراد با امام زمان(عج) *رؤیت حضرت به چند طریق امکان دارد و تشخیص صدق و کذب آن چگونه است؟ رؤیت حضرت در عصر غیبت کبرا به سه صورت ممکن است: الف) در عالم خواب؛ ب) در حال مکاشفه؛ ج) در حال بیداری. که در حال بیداری از نظر کیفیت و نحوه دیدار سه گونه دارد: 1 ـ دیدار با حضرت با عنوان غیرحقیقی؛ به گونهای که دیدارکننده هنگام ملاقات و بعد از آن، هیچ گونه توجهی به شخص حضرت ندارد و ایشان در این دیدار، فردی عادی و ناشناس تلقی میشود، این رؤیت ممکن است برای بسیاری از افراد به طور تصادفی و ناشناس رخ دهد و حضرت با افراد برخورد داشته باشد، ولی هرگز او را نمیشناسند. 2ـ دیدار حضرت همراه با شناخت؛ یعنی شخص دیدار کننده حضرت را به هنگام دیدار بشناسد، این نوع رؤیت، بسیار اندک و انگشت شمار است؛
صفحات: 1· 2
از بررسی كاربردهای گوناگون واژة سرداب در لغت و عرف عامه مردم به خوبی معلوم میشود كه این كلمه در كتابهای لغت و اصطلاح رایج در زبان اغلب مردم در طول تاریخ به یك معنی به كار میرود. توضیح آنکه سرداب و سردابه به خانهای گفته میشود كه آن را در زمانهای سابق ـ به ویژه در مناطق گرمسیر ـ در آن موقع كه هنوز وسایلی چون كولر، پنكه، یخچال و… ساخته نشده بود، در زمین میساختند تا در ایام بسیار گرم تابستان از طریق سكونت در آنجا از گزند گرما در امان باشند و به وسیله قرار دادن اغذیه و اشربة فاسد شدنی در این مكان، از فاسد شدن آنها جلوگیری نمایند. مرحوم دهخدا دراینباره مینویسد: سرداب خانهای را گویند كه در زمین سازند، خانهای كه در زیرزمین سازند تا در گرما به آن پناه برند و آب در آنجا نگاه دارند تا سرد بماند…سرداب غیبت متوكل عباسی نسبت به شیعیان و دوستداران اهلبیت(علیهم السلام) بسیار سختگیری میكرد.
صفحات: 1· 2
شاید برتر باشند! خدای متعال انسان را آفرید و ارزشی ویژه برای او قرار داد و او را اشرف مخلوقات عالم نامید. این آفریده والا مقام برای خداوند ارزشی ویژه دارد و دوست ندارد کسی شأن انسانی وی را لکهدار سازد. از این روی به انسانها طریقه برخورد صحیح داشتن با یکدیگر را آموزش داده و به آنان فرمان میدهد مبادا یکدیگر را به بهانههای ظاهری مسخره کنید که شما از کنه وجود یکدیگر بیاطلاع هستید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ عَسَى أَن یَكُونُوا خَیْرًا مِّنْهُمْ وَلَا نِسَاء مِّن نِّسَاء عَسَى أَن یَكُنَّ خَیْرًا مِّنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمَانِ وَمَن لَّمْ یَتُبْ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ»؛ «اى كسانى كه ایمان آوردهاید، نباید قومى قوم دیگر را ریشخند كند، شاید آنها از اینها بهتر باشند، و نباید زنانى زنانِ [دیگر] را [ریشخند كنند]، شاید آنها از اینها بهتر باشند، و از یكدیگر عیب مگیرید، و به همدیگر لقب هاى زشت مدهید چه ناپسندیده است نام زشت پس از ایمان.
صفحات: 1· 2
این عبارت آیه 56 سوره احزاب است.” إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا “(خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود مىفرستند. اى كسانى كه ایمان آوردهاید، بر او درود فرستید و به فرمانش بخوبى گردن نهید.) این آیه به مۆمنان دستور می دهد به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) درود بفرستند. مقام پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) آنقدر والا و بلند است که اول خود پروردگار عالم و خالق تمام موجودات و دوم ملائکه که مدبّران امور الهی هستند به او درود می فرستند و مۆمنان نیز به تبعیت از آنان به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) درود می فرستند. اما خود صلوات به چه معنایی است و صلوات خداوند بر رسولش چه معنایی دارد و چگونه است؟ درباره معنای ” صلوه” گفته شده در اصل به معناى انعطاف بوده، و صلات خدا بر پیغمبر به معناى انعطاف خدا به وسیله رحمتش به وى است، و همچنین صلات ملائكه او انعطاف آنها به اینكه او را تزكیه نموده و برایش استغفار كنند می باشد.
صفحات: 1· 2
«بسم ربِّ الشهداء و الصديقين» دوست دارم گمنام باشي و گمنام خطابت كنم، مگر نه اينكه گمنامهاي شهيد نظر كرده هاي زهراي اطهرند؟! سلام شهيد گمنام؛ منم؛ سرخوش، سرخوشي كه هزار آينه تاريكي در دلش تلألؤ داشت. سرخوشي كه به بوي گناه سرخوش بود! چه روزهايي كه غرق در مرداب گناه، بي هيچ روزنهي نيلوفري، بر روي جواني ام خطي از غلفت كشيدم! و اگر خداي بي كران آمرزندهام لحظهاي، فقط لحظهاي پرده از همه چيز كنار مي زد و آشكار مي شد گناهانم، ديگر هيچ كس، هيچ كس حتي شاخهاي از علفهاي هرز، حتي پست ترين موجودات هم مرا بي تاب نمي آوردند! و چه بگويم از نعمتهاي بي انتهاي خدايم در فراق من؟! او به انتظار نشسته است با چشمي اشك و چشمي خون و مدام صدايم مي زند: «سرخوشم ! سرخوش نازنينم ! بيا، بيا و از مي من سرخوش شو، بيا و دُردانهام شو …» و من، من غفلت زدهي اسير هامون! آه نازنين خدايم! با تو چه كردم؟! با خود چه كردم؟!
صفحات: 1· 2
<< 1 ... 218 219 220 ...221 ...222 223 224 ...225 ...226 227 228 ... 231 >>