جواب : جواب از کلام امام صادق علیه السلام

مفضّل بن عمر آورده كه گفت:
از حضرت ابوعبداللَّه صادق عليه السلام درباره علم امام نسبت به آنچه در اقطار زمين هست پرسيدم، كه آيا در حالى كه در خانه اش نشسته و پرده اش را افكنده از آنها آگاه است؟

آن حضرت فرمود: اى مفضّل خداى تبارك و تعالى براى پيغمبر صلى الله عليه وآله وسلم پنج روح قرار داد:

روح زندگى كه با آن راه رفت و حركت نمود، و روحِ نيرو كه با آن بپاخاست و جهاد كرد، و روح شهوت كه با آن خورد و آشاميد و با زنان از راه حلال آميزش كرد، و روح ايمان كه با آن أمر كرد و عدالت نمود، و روح القدس كه با آن سنگينى نبوّت را تحمّل كرد.

و چون پيغمبر صلى الله عليه وآله وسلم وفات يافت روح القدس از او منتقل شد و در امام عليه السلام قرار گرفت، و روح القدس نه مى خوابد و نه غفلت مى كند، و نه سرگرم مى شود و نه سهو مى نمايد. آن چهار روح ديگر خواب و غفلت و سرگرمى دارند ولى روح القدس ثابت است. با آن، آنچه در شرق و غرب زمين؛ خشكى و دريا هست ديده مى شود.
عرض كردم: فدايت شوم، آنچه در بغداد است در دسترس امام است؟ فرمود: آرى، و هر آنچه زير عرش هست.


موضوعات: مهدوی
   جمعه 12 آذر 13955 نظر »


موضوعات: رهبری
   جمعه 12 آذر 13954 نظر »

صـاحـب روضات الجنات - مرحوم حاج ميرزا محمد باقر (ره ) - فرمودند:

حاجي تاجري از آشنايان مـن بـود كـه بـه خـاطـر تـقوي و اخلاص زيادش رفاقت و صميميتي بااو داشتم حتي آن كه من عـهـده دار وصيت اموال هيچ كس نشدم جز اين تاجر محترم ،كه به خاطر كمالات و تقواي او، اين كار را برايش انجام دادم .

ايشان بعد از مراجعت ازسفر حج نقل كرد: مـن براي مخارج سفر خود نزد كسي در نجف اشرف ، از اصفهان برات پول داشتم .
درموقع تشرف بـه نـجـف ، وقـتـي براي وصول آن پول رفتم ، مدتي طول كشيد تا مغرب شد، لذا وقتي برگشتم قـافـله اي كه بنا بود براي تشرف به مكه معظمه با آن حركت كنم ورفقا و اثاثيه ام در آن بودند، از نـجف حركت كرده بود.
به دنبال قافله رفتم ، اما دروازه نجف بسته شده بود و من هر قدر اصرار و الـتـمـاس كـردم كه در را باز كنند، قبول نكردند.
ناچار پشت دروازه ماندم تا صبح شد و در را باز كـردند.
من بيرون رفتم و تاظهر رفتم اما هيچ اثري از قافله نيافتم .
ديگر ترسيدم تنها بروم ، چون مـمـكـن بـود بـاعـث هـلاكت خود شوم ، لذا دوباره رو به نجف برگشتم كه شايد با قافله ديگري حركت كنم .
وقتي به دروازه نجف رسيدم ، شب بود و باز در را بسته بودند ناچار پشت دروازه ماندم تـا نـزديك فجر شد در اين وقت شخصي كنارم ظاهر گشت .

او را به هيئت ولباس كشيكچي هاي اصفهان با لباس نمدي كه مرسوم آنها است ، ديدم .
با تندي به من گفت : چرا شما عجمها نماز شب نمي خوانيد! از ديشب تا حالا اين جا بودي ،مي خواستي نماز شب بخواني .
الان برخيز و بيا.
به دنبالش روانه شدم .
او مرا به محلي ، خدمت آقاي بزرگواري برد.
وقتي رسيديم آن بزرگوار به آن شخص فرمود: او را به مكه برسان و خودش ناپديد شد.
آن شـخـص بـا مـن قراري را در ساعت معيني گذاشت و فرمود: آن جا حاضر شو.
وقتي سر وعده حاضر شدم ، فرمود: پاي خود را در راه رفتن در جاي پاي من بگذار.
من به همان روش عمل كردم .
طولي نكشيد (ده قدم يا قدري بيشتر حركت كرديم ) كه خودرا در مكه ديدم و آثار مكه را مشاهده كردم .
وقتي آن شخص مي خواست از من جداشود، عرض كردم : استدعايي دارم و آن اين است كه لطف خود را تمام كنيد و درمراجعت از مكه هم با شما باشم .
فرمود: قبول مي كنم به شرط آن كه كاري را برايم انجام دهي .
قبول كردم و باز جايي را وعده فرمود كه بعد از پايان اعمال حج در آن جا حاضرشوم .
پس از اعمال ، به آن جا حاضر شدم و ايشان به همان شكل مرا به نجف مراجعت دادند.
در موقع جدا شدن پرسيدم : تقاضاي شما چيست ؟ فرمود: در اصفهان مي گويم .
بـعـد از آمـدن بـه اصـفهان ، ايشان نزد من آمدند ديدم از همان كشيكچي هاي اصفهاني مي باشد.
فرمود: تقاضاي من اين است : من در فلان روز و فلان ساعت از دنيا مي روم تو بيا و مرا دفن كن .
و قبر خود را در محل تخت فولاد معين فرمود.
در هـمان وقت معين كه به منزل او رفتم ، ديدم از دنيا رفته است ، لذا بر حسب دستورايشان ، او را دفن كردم

كمال الدين ج 2، ص 104، س 4.

   جمعه 12 آذر 13954 نظر »

احمد بن اسحاق قمی، بزرگ شیعیان قم و از اصحاب امام جواد، هادی و عسکری علیه السلام بود.

او به دیدن حضرت صاحب الزّمان علیه السلام شرفیاب گردید او از وکلای حضرت عسکری علیه السلام و حضرت مهدی علیه السلام بود.
(ر.ک: کمال‌الدین و تمام النعمة، ج 2، باب 43، ش 16.)
در خاندان امامت از شأن و مرتبه والایی نیز برخوردار بود که نمونه‌ای از آن حدیث در کمال‌الدین و تمام النعمة نقل شده است.
شیخ صدوق رحمه الله با ذکر سند نوشته است:
احمد بن اسحاق گوید:
بر امام عسکری علیه السلام وارد شدم و می‌خواستم از جانشین پس از وی پرسش کنم؛ او آغاز سخن کرد و فرمود:
ای احمد بن اسحاق!
خدای تعالی از زمان آدم علیه السلام زمین را خالی از حجّت نگذاشته است و تا روز قیامت نیز خالی از حجّت نخواهد گذاشت.
به واسطه او بلا را از اهل زمین دفع می‌کند و به خاطر او باران می‌فرستد و برکات زمین را بیرون می‌آورد.
گوید:
پرسیدم:
ای فرزند رسول خدا امام و جانشین پس از شما کیست؟
حضرت شتابان برخاست و داخل خانه شد و سپس برگشت در حالی که بر شانه‌اش کودکی سه ساله بود که صورتش مانند ماه شب چهارده می‌درخشید.

صفحات: 1· 2


موضوعات: مهدوی
   جمعه 12 آذر 13953 نظر »

 

در روایات فراوانی ذکر شده که پرچم حضرت مهدی علیه السلام هنگام ظهور، همان پرچم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است.

امام صادق علیه السلام فرمود:
«مَعَهُ رَایَةُ رَسُول اللّه صلی الله علیه و آله.»
آن‌گاه حضرت در پاسخ شخصی که پرسید:
آیا نزد او است یا اینکه برای او آورده می‌شود؟
فرمود:
«بلکه جبرئیل آن را خواهد آورد.» بعد از آن ایشان فرمود:
«با آن پرچم بر هیچ [قوم ستمگری] نمی‌گذرد، مگر آنکه خداوند آنها را هلاک می‌سازد.»
(الغیبة، ص 309، ح 4؛ و ر.ک: کمال‌الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 672، ح 23.)

شبیه همین روایت از امام سجاد علیه السلام نیز نقل شده است.
(ر.ک: بحارالانوار، ج 51، ص 135، ح 3.)

اهمیت این امر به قدری زیاد است که در غیبت نعمانی بابی تدوین شده با این عنوان که پرچم پیامبر بعد از جنگ جمل، باز نخواهد شد؛ مگر به دست قائم علیه السلام.
(الغیبة، ص 307.)

امام صادق علیه السلام درباره آن پرچم به ابو بصیر فرمود:

«ای ابا محمد!
به خدا قسم آن پرچم نه از پنبه است و نه از کتان و نه از ابریشم و نه از حریر.
عرض کردم:
پس از چه چیزی است؟
فرمود:
از ورق (برگ) بهشتی است. رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز بدر آن را برافراشت و بعد آن را در هم پیچید و به علی علیه السلام داد. پس همچنان نزد علی علیه السلام بود تا هنگامی که روز بصره فرا رسید، آن را برافراشت. پس خداوند پیروزی را نصیب او ساخت.
سپس آن حضرت آن را در هم پیچید و آن اینجا نزد ما است. هیچ کس آن را نخواهد گشود تا آنگاه که قائم علیه السلام قیام کند و چون او قیام نمود، آن را برخواهد افراشت.»
(همان، ح 2.)

و از علی علیه السلام روایت شده، آنگاه که حضرت مهدی علیه السلام پرچم خویش را به اهتزاز در آورد بین مشرق و مغرب برای او روشن خواهد شد.
«اِذا هَزَّ رایَتَهُ اَضاءَ لَها ما بَیْنَ المَشْرِقِ وَ المَغْرِبِ»

(کمال‌الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 653، ح 17.)


موضوعات: مهدوی
   جمعه 12 آذر 13954 نظر »

1 2 ...3 ... 5 ...7 ...8 9 10 11 12 ... 231

 << < اردیبهشت 1403 > >>
ش ی د س چ پ ج
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
یا ابا صالح المهدی ادرکنی
"یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعة مزجاة فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین"
جستجو
کاربران آنلاین
آمار
  • امروز: 7
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 290
  • 1 ماه قبل: 2573
  • کل بازدیدها: 77569
رتبه