✔ عقل مردم به برکت وجود حضرت قائم(ع)، کامل می شود و ایشان دست بر سر آنها می کشد و کینه و حسد از دلهایشان بیرون می رود که از روز کشته شدن هابیل تا کنون وجود داشته است، و علوم به آخرین حدّ خود می رسد.

چنانکه در اصل زراد آمده است که گفت: به امام صادق(ع) گفتم که: «می ترسم از مؤمنین نباشیم.»
حضرت فرمود: «برای چه؟»
گفتم: «چونکه کسی را پیدا نمی کنیم که برادر او در نزد او بهتر و محبوبتر از درهم و دینار باشد و درهم و دینار را از برادری که میان ما و او، دوستی امیرالمؤمنین(ع) باشد محبوبتر می بینیم.»
حضرت فرمود: «شماها مؤمن هستید و لکن ایمان خود را کامل نخواهید کرد، مگر اینکه حضرت قائم(ع) ظهور کند، پس در آن زمان خداوند تبارک و تعالی ، عقلهای شما را کامل می کند.»

✔در کتاب «خرایج» راوندی و «کمال الدّین» صدوق از حضرت باقر(ع) روایت شده است که فرمود: «هر گاه حضرت قائم(ع) قیام کند، دست خود را بر سر بندگان می گذارد و بخاطر این کار، عقل ایشان را جمع می نماید و خرد آنها را کامل می کند.»

شیخ کلینی از سعید بن حسن روایت کرده است که حضرت باقر(ع) به او فرمود: «آیا احدی از شما هست که به برادر خود رو کرده و دست خود را در جیب برادر خود کند و به مقدار نیاز خود بردارد و برادرش او را از این کار منع نکند؟»
گفتم: «چنین شخصی در میان خود نمی شناسم.»
پس حضرت فرمود: «چیزی در این حال نیست.» یعنی مقام و کمالی برای ایشان نیست.
پرسیدم: «آیا آخر این حال، هلاکت و نابودی است؟»
حضرت فرمود: «نه! بدرستی که هنوز عقلهای این گروه به آنها داده نشده است.»

✔در کتاب «اختصاص» از شیخ مفید روایت است که کسی به آن حضرت عرض کرد: «اصحاب ما در کوفه، عدّه بسیاریی هستند، اگر دستور می دادید هر آینه آنها از شما اطاعت و پیروی می کردند.»
حضرت فرمود: «آیا کسی از آنها هست که نزد برادرش برود تا از کیسه پول او، درخواست خود را بگیرد؟»
گفت: «نه!»
حضرت فرمود: «پس آنها به خون خود بخیل تر هستند.»
آنگاه فرمود: «بدرستی که مردم در آرامی و آسایش می باشند. با آنها ازدواج می کنیم و از همدیگر ارث می بریم و حدّ بر آنها جاری می کنیم و امانت ایشان را ادا می کنیم. چون حضرت قائم(ع) برخیزد آن وقت طوری می شود که شخص بسوی کیسه برادر خود می رود و حاجت خود را می گیرد و کسی او را منع نمی کند.»

✔صدوق در «کمال الدّین» از امیرالمؤمنین (ع) روایت کرده است که فرمود: «از صفات مهدی(ع) آن است که دست خود را بر سر بندگان می گذارد، پس آنگاه مؤمنی نمی ماند مگر آنکه قلبش از آهن سخت تر می شود.»
در «خصال» از آن حضرت روایت است که در ضمن وقایع زمان حضرت مهدی (ع) فرمود: «هر آینه، کینه و دشمنی از دلهای بندگان می رود.»
در «کشف الغمّه» از رسول خدا (ع) روایت شده است که فرمود: «خدای تعالی بی نیازی را در دلهای مردم وارد می سازد.» و ظاهر است که چون آن دو صفت زشت و پلید یعنی کینه و عداوت، از میان مردم و از دلهایشان برود، آنگاه این صفت پسندیده بر دل آنها وارد می شود و مردم آسوده می شوند.

✔در خطبه مخزون از امیرالمؤمنین (ع) ذکر شده است که: «در آن زمان علم در دلهای مؤمنان جا داده می شود و هیچ مؤمنی محتاج علم برادر خود نمی شود و در آن هنگام تأویل این آیه آشکار می شود که: «… اللّه کُلّاً مِن سعته…»
( - سوره نساء آیه 130 «یعنی: خداوند هر کدام از آنها را با فضل و کَرَم خود بی نیاز می کند.» )


موضوعات: حدیث
   جمعه 12 آذر 13952 نظر »

مؤمن واقعی، همه هستی و دار و ندارش، ایمان اوست و آن را به هیچ بهایی نمی فروشد، اما گاهی، برخی عوامل مانند مال، فرزند و لقمه حرام، ایمان انسان را ناخواسته زایل می کند: وَلَا تَشْتَرُوا بِایَتِى ثَمَنًا قَلِیلًا: و آیات مرا به بهای ناچیزی نفروشید! (مائده/44)

لقمه حرام،حرام خواری

محاسبه روز قیامت را جدی بگیریم

یکی از مسائلی که خداوند در آیات متعدد از قرآن مجید انسان را به آن تذکر داده است عظمت روز قیامت است که تمام عقبات آن بسیار سخت و مشکل است و یکی از مشکل ترین عقبات آن عقبه مظالم و مرصاد و یا حق الناس می باشد چنانچه خداوند متعال می فرماید: «وَ نَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَ إِنْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنا بِها وَ كَفى بِنا حاسِبِینَ» (انبیاء، 47) یعنی «ما در قیامت برپا می کنیم ترازوی عدل را پس در آن روز بر کسی ظلم نخواهد شد و کردار هر کس هر چند اندک باشد آن عمل را می آوریم و ما از برای محاسبه روز قیامت کافی می باشیم.

مال حرام دل تاریک می شود غفلت به سراغ انسان می آید، غفلت یعنی بیدار نیست، دعا مستجاب نمی شود، نماز قبول نمی شود، در مسیر دوزخ قرار می گیرد و باعث سلب توفیق می شود.

دنیای حرام، درخششی ندارد

امام علی (علیه السلام) در خطبه اول نهج البلاغه می فرماید: بندگان خدا شما را سفارش به تقوا می کنم، این حق خداست بر شما که تقوا کنید .

صفحات: 1· 2


موضوعات: قرآنی
   جمعه 12 آذر 13953 نظر »

پاسخ امام رضا علیه السلام به سوالی در باره فلسفه اذان که تقدیم می شود:

ایشان فرموده اند: «همانا مأمور شدن مردم به گفتن أذان به علل و دلائل بسیارى است، از آن جمله اینكه:

براى فراموشكار یادآورى باشد، و غافلان را بیدارى بخشد، و ناآشنا با وقت را و نیز آنان را كه سرگرم شغلى شده و از فكر نماز بى خبرند یادآور و شناساى وقت باشد، و مؤذّن با أذانى كه می گوید فرا خواننده بندگان باشد به پرستش و عبادت آفریدگار، و برانگیزنده و تشویق كننده در انجام عبادت، و اقرار كننده باشد به وحدانیّت حقّ جلّ و علا، و آشكارگر ایمان، و ظاهر و عیان ساز اسلام باشد، (و بدین جهت است كه أذان هر بلد را نشانه ایمان و اسلام آن شهر و ساكنان آن میدانند كه ایشان مسلمان و مؤمن اند) و نیز كسانى را كه شهادت یا نماز را از یاد برده باشند مؤذّن بیادشان آورد، و بدان جهت مؤذّن را به این نام مى خوانند كه به سبب و به وسیله اذان به مردم اعلام مى كند كه نماز بخوانند، و به این سبب أذان با تكبیر (اللَّه اكبر) آغاز و با تهلیل «لا إله إلّا اللَّه» به پایان میرسد كه خداوند عزّ و جلّ اراده فرموده كه شروع به یاد او و نام او باشد، و نام خدا در تكبیر نخستین حرف یا كلمه است، و در «لا إله إلّا اللَّه» آخرین كلمه است،
بدان جهت مؤذّن را به این نام مى خوانند كه به سبب و به وسیله اذان به مردم اعلام مى كند كه نماز بخوانند، و به این سبب أذان با تكبیر (اللَّه اكبر) آغاز و با تهلیل «لا إله إلّا اللَّه» به پایان میرسد كه خداوند عزّ و جلّ اراده فرموده كه شروع به یاد او و نام او باشد، و نام خدا در تكبیر نخستین حرف یا كلمه است، و در «لا إله إلّا اللَّه» آخرین كلمه است،

صفحات: 1· 2


موضوعات: نماز, ارگامی
   جمعه 12 آذر 13952 نظر »

“الهی”
بـوی ِناب"بهشـت"میدهد همـۀ “نامهای“قشـنگ ِ“تــو”
میگذارمشان روی ِزخمهای “دلم”
گفـته بـودی “اَلجَّبار”
یعنی کسی کـه“جُـبران مــیکند”همـۀ
شکستگـیهایِ “دلت” را
گفـــــته بودی “اَلمُصَـوِّر”
یعنی کسی کــه از “ُنومـیسـازد”
همۀ آنچه را“ویـران”شـده اسـت درون ِ “دلت”
گفــته بـودی“الشّـافـی”
یعنی کسی کـــه“شِفا” مـیدهد تمام ِ
“زخمهـایِ عمیق“و“ناعـلاج”را
هـوای ِ“دلم” سبک میشود بــازمزمه نامهایِ زیبایت
نَفـس میکشــم درهوایِ “مهربانیهـایِ نابت”
“الهی”
ممنونم که هستی وخدایی میکنی…

 


موضوعات: مناجات نامه
   جمعه 12 آذر 13953 نظر »

وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَنِ إِلَّا مَا سَعَى. نجم/39

و اینکه برای انسان بهره‌ای جز سعی و کوشش او نیست

حکایت؛ آیت‌الله‌ العظمی مرعشی نجفی می‌فرمودند: ایامی که در نجف اشرف مشغول تحصیل علوم دینی بودم، بیشتر اوقات پول به من نمی‌رسید ، از طرفی در طول روز به تحصیل معارف و علوم حوزوی می‌پرداختم، وقت کار کردن در روز را نداشتم، از شدت احتیاج و سختی معاش مجبور بودم خواب و استراحت خود را تعطیل کنم و شب‌ها در کارخانه برنج کوبی پدر مرحوم نصرالله خلخالی کار کنم و با مزدی که از کار در کارخانه می‌گرفتم امرار معاش ‌کنم و روزها به خواندن درس و تحصیل ادامه دهم، اما هیچ‌وقت به هیچ کسی اظهار حاجت نمی‌کردم جز خداوند تبارک و تعالی و توسل به خاندان عصمت و طهارت علیهم‌السلام.

با اقتباس و ویراست از کتاب قصص العلما


موضوعات: قرآنی
   جمعه 12 آذر 13951 نظر »

1 2 3 ...4 ... 6 ...8 ...9 10 11 12 ... 231

 << < اردیبهشت 1403 > >>
ش ی د س چ پ ج
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
یا ابا صالح المهدی ادرکنی
"یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعة مزجاة فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین"
جستجو
کاربران آنلاین
  • رضوی
  • دهقان
  • فطرس
  • شمیم
  • نازنین
آمار
  • امروز: 64
  • دیروز: 42
  • 7 روز قبل: 304
  • 1 ماه قبل: 2662
  • کل بازدیدها: 77787
رتبه