موضوعات: قرآنی
   شنبه 20 شهریور 1395نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

   شنبه 20 شهریور 13952 نظر »
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: nili [بازدید کننده]
nili
5 stars

ممنون

1395/06/20 @ 22:52
نظر از:  

زیبا بود

1395/06/20 @ 21:17


فرم در حال بارگذاری ...

124 هزار فرستاده آمدند تا زمینه سازی کنند برای آمدن پیامبر آخرالزمان. پیامبری که قرار است تمام دین و کاملترین برنامه انسان سازی را در اختیار بشرِ تشنه ی کمال قرار دهد. با همه رنجها و سختی هایی که نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله در این راه متحمل شدند و در قبال آن مزدی از امت نخواستند الّا یک چیز: «قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی».(١)

علامه طباطبایی (ره) در بخشی از تفسیر این آیه چنین می فرمایند: «اگـر در یـك طـایفه از اخبار كه آن نیز متواتر است، یعنى اخبارى كه از هر دو طریق از رسـول خـدا صلّى اللّه علیه و آله رسیده، و مردم را در فهم كتاب خدا و معارف اصـولى و فـروعى دین و بیان حقایق آن، به اهل بیت علیهم السلام ارجاع داده - مانند حـدیـث ثـقـلیـن و حـدیـث سـفـیـنـه و امـثـال آن - دقـت كـافـى بـه عـمـل آوریـم، هـیـچ شـكـى بـرایـمـان بـاقـى نـمـى مـانـد كـه مـنـظـور از واجـب كردن مودت اهـل بـیت علیهم السلام، و آن را به عنوان اجر رسالت قرار دادن، تنها این بوده كه این محبت را وسیله اى قـرار دهـد بـراى ایـن كـه مـردم را بـه ایـشـان ارجـاع دهـد، و اهل بیت علیهم السلام مرجع علمى مردم قرار گیرند.»(٢)

...

پاداشی سراسر خیر و برکت، مزدی که به تمامه، سود و منفعت آن به خود امت باز می گردد و بهانه ای می شود برای اینکه راه زندگی کردن را از نور ولایت بیاموزند و راه خود را روشن سازند.

استاد گرامی آیة الله معرفت می فرماید: «مودت معلول محبت است. به این معنا که محبت علاقه است و مودت اظهار آن علاقه. حق این است که آیه مودت صرف علاقه به اهل بیت علیهم السلام را نمی خواهد. بلکه پذیرش ولایت و پیروی از آنان را تقاضا می کند، زیرا مودت اجر رسالت قرار گرفته بنابراین عبارت است از محبت پایدار و ماندگار همراه با به کارگیری لوازم و وسایلی که به ظهور آن بینجامد.»(٣)

وقتی این مودت و ارتباط تنگاتنگ بین امام و امت ایجاد شد، پشتوانه محکمی می شود برای نظام اسلامی. وقتی سبک زندگی مردم براساس نظر ولیّ امر تدوین و اجرا شد، دیگر دشمن جایی برای نفوذ نخواهد داشت. مگر اینکه عده ای بتوانند این اصل مهم را از امت اسلامی بگبرند.

حال که ما دارای یک زندگی ابدی هستیم و سرمایه پایان ناپذیر ولایت در دسترس ماست، چرا این قدر کم توقع و قانع هستیم ؟ چرا از این مخازن هدایت الهی به گونه ای که زندگی مان را تا ابد تضمین کند، بهره نمی گیریم؟

انسان امروز دست به گریبان با یک بیماری مرموز

آفتی که در زندگی اغلب افراد جامعه انسانی دیده می شود، روزمرّگی و قناعت به همین زندگی ساده و عادی است. اینکه مردم عادت کرده اند صبح سر ساعت معینی از خواب برخیزند، هر کس به کاری در حد توان خود مشغول شود و در تلاش برای گذران زندگی اش باشد و با اتفاقاتی که طی این ساعات برایش می افتد، باری به هر جهت برخورد کند و ظهر به خانه برگردد برای استراحت و تجدید قوا. و بعد از ظهر خود را، به برنامه دیگری از این دست سپری کند و در نهایت شب و خواب و دوباره فردایی دیگر. این سیر مختصری بود از زندگی که اغلب ما درگیر آن هستیم و برای اسلامی شدن آن، سه وعده نماز را هم چاشنی کار می کنیم و تمام.

اما به واقع چشم اندازی که برای زندگی دنیایی ما در نظر گرفته اند همین است و بس؟ آیا قرار نیست برای ادای مزد رسالت در حق ذوی القربی رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله که به تصریح اکثریت مفسرین، اهل بیت علیهم السلام هستند، مودت داشته باشیم. آیا همین که محرّم تکیه ای بر پا می کنیم و نیمه شعبان جشن و سروری، دیگر وظیفه ای بر عهده مان نیست؟ مگر مودت رجوع به این بزرگواران و ابراز و آشکار کردن محبت قلبی مان نیست؟

بهره وری حداکثری از گنجی بی پایان

حداقل گرایی و دنبال دین حداقلی بودن آفتی است که اینجا نیز گریبان ما را گرفته است. اگر قرار است امام زمان علیه السلام با آن علم الهی و تخصص همه جانبه اش مرجع امت اسلامی قرار گیرد، باید در تمام ابعاد زندگی این رجوع، خود را نشان دهد. تصور کنید به گنجی دست پیدا کرده اید. آیا به ناخنک زدن به این گنج رضایت می دهید یا تمام تلاش خود را می- کنید برای بهره برداری حداکثری از آن، به گونه ای که زندگی تان را تا آخر عمر تضمین کند. حال که ما دارای یک زندگی ابدی هستیم و سرمایه پایان ناپذیر ولایت در دسترس ماست، چرا این قدر کم توقع و قانع هستیم ؟ چرا از این مخازن هدایت الهی به گونه ای که زندگی مان را تا ابد تضمین کند، بهره نمی گیریم؟

مقام معظم رهبری در بیان بخش حقیقی و اصلی تمدن اسلامی می فرمایند: «بخش حقیقی، آن چیزهائی است که متن زندگی ما را تشکیل می دهد؛ که همان سبک زندگی است که عرض کردیم. این، بخش حقیقی و اصلی تمدن است مثل مسئله خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف، نوع خوراک، نوع آشپزی، تفریحات، مسئله خط، مسئله زبان، مسئله کسب و کار، رفتار ما در محل کار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعالیت سیاسی، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانه ای که در اختیار ماست، رفتار ما با پدر و مادر، رفتار ما با همسر، رفتار ما با فرزند، رفتار ما با رئیس، رفتار ما با مرئوس، رفتار ما با پلیس، رفتار ما با مأمور دولت، سفرهای ما، نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، رفتار ما با دشمن، رفتار ما با بیگانه؛ اینها آن بخشهای اصلی تمدن است، که متن زندگی انسان است.»(٤)

اینها چند نمونه از صدها موردی است که باید در یک یک آنها به سراغ اهل بیت علیهم السلام رفته و نظر ایشان را جویا شد.

وقتی این مودت و ارتباط تنگاتنگ بین امام و امت ایجاد شد، این پشتوانه محکمی می شود برای نظام اسلامی. وقتی سبک زندگی مردم براساس نظر ولیّ امر تدوین و اجرا شد، دیگر دشمن جایی برای نفوذ نخواهد داشت. مگر اینکه عده ای بتوانند این اصل مهم را از امت اسلامی بگبرند.

چگونه ممکن است

مودت مسلمین باید در سبک زندگی آنها خود را نشان دهد. اگر قرار است در قبال هدایت الهی _بزرگترین نعمت زندگی_که از طریق رسول اکرم و اولاد طاهرینش علیهم السلام به ما رسیده، قدردان و سپاسگزار باشیم، راهی نداریم جز تبعیت از ایشان در تمام شئون زندگی.

چگونه ممکن است کسی دم از مودت اهل بیت علیهم السلام بزند اما مخارج چند ده میلیونی برای مراسم ازدواج خود را روا بداند در حالی که در شهر خود او، خانواده هایی به نان شب محتاجند؟ چگونه فردی می تواند اتومبیل گران قیمت سوار شود و ادعا کند عاشق امام حسن علیه السلام است که در طول عمر خود چند بار کل دارایی اش را به فقرا بخشید؟ چگونه شخصی می تواند شب در همسایگی یتیمی آرام بخوابد و از سختی های زندگی او بی خبر باشد و ادعا کند که شیعه امیر المومنین علی علیه السلام است؟

مثالهایی از این دست در اطراف زندگی ما فراوان است که حاکی از عدم مودت شیعیان است. یقینا اگر مهدی فاطمه علیهماالسلام که خدا باقیمانده غیبتش را بر ما ببخشاید، امروز بین ما ظاهر بودند، همان دستورات پدران خود را ترویج می- کردند که امروز از طریق فقها به ما رسیده است. اگر بنا داریم در قبال نعمتهایی که به واسطه وجود حضرتش به ما می رسد، کاری انجام دهیم، بهترینش تبعیت بی چون و چرا از اوامر ایشان است.

پی نوشت:

1) سوره شوری آیه 23.
2) سید محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 18، ذیل آیه 23 سوره شوری.
3) فداحسین عابدی، تفسیر تطبیقی آیه مودت، ص36.
4) بیانات در دیدار جوانان استان خراسان شمالی 23مهر1392.

 


موضوعات: مهدوی
   شنبه 20 شهریور 1395نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...


موضوعات: آزاد
   شنبه 20 شهریور 1395نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

دعای عرفه‌ سراسر عرفان، عشق، شعف و اظهار تذلل در پیشگاه خداوند است‌. بسیاری از فرازهای دعای عرفه‌ی‌ امام حسین(علیه‌السلام) مربوط به آیات محكم است. آن حضرت، در بخش‌های توحیدی، آن چنان خود را معرفی می‌كند كه معلوم می‌گردد از قَرَن تا قَدَم او را اعتقاد توحیدی پر كرده است. آن‌جا كه ایشان چشم، بینی، گوش، عصب، پیه و گوشت خود را تشریح می‌كنند، همه را نشانه‌ی‌ توحید خدا دانسته، سراسر وجودش را موحّدی می‌دانند كه آثار توحیدی خدای سبحان در جان او ظهور كرده است.

عرفه

در دعای عرفه عشق و معرفت موج می زند، وقتی این دعا آغاز می شود و ما هم هم کلام با آن بنده برگزیده خداوند زمزمه آغاز می کنیم، گویی در یک لحظه جانمان در دریایی از معرفت غرق می شود، و حس می کنیم و با تمام وجود درک می کینم لحظه ای که یک قطره به دریا می پیوندد و دریا می شود، ما هم به نور مناجات ماورایی آقا امام حسین علیه السلام چشم دلمان باز می شود و می بینیم دنیا چقدر کوچک و بی اهمیت است و تمام نظرگاه ما را، تمام حجم قلبمان، تمام روحمان را یاد خدا پر می کند، آنقدر پر می شود که می خواهی پرواز کنی و دل از این دنیا کنده بروی…

...

حسی که مدت هاست گمش کرده ایم در این هیاهیوی روزگار، در نداری ها، بیکاری ها، تورم ها، تحریم ها … آنقدر گم شده ایم که یادمان رفته در دیوار این تحریم های خود ساخته هم هنوز راه آسمان باز است، آنقدر باز که می توانی در یک لحظه از همه این حصارها بگذری و اوج بگیری آنقدر زیاد که این کُره خاکی و همه قیل و قالش برایت اندازه یک دانه ارزن شود، به همان اندازه واقعی اش…

نه دیگر بحرانی برایت می ماند و نه وابستگی ها آزارت می دهد وقتی که پرواز کنی به جایی می روی که نیازهایت هم رنگ می بازد، همان جایی که دعای عرفه ما را می برد، همان جایی که زمزمه می کنی که:

« پاک پروردگارا! جز تو خدایی نیست و من از ظالمانم. بارالها! جز تو خدایی نیست و من از بخشش طلبانم.

پاک خدایا! جز تو خدایی نیست و من از خائفین هستم. تنها تو خدای پاک منی و من از امیدواران هستم. پاک خدایی که جز تو خدایی نیست و من از سائلین هستم.

این ستایش من است که تقدیم داشتم و خلوص من به وحدانیت تو که یادآور شدم و گواهی من به نعمت های تو که شمارش کردم، با این که اذعان دارم که نتوانستم نعمت های غیر قابل شمارش تو را بشمارم.

بارالها! تو نزدیک ترین خوانده شده و سریع ترین اجابت کننده هستی. گرامی ترین بخشنده و وسعت بخش ترین بخشاینده و شنواترین شنونده. ای که در دنیا و آخرت رحمان و رحیمی. همانندی نداری تا از او سوال شود و غیر از تو کسی نیست تا به او امید بسته شود.

الآن آمده ام که بگویم مرا دریاب… من که با همه حقارتم جسارت ها کردم و تو با همه عظمتت نادیده گرفتی، من که با همه نیازم روی گردانی کردم از تو و تو با همه بی نیازیت مرا از یاد نبردی، من امروز آمده ام بگوییم من تو را می خواهم، می خواهم با خودت از تمام دنیایت بی نیازم کنی …

خدایا! من در عین بی نیازی نیازمندم، چگونه در نیازمندی ام بی نیاز باشم؟!

الهی! من در داناییم، نادان هستم، پس چگونه در عین جهالتم نادان نباشم؟!

ای خدا! همانا گوناگونی وجوه تدبیرات تو و سرعت فرا رسیدن قَدَر تو، بندگان عارفت را مانع شد که به یک عطای تو قانع و یک بلای تو مأیوس شوند.

بارالها! از من جز آنچه که سزاوار ملامت است بر نیاید و از تو جز آنچه سزاوار کرمت است بر نتابد.»

اینجاست که اشک های داغمان حکایت از وجود گر گرفته مان می دهد، خدایا خطا کردم، اشتباه کردم به بیراهه رفتم، الآن آمده ام که بگویم مرا دریاب… من که با همه حقارتم جسارت ها کردم و تو با همه عظمتت نادیده گرفتی، من که با همه نیازم روی گردانی کردم از تو و تو با همه بی نیازتیت مرا از یاد نبردی، من امروز آمده ام بگویم من تو را می خواهم، می خواهم با خودت از تمام دنیایت بی نیازم کنی …

می خواهم از خودت بخواهم که لحظات مرا سرشار کنی از یاد خودت آن چنان که رشته های وابستگی ها و دنیا خواهی های مرا بپوساند و از بین ببرد، آمده ام از غل و زنجیرهای سنگین، ندانم کاری ها، طمع ها، شهوت ها و فقرها… رهایی ام بخشی …

آمده ام بگویم: خداوندا! مرا به حقایق اهل قرب متحقّق فرما و به سلک اهل جذب متسلّک نما.

پروردگارا! مرا به تدبیر خودت از تدبیرم و به اختیارت از اختیارم بی نیاز گردان و از افتادن در ورطه اضطرار بازم دار.

خداوندا! مرا از ذلّت نفس خویش خارج ساز و از پلیدی شرک پاکم گردان. قبل از آن که مرگم فرا رسد، از تو یاری می طلبم، پس یاری ام کن. بر تو توکّل دارم، پس تنهایم مگذار. از تو سوال می کنم، پس ناامیدم مگردان و تنها به فضل تو راغب هستم، پس محرومم منما و بر در تو می ایستم، پس طردم مکن.

بار الها! رضای تو منزّه از آن است که معلول علتی از خودت باشد تا چه رسد به این که معلول علّتی از من باشد.

خدایا! ذات تو آن چنان بی نیاز است که حتی سودی از خودت به ذاتت نمی رسد تا چه رسد به این که نیازی به من داشته باشد و سودی از من به تو برسد.»

منبع : tebyan.net


موضوعات: آزاد
   شنبه 20 شهریور 1395نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

1 ... 128 129 130 ...131 ... 133 ...135 ...136 137 138 ... 231

 << < تیر 1403 > >>
ش ی د س چ پ ج
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          
یا ابا صالح المهدی ادرکنی
"یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعة مزجاة فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین"
جستجو
کاربران آنلاین
آمار
  • امروز: 244
  • دیروز: 126
  • 7 روز قبل: 454
  • 1 ماه قبل: 2128
  • کل بازدیدها: 85115
رتبه