موضوعات: آزاد
   چهارشنبه 10 شهریور 13953 نظر »
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(3)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
3 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: nili [بازدید کننده]
nili
5 stars

زیبا بود.

1395/06/10 @ 23:27
نظر از: یااباعبدالله الحسین (ع) [عضو] 
5 stars

زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه ی برگ
زندگی ، خاطر دریایی یک قطره ، در آرامش رود
زندگی ، حس شکوفایی یک مزرعه ، در باور بذر
زندگی ، باور دریاست در اندیشه ی ماهی ، در تنگ
زندگی ، ترجمه ی روشن خاک است ، در آیینه ی عشق
زندگی ، فهم نفهمیدن هاست
زندگی ، سهم تو از این دنیاست
زندگی ، پنجره ای باز به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است ، جهانی با ماست ،
آسمان ، نور ، خدا ، عشق ، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم ،

1395/06/10 @ 23:20
نظر از: یااباعبدالله الحسین (ع) [عضو] 
5 stars

زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه ی برگ
زندگی ، خاطر دریایی یک قطره ، در آرامش رود
زندگی ، حس شکوفایی یک مزرعه ، در باور بذر
زندگی ، باور دریاست در اندیشه ی ماهی ، در تنگ
زندگی ، ترجمه ی روشن خاک است ، در آیینه ی عشق
زندگی ، فهم نفهمیدن هاست
زندگی ، سهم تو از این دنیاست
زندگی ، پنجره ای باز به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است ، جهانی با ماست ،
آسمان ، نور ، خدا ، عشق ، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم ،
زیبا بود

1395/06/10 @ 23:19


فرم در حال بارگذاری ...

   چهارشنبه 10 شهریور 13953 نظر »
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(2)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
2 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: nili [بازدید کننده]
nili
5 stars

ا
ن شاء الله

1395/06/10 @ 23:42
نظر از: رحیمی [عضو] 
5 stars

با سلام
حدیث قدسی
یا أحمَدُ، لَیْسَ شَیْءٌ مِنَ العِبادَةِ أحَبَّ إلَیَّ مِنَ الصَّمْتِ والصَّوْمِ، فَمَن صامَ ولَمْ یَحْفَظْ لِسانَهُ کانَ کَمَن قامَ ولَمْ یَقْرَأ فی صَلاتِهِ.
ای احمد! هیچ عبادتی نزد من محبوب‌تر از خاموشی و روزه نیست؛ پس اگر کسی روزه بگیرد، ولی مراقب زبان خود نباشد، مانند کسی است که به نماز بایستد ولی در آن قرائت نداشته باشد.
O Ahmad! For me No worship is dearer than silence and fast; so he who is on a fast, but doesn’t take care his tongue, is like to a praying one who says his prayer without qira’at
بحار الأنوار، ج 74، ص 29
یا علی علیه السلام

1395/06/10 @ 23:18
نظر از:  

سلام ممنون از وبلاگ خوب و فعالتون
عزیزم این حباب های روی صفحه اگر برداری د به نظرم وبلاگتون عالی تر میشه چون مانع تمرکزه
ممنون از مطالبتون عزیزم
سلام
ممنون از نظرتون یاعلی

1395/06/10 @ 18:58


فرم در حال بارگذاری ...

نام  :  ناهيد
نام خانوادگي  :  فاتحي كرجو
نام پدر  :  محمد
تاريخ تولد  :  1344/4/4
يگان  :  همكاري با سپاه و پيش مرگان انقلاب
تاريخ شهادت  :  1361/09/01
محل شهادت  :  روستاي هشميز كزدستان
عمليات  :  توسط ضد انقلاب
آرامگاه  :  تهران - بهشت زهرا (س)
 

...

                                                      زندگینامه بسیجی شهید ناهید فاتحی کرجو

                                         (سمیه کردستان ، اسطوره ای که جان داد تا حرمت امام خود را نشکند)
                                                             

ولادت و معرفت به معبود

ناهيد فاتحي كرجو در چهارمين روز از تير ماه سال 1344 در شهر سنندج در ميان خانواده اي مذهبی و اهل تسنن به دنيا آمد. پدرش محمد از پرسنل ژاندارمري بود و مادرش سيده زينب، زني شيعه، زحمتكش و خانه دار بود كه فرزندانش را با عشق به اهل بيت (ع) بزرگ  مي كرد.

ناهيد كودكي مهربان، مسئوليت پذير و شجاع بود كه در دامان عفیف مادر، با رشد جسم، روح معنوي خود را پرورش مي­داد. آن قدر در محراب عبادت با خدا لذت مي­برد كه به پدرش گفته بود: «اگر از چيزي ناراحت و دلتنگ باشم وگريه كنم، چشمانم سرخ مي شود و سرم درد مي گيرد. اما وقتي با خدا راز و نياز كرده و گريه     مي­كنم، نه خسته ام، نه سردرد و ناراحتي جسمي احساس مي كنم، بلكه تازه سبك تر و آرام تر مي­شوم».

 
نوجوانی از جنس ایمان و شهامت

با شروع حركت هاي انقلابي مردم ايران، ناهيد هم به سيل خروشان انقلابيون پيوست و با شركت در راهپيمايي ها و تظاهرات ضد طاغوت در جرگه دختران مبارز كردستان قرارگرفت.

روزي با دوستانش به قصد شركت در تظاهرات عليه رژيم به خيابان هاي اصلي شهر رفت. لحظاتي از شروع اين خيزش مردمي نگذشته بود كه مأموران شاه به مردم حمله كردند. آنها ناهيد را هم شناسايي كرده بودند و قصد دستگيري او را داشتند كه با كمك مردم از چنگال آن دژخيمان فرار كرد. برادرش مي گويد؛ «آن شب ناهيد از درد نمي توانست درست روي پايش بايستد. بر اثر ضربات ناشي از باتوم، پشتش كبود رنگ شده بود».

بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و شروع درگيري هاي ضد انقلاب در مناطق كردستان، همكاري اش را با نيروهاي ارتش و بسیج و سپاه آغازكرد. شروع اين همكاري، خشم ضد انقلاب به خصوص گروهك كومله را كه زخم خورده فعاليت هاي انقلابي اين نوجوان و ساير دوستانش بود، برانگيخت.

 
راهی به سوی آسمانی شدن

ناهيد علاوه بر همکاری با بسیج وسپاه بيشتر وقتش را به خواندن كتاب هاي مذهبي و قرآن و انجام فعاليت هاي اجتماعي مي گذراند.

اوايل زمستان سال 1360 به شدت بيمار شد و به درمانگاهي در ميدان مركزي شهر سنندج مراجعه كرد. اما از ساعت مراجعتش خيلي گذشته بود و خانواده نگران شده بودند. خواهرش به دنبالش مي رود و بعد از ساعت ها پرس و جو پيدايش نمي كند. خبري از ناهيد نبود! انگار كه اصلاً به درمانگاه نرفته بود! آن وقت ها پدر ناهيد در جبهه خرمشهر بود و مادر نگران و دست تنها، به تنهايي همه جا دنبال او مي گشت. تا اينكه بالاخره از چند نفر كه ناهيد را مي شناختند و او را آن روز ديده بودند شنيد كه: چهار نفر، ناهيد را دوره كرده، به زور سوار ميني بوس كردند و بردند!

بعد از ربوده شدن ناهيد، خانواده او مرتب مورد تهديد قرار مي گرفتند. افراد ناشناس به خانه آنها نامه مي فرستادند كه: اگر باز هم با سپاه و پيشمرگان انقلاب همكاري كنيد، بقيه بچه هايتان را هم مي­كشيم.

زخم ستاره

چند وقتي از ربوده شدن ناهيد گذشته بود كه خبر گرداندن دختري در روستاهاي كردستان با دستاني بسته و سري تراشيده به جرم اينكه «اين جاسوس خميني است!» همه جا پخش شد. يك روستايي گفته بود: آنها سر دختري را تراشيده بودند و او را در روستا مي گرداندند . گفته بودند آزادت نمي كنيم مگر اينكه به خميني توهين كني!.

او ناهيد بود كه با شهامت و ايستادگي قابل تحسين از مقتداي انقلابي خود حمايت كرده و زير بار حرف زور آنها نرفته بود. مردم روستا در آن شرايط سخت كه جرأت حرف زدن نداشتند، به وضعيت شكنجه وحشيانه اين دختر اعتراض كرده بودند. اما هيچ گوش شنوا و مرد عملي پيدا نشده بودكه ناهيد، دختر جوان و انقلابي را از چنگال ستم آنها رهايي بخشد.

از روز ربوده شدن او يازده ماه مي گذشت كه پيكر بي جان و مجروح و كبود او را با سري شكسته و تراشيده در سنگلاخ هاي اطراف روستاي هشميز پيدا كردند. روایت دیگر حاکیست که اشرار برای وادار کردن ناهید به توهین نسبت به حضرت امام(ره) اورا زنده بگور کرده بودند.

وقتي جنازه را به شهر سنندج انتقال دادند مادرش بسيار بي تابي مي كرد و چندين بار از هوش رفت. پيكر آغشته به خون ناهيد اگر چه ديگر صدايي براي فرياد زدن و جاني براي فدا كردن در راه انقلاب نداشت اما كتابي مصور از ددمنشي ضد انقلاب بود. زنان سنندجی با ديدن آثار شكنجه بر بدن ناهيد و سر شكسته و تراشيده اش، به ماهيت اصلي ضد انقلاب، بيش از بيش پي برده و با ايمان و بصيرتي بيشتر به مبارزه با آنان پرداختند.

 
تهران، سفر آخر

شرایط حاد منطقه در آن سال و خفقان حاکم گروهک­ها بر مردم، فشار زایدالوصفی که به خانواده شهید رفته بود مادر شهید را بر آن داشت به تهران هجرت کند و پيكر شهيد ناهيد كرجو، شهيد مظلوم سنندجي را در قطعه شهداي انقلاب بهشت زهراي تهران دفن نماید.

چند سال بعد، مادر از اندوه فراق ناهيد، بيمار شد و از دنيا رفت. برادر ناهيد مي گويد: مادرم در تهران ماند و با بچه هاي كوچك و وضعيت بد اقتصادي مجبور به كار شد. دوران سختي را گذرانديم اما مادر دلخوش بود كه نزديك ناهيد است. دلش خوش بود كه ديگر لازم نيست كوه به كوه، دشت به دشت و آبادي به آبادي دنبال ناهيد بگردد.

 
و اینک …

اينك نوجوانان و دختران ايران اسلامي بايد بدانند كه وقتي ناهيد فاتحي كرجو به شهادت رسيد بيش از هفده سال نداشت اما اكنون بعد از گذشت سی سال از شهادتش، نامش به بركت متعالي بودن هدف و ارزش هايش زنده و شيوه زندگي­اش الگويي براي زنان مجاهد است.

 اگر در صدر اسلام سمیه زیر شکنجه جاهلان عرب حاضر به نفی وحدانیت خدا نشد و در دفاع از اعتقادات راسخ خود شهادت را برگزید، امروز زنان موحد، الگویی نزدیکتر را پیش رو دارند. دختر نوجوان شجاعی که تحمل شکنجه­های طاقت فرسا را بر توهین به امام خود ترجیح داد و در مسیر ایستادگی و در دفاع از آرمان­ها و اصول متعالی اسلامی، شهادت را برگزید، و او کسی نیست جز سمیه ی کردستان شهیده ناهید فاتحی کرجو.

 


 

 

 

 


موضوعات: شهدا
   چهارشنبه 10 شهریور 1395نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

دو شرط برای بهشت و یک شرط برای جهنم،برای جهنم رفتن یک وصف لازم است و آن گناه است. ولی برای بهشت رفتن، یک وصف كافی نیست بلکه دو وصف لازم است یکی حُسن فعلی و دیگری هم حُسن فاعلی، یعنی هم ایمان و هم عمل صالح.

مردم دو قسم هستند یک عده حرف انبیا را گوش می‌دهند و یک عده حرف شیطان را : «الَّذِینَ كَفَرُوا لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِیرٌ» (سوره فاط ،آیه 7) ؛

ذات اقدس الهی فرمود: برای جهنم رفتن یک وصف لازم است و آن گناه است ولی برای بهشت رفتن یک وصف كافی نیست بلکه دو وصف لازم است یکی حُسن فعلی و دیگری هم حُسن فاعلی، یعنی هم ایمان و هم عمل صالح.

لذا فرمود: «أَفَمَن زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً….» (سوره فاطر آیه 8) ؛ آنها كه فریب دنیا را خوردند یا شیطان با ابزار دنیا آنها را فریب داد و زشت را زیبا و حق را باطل نشان داد آیا این مثل كسی است كه حق را می‌بیند و بهشتی است؟!

...

اما منظور از این دو چیست ؟

هر جاندارى براى خود دلبستگى‏هایى دارد. انسان نیز غیر از دلبستگى‏هاى مادى به پاره‏اى از معنویات مانند، معرفت و زیبایى و… دلبستگى دارد. ایمان نیز نوعى حالت دلبستگى واپسین است که تمام دعاوى دیگر را تحت شعاع قرار مى‏دهد.

قلمرو ایمان براى هر انسان حریم مقدسى است؛ یعنى دلبستگى واپسین انسان در نهایت به امر قدسى تبدیل مى‏گردد و آن گاه است که عنصر شجاعت و جسارت و عشق از آن زاییده مى‏شود.

متعلق ایمان همیشه امر معینى است. لذا شخص مومن باید به آن معرفت داشته باشد.(پل تیلیخ، پویایى ایمان، ترجمه، حسین نوروزى، ص 16، 17)

آنچه كه انسان را در مسیر «قرب الى الله» به پیش مى‌برد و روح او را به خدا نزدیک مى‌گرداند «عمل صالح» است. عمل صالح عملى است كه «رضایت خداوند» در آن است. «عمل صالح» در اصطلاح قرآن به عملى گفته مى‌شود كه هم نفسِ عملْ خوب و شایسته است و هم این كه فرد آن را به قصد تقرب به خدا و جلب رضایت الهى انجام مى‌دهد.

این عمل در فرهنگ اسلامى و قرآنى «عبادت» نام دارد. در این اصطلاح، عبادت فقط به نماز و روزه و حج و نظایر آنها گفته نمى‌شود، بلكه هر عملى كه ذاتاً كارى نیک و شایسته باشد و علاوه بر آن، به قصد جلب رضایت الهى انجام گیرد، عبادت خواهد بود.

ایمان بدون عمل صالح، سودی نخواهد داشت. اگر كسی بدون آنكه به برنامه های اسلام عمل كند، ادعای ایمان داشته باشد، ایمانش صوری و ادعایی است و هیچ سودی به حال او نخواهد داشت.

«ایمان» و «عمل صالح» از جمله چیزهایى هستند كه خداى متعال آنها را از ما مطالبه كرده و شرط رسیدن به كمال و سعادت بشر دانسته است. این دو مفهوم در قرآن كریم در بسیارى از موارد در كنار هم ذكر شده‌اند و بر تلازم آنها با یكدیگر تأكید گردیده است. نمونه‌اى از این آیات را با هم مرور مى‌كنیم:

ـ «وَ بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنّات تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهار» ؛(سوره بقره ،آیه 25) و كسانى را كه ایمان آورده‌اند و كارهاى شایسته انجام داده‌اند، مژده ده كه ایشان را باغ‌هایى خواهد بود كه از زیر[درختان] آنها جوى‌ها روان است.


ـ «الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ طُوبى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآب» ؛(سوره رعد آیه 29) كسانى كه ایمان آورده و كارهاى شایسته كرده‌اند، خوشا به حالشان، و خوش سرانجامى دارند.

ـ «فَمَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصّالِحاتِ وَ هُوَ مُوْمِنٌ فَلا كُفْرانَ لِسَعْیِه» ؛(سوره انبیاءآیه 94) پس هر كه كارهاى شایسته انجام دهد و مومن [هم ]باشد، براى تلاش او نا سپاسى نخواهد شد.

ایمان و عمل صالح ارتباط متقابلی با یكدیگر دارند. در آیات بسیاری از قرآن كریم به عمل صالح نیز بعد از ایمان اشاره شده است. مقارنت ایمان و عمل صالح بیانگرارتباط بین آنهاست.

این دو درحقیقت مانند دو كفه ترازویی هستند كه سنجش بدون یكی از آن دو ممكن نیست و ایمان بدون عمل صالح، سودی نخواهد داشت. اگر كسی بدون آنكه به برنامه های اسلام عمل كند، ادعای ایمان داشته باشد، ایمانش صوری و ادعایی است و هیچ سودی به حال او نخواهد داشت.

پس اگر کسی بهشت می خواهد باید یادش باشد که هم نیّتش را باید درست کند هم عملش را ، و آنهایی که طبق یک فتوای من درآوردی می گویند همین که دل پاک باشد کافی است حواسشان باشد ، که خداوند متعال می فرماید :«… إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ…» (سوره عصر آیه 3) ؛ ..مگر آنها که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند.

اگر قرار بود هر کدام به تنهایی کافی باشد خود خداوند حکیم بنا را بر آن می نهاد ولی صریحا می فرماید بندگی کردن و بهشت رفتن و به کمال رسیدن شرط دارد ، قانون دارد اگر کسی طالب است باید هم تفکر و عقیده اش را درست بکند هم عملش را.

منبع :tebyan.net


موضوعات: قرآنی
   چهارشنبه 10 شهریور 13951 نظر »
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: یااباعبدالله الحسین (ع) [عضو] 
5 stars

ﮔﻔﺖ ﺍﻧﺪﻭﻫﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺮﮔﻬﺎ ﺑﺴﭙﺎﺭ
ﭘﺎﯾﯿﺰ ﺍﺳﺖ …
می ریزند
ﺳﭙﺮﺩﻡ …
ﺑﯿﺨﺒﺮ ﺍﺯ آﻧﮑﻪ ﺩﺭﺧﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻡ ﮐﺎﺝ ﺑﻮﺩ

1395/06/10 @ 23:21


فرم در حال بارگذاری ...

نماز یکی از صورت‌های عبادت و پرستش است که در برخی از دین‌ها وضع شده‌است


امام صادق (ع) فرمود: خداوند تبارک و تعالی فرمود، همانا نماز را از کسی قبول می‌کنم که هشت خصلت داشته باشد:

امام صادق(ع) فرمود: خداوند تبارک و تعالی فرمود، همانا نماز را از کسی قبول می‌کنم که هشت خصلت داشته باشد:

۱- در پیشگاه عظمت من تواضع کند.

۲- روز را به ذکر من بگذراند.

۳- به بندگانم بزرگی نفروشد.

۴- گرسنه را سیر کند.

۵- برهنه را بپوشاند.

۶- نفسش را به خاطر من از شهوات باز دارد.

۷- بر مصیبت زده رحم کند.

۸- غریب را جای دهد.

پس چنین بنده‌ای نورش مانند خورشیدی می تابد، به او در تاریکی ها نور می بخشم، و در سرگردانی ها علم می‌دهم، با عزت خود حفظش می‌کنم، فرشتگانم را به حفاظتش می‌گمارم، چون مرا بخواند جوابش دهم، و چون در خواست کند عطا می‌کنم، و مثل این بنده در نزد من مانند باغ‌های بهشت است که میوه هایش خشک نمی‌شوند و تغییر حالت نمی دهد.
حتما بخوانید بوی بهشت به مشام این افراد نمی رسد.

منابع:

احادیث الطلاب، ح۳۰۶۴
وسائل الشیعه، جلد۱۵، ص ۲۱۰
مستدرک الوسائل، جلد۳، ص۸۶
محاسن، جلد۱، ص۱۵
بحارالانوار، جلد۶۹، ص۳۹۱
تحف العقول، ص۴۹۰

 


موضوعات: نماز
   چهارشنبه 10 شهریور 1395نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

1 ... 154 155 156 ...157 ... 159 ...161 ...162 163 164 ... 231

 << < تیر 1403 > >>
ش ی د س چ پ ج
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          
یا ابا صالح المهدی ادرکنی
"یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعة مزجاة فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین"
جستجو
کاربران آنلاین
آمار
  • امروز: 181
  • دیروز: 183
  • 7 روز قبل: 907
  • 1 ماه قبل: 2598
  • کل بازدیدها: 85658
رتبه
     
    مداحی های محرم