قطعا افکار عمومی همیشه به این مسئله که درآمد رهبران سیاسی – معنوی چگونه تأمین میشود، فکر خواهند کرد و رهبر انقلاب نیز از این قاعده مستثنی نیست.
در لا به لای مصاحبهها و خاطرات به گفتگوی یکی از مسؤولین دفتر مقام معظم رهبری برخوردیم، حجت الاسلام احمد مروی معاون ارتباطات حوزهای دفتر مقام معظم رهبری در سال 87، درباره تأمین مالی زندگی رهبر انقلاب میگوید: اداره زندگی ایشان عمدتاً یعنی آن قدر که من اطلاع دارم که تا حدی دقیق است بیشتر از نذوراتی است که مردم در مورد حضرت آقا انجام میدهند. نذورات میآید. برای امام هم (رضوانالله تعالی علیه) خیلی نذورات میرفت. برای حضرت آقا هم نذورات زیاد میآید که نذر شخصی آقا میکنند که آقا، زندگیشان عمدتاً از همین نذورات اداره میشود و از بیتالمال و از دفتر استفاده نمیکنند. از وجوهات که اصلاً هیچ استفاده نمیکنند. عمدتاً همین نذورات است
...
.[1]هم چنین محمد حسین صفارهرندی وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی، درباره چگونگی مایحتاج رهبری در خاطرهای میگوید: رهبر انقلاب اوایل سال ۷۰ به آقای هاشمی گفته بودند که زندگی مردم دارد خیلی سخت میشود و گرانیها طاقت مردم را بریده است. من با ادامه سیاستهایی که منجر به فقیرتر شدن مردم میشود، موافق نیستم. (آن موقع سیاستهایی را در قالب حذف یارانهها دنبال میکردند)
رهبر انقلاب فرمودند: من مخالفم.
آقای هاشمی گفته بودند یک عدهای میآیند جوسازی میکنند و به شما میگویند. شما قبول نکنید. اینطورها نیست. وضع مردم خوب است.
رهبر انقلاب می گویند: این چیزی که میگویم از اینجاست که خانواده خودم برای خرید میروند و یافتههای خودمان است؛ اینطور نیست که کسی برای ما خبر آورده باشد. فرزند من و خانواده من خودشان میروند و خودشان خرید میکنند. نان میخرند. ماست میخرند و میفهمند که قیمت امروز نسبت به دیروز عوضشده است.
برخی از آقایان مسئول هستند که سال تا سال قیمت و نرخها دستشان نیستند برای اینکه هیچوقت، تو هیچ مغازهای پیدایشان نشده است و در زندگی عموم مردم نیستند و معلوم است که با این وضع خبردار نیستند. بعضی وقتها برخی خبرنگارهای زرنگ رسانهای هم هستند که گاهی اوقات سؤال میکنند که فلان چیز الآن چه قیمتی دارد و طرف مسئول هیچچیز نمیداند.[2]
[1] - گفتگو با حجت الاسلام احمد مروی، معاون ارتباطات حوزهای دفتر مقام معظم رهبری منتشر شده در ویژهنامه تداوم آفتاب روزنامه جامجم در سال 1387.
[2] - http://www.mashreghnews.ir/fa/news/514028
فرم در حال بارگذاری ...
و تو ای گمشدهی تاریخ!
ای منجی انسان!
ای آخرین امید!…
بنگر، ابلیس را که چگونه نعرههای مستانه سر میدهد.
قارونها را که چگونه اموال مردمان را به یغما برده و خون محرومان و مستضعفان جهان را در شیشه کردهاند.
سامریها را که در غیاب تو مردم را به گوساله پرستی فرا میخوانند.
نمرودها را که بتخانهها بنا کرده و بت پرستان مدرن که الهههای لذّت، ثروت، شهوت، قدرت، خشونت و جنسیّت را پرستش میکنند.
فرعونهای آخرالزّمان را که با ساحرههای امواج رنگارنگ و هزاران تکنیک و نیرنگ، مردم را سحر و جادو کرده و به پرستش خویش فرا میخوانند.
احزاب شیطان (یهود، نصارا و نواصب) را که پشت در پشت یکدیگر به مصاف اهل ایمان آمدهاند و برای هدم شیعیانت هم قسم گشتهاند.
اهل خیبر را که دوباره مرحبهای خود را به میدان گسیل داشتهاند.
ابوجهلها و ابولهبها را که آوای توحید را بر نمیتابند.
حرملهها را که در عراق، کودکان شش ماههی شیعه را برای سر بریدن جستجو میکنند.
ابرههها را که سامرا، این قبلهگاه منتظران را ویران نموده و در خیال پلید خویش آهنگ نجف و کربلا دارند.
...
عبور از این امواج سهمگین فتنه، سفینهی نوح میخواهد.
شعبدهی جادوگران عصر جدید را تنها عصای موساست که در هم میشکند.
این بیماری مزمن بشریّت را جز دم مسیحا مداوا نمیکند.
دمیدن روح حیات در کالبد بیرمق بشر تنها و تنها از تو بر میآید.
شکستن این بتهای هزار رنگ، تنها با تبر ابراهیم و بازوی حیدری ممکن است.
این ظلمت جاهلیّت مدرن را جز نور محمّدی(ص) از میان نخواهد برد.
فتنهی خوارج این عصر تنها با دست یداللّهی تو سرکوب خواهد شد.
دلها برای نغمهی داوودیات تنگ شده است.
چشمهای عاشق برای تماشای جمال زیباتر از یوسفت ثانیه شماری میکند.
صبر ایّوب(ع) نیز از این هجران و فراق لبریز گشته است.
عیسی(ع) بیصبرانه در انتظار نزول از آسمان و نماز گزاردن به امامت توست.
ذوالفقار نیز در نیام خویش آرام و قرار ندارد.
زمین به جنبش و رانش در آمده است.
اقیانوسها بیقرار و خروشان شدهاند.
زمان نیز دست و پای خود را گم کرده است.
حتّی دیوار کعبه و رکن و مقام نیز از چشم انتظاری به ستوه آمدهاند.
بیا و کعبه را بیش از این چشم انتظار مگذار.
دیگر فراق بس است.
…. و این تویی که میآیی با منطق آدم، سفینهی توح، تبر ابراهیم، پیراهن یوسف، عصای کلیم، نغمهی داود، خاتم سلیمان، نسخهی مسیح، قرآن محمّد(ص) و ذرالفقار علی(ع)….
…. حُسن یوسف، کف موسی، دم عیسی داری
آنچه خوبان همه دارند تو یک جا داری
ای نازنین!
زیباترین!
مهربانترین!
به بدی ما نگاه نکن.
به رو سیاهی و غفلت ما منگر.
به قصور و تقصیر خویش اذعان داریم.
به خطاها و گناهان خویش معترفیم.
در حقّ تو بسیار جفا کردیم.
به عهد و پیمانی که با تو بسته بودیم وفادار نماندیم. به پیامها و فرمودههایت بیاعتنا مانده و برای فرجت دعا نکردیم.
آری! ما تو را به دور دستها تبعید کردهایم. ما تو را مقیم دیار غربت نمودهایم. اعمال ماست که تو را این چنین پردهنشین ساخته است.
این ماییم که بارها قلب مهربانت را شکسته و اشک چشمت را جاری ساختهایم.
شیطان ما را از شما دور ساخته است. او سوگند خورده بود که ما را از شما جدا کند و کرد.
حال که سرافکنده و پشیمانیم، به ما رحم کن. بزرگوارتر از آنی که از ما روی بگردانی. کریمتر از آنی که ما را نبخشی.
بیا و ما را از اسارت شیطان بیرون بیاور. دنیا بدون شما صفایی ندارد. آن قدر تنگ و تاریک گردیده که گویا نفس کشیدن در آن نیز برای ما سخت و دشوار گردیده است.
بیا و ما را از این سرگردانی و حیرت خلاص کن. بیا و با آمدنت بهشت موعود را به ما ارزانی دار. مگر نه این که خداوند شما را پناه بندگان، کهف امان، فریاد رس بیکسان، دستگیر درماندگان، پشت و پناه مظلومان و یاور ستمدیدگان قرار داده است.
ما نیز ستم دیدهایم و البتّه معترف که با غفلت از یاد شما بر خویشتن نیز ستم کردهایم و اگر با این همه اقرار و اعتراف و طلب عفو و بخشش باز هم شایستهی عنایت و مرحمت شما نیستیم متوسّل به راهی میشویم که از خود شما فرا گرفتهایم و آن هم شفیع قرار دادن آن عزیزی که با شنیدن نامش دل آل الله (علیهم السلام) میلرزد:
تو را به حرمت زهرا(علیها سلام) بیا، بیا مهدی جان!
منبع:
کتاب آوای انتظار، دکتر علی هراتیان
مقدمه کتاب زیباتر از یوسف، سیدمحسن موسوی
منبع: besuyezohur.ir
فرم در حال بارگذاری ...
حقیقت توکل چیست ، توکل، همان دلبستگی و اعتماد کامل به پروردگار است که پس از کمال معرفت حاصل می شود. زیرا که آدمی هر اندازه خدا را بهتر بشناسد و از قدرت و حکمت او بیشتر آگاه شود، توکل و دلبستگی او به آن ذات بی همتا بیشتر می شود.
توکل
در معنای توکل وارد شده است که: روزی جبرئیل بر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نازل شد. حضرت از او پرسید: ای جبرئیل! توکل چیست؟ گفت: اینکه بدانی آفریده ها ـ به تنهایی ـ قادر به رساندن ضرر و یا نفع به تو نیستند و نیز نمی توانند از پیش خود ـ و بدون اذن خدا ـ چیزی به تو عطا کنند و یا چیزی را از تو باز دارند.
همچنین، توکل آن است که از آنچه در دست مردم است، مأیوس باشی. پس هر گاه بنده به چنین معرفتی دست یابد، کارش را تنها برای خدا انجام می دهد و جز خدا در کسی طمع نمی بندد. پس، این است معنای توکل.
این معنا از توکل آثاری با خود به همراه دارد که می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1) آرامش روحی و روانی شخص اشاره کرد (آل عمران آیه 172 و 173). از میان آن كسان كه پس از زخم خوردن باز هم فرمان خدا و رسولش را اجابت كردند، آنان كه نیكوكار باشند و از خداى بترسند، پاداشی بزرگ دارند. (آل عمران 172)
آن مومنانی که وقتی مردم (منافق) به آنها گفتند لشکری بسیار بر علیه شما مومنان فراهم شده، از آنها بترسید، و این سخن بر ایمانشان بیفزود و گفتند: خدا ما را بسنده است و چه نیكو یاورى است. (آل عمران 173)
همچنین، توکل آن است که از آنچه در دست مردم است، مأیوس باشی. پس هر گاه بنده به چنین معرفتی دست یابد، کارش را تنها برای خدا انجام می دهد و جز خدا در کسی طمع نمی بندد. پس، این است معنای توکل
...
2) از دیگر آثار آن می توان به افزایش انگیزه و حرکت و تحرک اشاره کرد؛ زیرا شخصی که خداوند خالق و پروردگار هستی را به عنوان تکیه گاه و پشتوانه خویش می بیند، بی هیچ ترسی از آینده و نرسیدن به مقصد و مقصود و اندوهی از گذشته گام بر می دارد و می داند که به هدف خواهد رسید و اگر به ظاهر به امری نرسید در حقیقت به چیز دیگری دست یافته که از مقصد و مقصود مهم تر است و آن ارتباط تنگاتنگ با خدا و تقرب و نزدیکی به اوست.
از این رو اشخاص متوکل، دارای اعتماد به نفس بیش تر برای اقدام و کار هستند و هرگز خسته نمی شوند و از راهی که می روند باز نمی گردند و کوتاه نمی آیند. (اعراف آیه 88 و 89 و یونس آیه 84 و 86)
در سوره اعراف خداوند حضرت شعیب و پیروان ایشان را به صبر و استقامت در راه خدا و در برابر کافران دعوت می کند. بنابراین استقامت و پایداری در برابر مخالفت ها و سختی ها امری طبیعی در این دسته از انسان هاست.
3) از صفات ایشان می توان به پایداری اشاره کرد، به گونه ای که در برابر شکست ها کوتاه نمی آیند و هرگاه دچار شکستی شدند با گام های استوارتر حرکت خویش را از سر می گیرند. (آل عمران آیه 121 و 122 و 172 و 173)
4) آنان در کارهای خویش از امدادهای غیبی خداوند بهره مند می شوند و خداوند از جایی که امید و روزنه ای به آن نبود به ایشان یاری می رساند. (آل عمران آیه 160 و مائده آیه 11 و انفال آیه 62 و 64)
5) انسان متوکل از فضل خدا و محبت او بهره مند می شود. (آل عمران آیه 159) و چون کارهایش مبتنی بر خلوص و اخلاص و وجه الهی است، رضایت و خشنودی خدا را نیز به دست می آورد. (آل عمران آیه 173 و 174)
6) در هر حال، پیروزی از آن او خواهد بود، چه به ظاهر شکست بخورد و چه پیروز شود چون به رضای خدا عمل کرده است و لذا موفق و پیروز خواهد بود. (آل عمران آیه 122 و 123 و انفال آیه 48 و 49)
7) از دیگر آثار توکل و اعتماد به نفس اسلامی و قرآنی می توان به شجاعت و شهامت در برابر مخالفان و دشمنان (یونس آیه 71 و 83)، صبر در برابر شکست ها و اذیت و آزار ها و مقاومت ها، 8) سلامت روحی و روانی و جانی در دنیا و آخرت (آل عمران آیه 173 و 174) و برخورداری از روحیه بالا (آل عمران آیه 122) اشاره کرد؛ زیرا خداوند را کفیل خود می داند و همه امور خویش از ریز و درشت را به او تفویض و واگذار کرده است. (آل عمران آیه 173) ابراهیم آیه 12 و نحل آیه 41 و 42)
از امام رضا علیه السلام پرسیدند: حد توکل چیست؟ حضرت فرمودند: اینکه با وجود خدا از هیچ کس نترسی. (جهاد النفس،ح 292)
این گونه است که در پناه خداوند از مصونیت خاصی برخوردار می شود و هرگز آسیبی از سوی دشمان انسی و جنی به وی نمی رسد و از ضرر و زیان وآسیب های شیطان در امان و محفوظ می ماند. (حجر آیه 65 و نحل آیه 98 و 99) و اینکه: «هر که بر خداوند توکل کند، خداوند ـ به تنهایی ـ او را بس است». (طلاق: 3)
حقیقت توکل
در سوره اعراف خداوند حضرت شعیب و پیروان ایشان را به صبر و استقامت در راه خدا و در برابر کافران دعوت می کند. بنابراین استقامت و پایداری در برابر مخالفت ها و سختی ها امری طبیعی در این دسته از انسان هاست
حقیقت امر در مساله توكل، این است كه به كرسى نشستن اراده انسان و دست یافتن به هدف و مقصد در این عالم (كه عالم ماده است) احتیاج به اسبابى طبیعى و اسبابى روحى دارد، و چنان نیست كه اسباب طبیعى تمام تأثیر را داشته باشد، پس اگر انسان بخواهد وارد در امرى شود كه بسیار مورد اهتمام او است، و همه اسباب طبیعى آن را كه آن امر نیازمند به آن اسباب است فراهم كند، و با این حال به هدف خود نرسد، قطعاً اسباب روحى و معنوى (كه گفتیم دخالت دارند) تمام نبوده، و همین تمام نبودن آن اسباب نگذاشته است كه وى به هدف خود برسد، مثلاً اراده اش سست بوده، یا مى ترسیده یا اندوه و غم مانعش شده یا شدت عمل و یا حرص و یا سفاهت به خرج داده یا سوء ظن داشته و یا چیز دیگرى از این قبیل مانع به هدف رسیدنش شده است، و این گونه امور بسیار مهم و عمومى است و اگر همین انسان در هنگام ورود در آن امر، به خدا توكل كند در حقیقت به سببى متصل شده كه شكست ناپذیر است، سببى است فوق هر سبب دیگر، و در نتیجه تمسك به چنین سببى، ارادهاش نیز قوى مى شود، دیگر هیچ یك از اسباب ناسازگار روحى، بر اراده او غالب نمى آید و همین است موفقیت و سعادت. (ترجمه المیزان، ج4، ص: 102)
مولوی که خود، از سیراب شدگان سرچشمه وحی است، با پیروی و الگو پذیری از مکتب وحیانی و با تصویر کردن چهره توکل در آیینه شعر، در حالی که از تمسک جستن به اسباب دنیوی نیز غفلت نکرده است. در مقام اهتمام به ارزش والای توکل تا آنجا پیش رفته است که هیچ کسبی را برتر از توکل نمی داند و چنین می گوید:
نیست کسبی از توکل خوب تر چیست از تفویض خود محبوب تر
آن که او از آسمان باران دهد هم تواند کاو ز رحمت نان دهد
آن که با اسباب، روزی داده بود بی سبب هم می تواند ای عنود
گفت آری گر تو کل رهبر است این سبب هم سنت پیغمبر است (مثنوی)
منابع :
1) ترجمه تفسیر المیزان
2) جهاد نفس (وسائل الشیعه)
3) سایت پرسمان دانشجویی
4) پایگاه اطلاع رسانی حوزه
فرم در حال بارگذاری ...
<< 1 ... 157 158 159 ...160 ...161 162 163 ...164 ...165 166 167 ... 231 >>