علایم كارهاى شیطانى،شیطان به انحاى گوناگون از طریق دعوت، تزیین، استزلال و افتنان، انسان ها را اغوا مى كند و این امور هیچ منافاتى با اختیار داشتن انسان ندارند ـ به این معنى كه انسان در برابر شیطان مسلوب الاختیار نخواهد بود ـ و نیز گفته شد كه در آیات متعددى خداى تعالى به انسان هشدار مى دهد كه مبادا از شیطان اطاعت كند.

با توجه به آنچه گفته شد، بعضى از آیات قرآن نشانه هایى را براى كارهاى شیطانى ذكر مى كنند; به این معنا كه هشدار مى دهند كه شیطان دستور چنین كارهایى را مى دهد.

این مسأله كمال لطف و عنایت الهى را نسبت به بندگانش مى رساند كه آن ها را به نحو احسن هدایت مى كند تا مبادا دست خوش وساوس و حیله هاى شیطانى قرار گیرند.

هنگام انفاق دو چیز از طرف خدا است و دو چیز از ناحیه ی شیطان است ، آنچه از جانب خداست «آمرزش گناهان » و «وسعت روزی» است و آنچه ازطرف شیطان است «وعده فقر» و «امر به فحشاء» است

...

به هر حال، بعضى از علایم كارهاى شیطانى عبارتند از:وعده فقر و امر به فحشا; الشَّیْطَانُ یَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَیَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاء وَاللّهُ یَعِدُكُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلاً وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ(بقره، 268)

هنگام انفاق یا ادای زکات، شیطان شما را از فقر و تنگدستی می ترساند (به خصوص اگر اموال خوب و قابل توجه بخواهید انفاق کنید) و چه بسا این وسوسه ی شیطانی مانع از انفاق و بخشش گردد ، و حتی ممکن است در ادای زکات و خمس و سایر انفاق های واجب نیز اثر بگذارد. خدا به این وسیله مردم را آگاه می کند که خودداری از انفاق به جهت ترس از تهیدستی، فکری غلط و از وسوسه های شیطانی است.

در تفسیر مجمع البیان از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که هنگام انفاق دو چیز از طرف خدا است و دو چیز از ناحیه ی شیطان است ، آنچه از جانب خداست «آمرزش گناهان » و «وسعت روزی» است و آنچه ازطرف شیطان است «وعده فقر» و «امر به فحشاء» است.

در دنیای امروز که در نتیجه اختلاف طبقاتی ،پایمال شدن ثروت ها در جنگ ها و حوادث دیگر به روشنی به چشم می خورد، درک معنی آیه فوق چندان مشکل نیست.

از این آیه استنباط می شود که میان «ترک نمودن انفاق» و «فحشا» ارتباط وجود دارد، البته اگر فحشاء به معنی بخل باشد ارتباط آن از این جهت است که ترک انفاق و بخشش های مالی، آرام آرام صفت «بخل» را که از بدترین صفات است در انسان نهادینه می کند و اگر فحشاء را به معنی مطلق گناه یا فحشای جنسی بگیریم باز ارتباط آن با ترک انفاق بر کسی پوشیده نیست، زیرا سر چشمه ی بسیاری از گناهان و بی عفتی ها و خود فروشی ها، فقر و تهیدستی است! علاوه بر همه ی اینها ، انفاق یک سلسله آثار و برکات معنوی دارد که در ادامه‌ی آیه به آن اشاره شده است: «وَاللّهُ یَعِدُكُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلاً»

جالب توجه اینکه، از امیر مومنان علی (علیه السلام) نقل شده که فرمود: هنگامی که در سختی و تنگدستی افتادید به وسیله ی انفاق کردن با خدا معامله کنید یعنی انفاق کنید تا از تهیدستی نجات یابید!

در پایان آیه می فرماید: « وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ»

در این جمله اشاره به این حقیقت شده که چون خداوند دارای قدرت وسیع و علم بی پایان است می تواند به وعده خویش عمل کند. بنابراین باید به وعده ی او دلگرم بود، نه وعده ی شیطان «فریبکار» و «ناتوان» که انسان را به گناه می کشاند و چون از آینده آگاه نیست و قدرتی ندارد، وعده او جز گمراهی و تشویق به گناه نخواهد بود.

امیر المومنین (علیه السلام) می فرماید: از دو چیز بیش از هر چیز دیگری می ترسم: تبعیت از هوای نفس و آرزوی طولانی؛ زیرا تبعیت از هوای نفس مسیر حق را مسدود می کند و اما آرزو های طولانی آخرت را از ذهن انسان می برد. نباید انسان بگذارد دچار این آرزوها بشود

امر به منكر; فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ (نور: 21)

فحشاء به آنچه گفته می ‏شود كه در صورت و شكل به نحوی آشكار و بیّن، زشت و قبیح باشد؛ چه در عمل یا در گفته یا در موضوعی باشد(التحقیق فى كلمات القران، ج 5، ص 251. ذیل ماده فحش)

و منكر، آن چیزی است كه عقل سالم، حُسن و خوبی آن را انكار كرده؛ بل به زشتی و قبح آن حكم می ‏كند. (التحقیق فى كلمات القران، ج 12، ص 239)

بنابراین شیطان به تمامی اموری كه نزد شرع و عقل، زشت و بد و ناپسند شمرده شوند امر می ‏كند و این امور گرچه از نظر مفهوم با یكدیگر متفاوتند؛ لیكن در بسیاری موارد از نظر مصداق خارجی متحد هستند و یك امر به اعتبارهای مختلف هم بد و هم زشت و هم ناپسند به شمار می‏ آید.

انسان عاقل با پیروی از فرامین شارع مقدّس كه خود، عقل محض است از اوامر شیطان و وسوسه‏ های او اجتناب می ‏كند.

ایجاد دشمنى بین مسلمانان از طریق شرب خمر و قمار بازى: “إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَن یُوقِعَ بَیْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء فِی الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ …” (مائده: 91)

وسوسه شیطان

ایجاد بغض و كینه و دشمنی میان افراد جامعه و برادران ایمانی از مهم ترین روش هایی است كه گروه های شیطانی و هم پیمانان با ابلیس از آن برای دست یابی به اهداف پلید خویش سود می برند.

آنان اموری ساده و غیر مهم را به گونه ای جلوه می دهند كه امری مهم و ارزشی است و با تلقینات خویش می كوشند تا كدورت و تیرگی میان برادران ایمانی ایجاد شود و آنان نتوانند مسایل ریز و خرد خویش را دوستانه حل و فصل كنند و هر روز بر عمق اختلاف و ژرفای آن می افزایند به گونه ای كه گره ای كه با دست باز می شد با دندان و جنگ نیز غیر قابل حل می شود و هر دو شخص و یا گروه و یا جامعه در مسیر سقوط و هبوط قرار می گیرند.

بازداشتن انسان از یاد خدا: “وَإِمَّا یُنسِیَنَّكَ الشَّیْطَانُ فَلاَ تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ” (انعام:68); “اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ” (مجادله: 19)

اگر این آیه را باور کنیم و یك روز جلو چشممان قرار دهیم می بینیم که نه، واقعاً شیطان در ما نفوذی عمیق کرده که اگر واقعاً همین وجوب نماز نبود شاید از صبح تا به شب و شب تا به صبح لحظه ای هم به یاد خدا نباشیم .

در آرزو قرار دادن: “یَعِدُهُمْ وَیُمَنِّیهِمْ وَمَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلاَّ غُرُورًا ” (نساء: 120)

یكی از شیوه های تسلط شیطان پس از تهاجم و نزدیك شدن به انسان، تصرف در اندیشه و خیال اوست. شیطان آرزوها و خیالاتی را برای او مطرح می كند.

و این چنین است که امیر المومنین (علیه السلام) می فرماید: از دو چیز بیش از هر چیز دیگری می ترسم: تبعیت از هوای نفس و آرزوی طولانی؛ زیرا تبعیت از هوای نفس مسیر حق را مسدود می کند و اما آرزو های طولانی آخرت را از ذهن انسان می برد. نباید انسان بگذارد دچار این آرزوها بشود.

در انتها باید گفت که نشانه هاى كارهاى شیطان فراوان است و پرداختن به همه موارد، از حوصله این بحث خارج است.

منبع :tebyan.net


موضوعات: قرآنی
   سه شنبه 9 شهریور 1395نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

   سه شنبه 9 شهریور 13952 نظر »
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از:  

ممنون از مطلبتان

1395/06/10 @ 12:40
نظر از: nili [بازدید کننده]
nili
5 stars

این قسمت وبلاگتون عالیه ممنون.

1395/06/09 @ 23:09


فرم در حال بارگذاری ...

بسیاری از زنان تصور می کنند که کلید زیبایی آنها در کیف لوازم آرایششان و یا در برهنگی و پوششی مانند زنان غربی پنهان شده است و هزار و یک دلیل به این تصور اشتباه دامن می زند: مردم بر اساس ظاهر افراد درباره آنها قضاوت می کنند، فرهنگ عوام و رسانه های اجتماعی براین قضاوت مهر تایید می زند و در کمال تاسف، تجارت جهانی لوازم آرایش برای کسب درآمد روزافزون، تاثیر معجزه آسای محصولات خود پیش و پس از استفاده را در بوق و کرنا کرده و به تبلیغ این محصولات می پردازد.
اما واقعیت چیز دیگری است، زیبایی حقیقی چیزی در ورای رنگ رژلب، ریمل و سرخی رژگونه شما، نهفته شده است. این ۷ فاکتوری که در زیر به آنها خواهیم پرداخت، چنان تاثیر شگرفی بر زیبایی شما دارد که محال است آرایش بتواند به گرد پای آن برسد.

۱. اشتیاق

یک زن بدون اشتیاق، خیلی کسل کننده است. گاهی زندگی بسیار بی رحم است و قادر است ما را در یک چشم برهم زدن، زیر چرخ های سنگین خود له کند. گاهی برای یک زن بسیار دشوار است تا بار مشقت هایی که متحمل می شود را سبک کند و به اموری که حقیقتا از آن لذت می برد، بپردازد. اما اگر یک زن از شعله های شور و هیجانش غفلت کند به موجودی منفعل بدل خواهد شد. یک زن اگر زمانی را به خودش اختصاص دهد و از آن زمان لذت برد به گوهر گرانبهای زندگی پی برده و شور و اشتیاقی برای گذر عمر خواهد یافت. یک بانو اگر که از فرصت هایی که زندگی در اختیارش قرار می دهد، به درستی بهره مند گردد، شایسته تحسین همسرش و اطرافیانش خواهد بود. می خواهید که دلیلش را بدانید؟ شور و هیجان واگیردار است. تلاش یک نفر برای تحقق رویاهایش، زیباترین تجربه بشر در طول تاریخ است.

۲. مهربانی و شفقت

یک زن بی عاطفه، شاید خودش را دوست داشته باشد و از خودش راضی باشد، اما آیا دیگران هم دوستش خواهند داشت؟ فقط کافیست تصور کنید. اگر کسی عاجز از دوست داشتن دیگران باشد، چه کسی او را دوست خواهد داشت؟ مادر، همکار، مشاور و یا دوست فرقی ندارد که کدام از اینها هستید، شفقت و مهربانی جزء لاینفک همه این زنان است، که در عین حال پایه های رابطه را مستحکم می کند. به همین دلیل زنان خودخواه و مشهور که تصویرشان با آن همه نقش ونگار روی جلد مجله ها نقش بسته، برای اکثر مردان جذاب نیستند. واقعیت این است که بانویی که خودش را دوست بدارد، بیش از دیگران لایق دوست داشته شدن از سوی دیگران و دوست داشتن دیگران است. این همان زیبایی حقیقی است که می توان به آن بالید و البته از اعماق وجود یک زن نشآت می گیرد. عشق ورزیدن و راه و رسم عاشقی، ارزش یک زن را تعیین می کند، نه مضایقه آن از دیگران!

...

۳. خرد و اندیشمندی

به راستی چه کسی برای شخصی که به خودش نمی رسد، ارزش قائل است؟ بانویی که لباس هایش بوی آشپزخانه می دهد، دندان هایش خراب و سیاه شده، شکم و هیکلش از حالت طبیعی خارج شده و به جای پیاده روی و ورزش روزانه، دائم پای تلفن به دنبال غیبت این و آن است، ارزشی قائل می شود؟


افسانه ای در فرهنگ غربی می گوید: زنان زیبا، باهوش نیستند. در واقع، این پندار غالب، حکمتی دوپهلوست، چون اشاره ای ضمنی به نازیبا بودن زنان باهوش است. این یک سناریوی دو سر باخت است. اگر زنی تمام وقت خود را صرف جذابیت و زیبایی خود کند، پیشرفتی حاصل نخواهد کرد و اگر فقط خود را وقف تحصیل علم کند، از زیبایی و جذابیت غافل می شود. زنی که وقتی را به پرورش ذهنش اختصاص ندهد، همچون نویسنده ای است که وقتی برای خواندن کتاب ندارد. هر انسانی بدون خرد و اندیشه، همچون فریادی است که می گوید: “نیازی نیست که من جهان را درک کنم، جهان باید من را درک کند!” اما کار دنیا به همین سادگی ها نیست. گرچه جذابیت و زیبایی فقط در کسب دانش و حقیقت خلاصه نمی شود اما برای ادامه هستی، ضروریست. معرفت کلید اختیار و قدرت است و اختیار و قدرت کلید جاذبه!

۴. حس سرزندگی و نشاط

هیچکس به افراد افسرده علاقه ای ندارد. البته منظور این نیست که همیشه باید ساده لوحانه خوش بین بود. لحظاتی در زندگی هست که زنان هم درست مانند مردان، حس ناامیدی را تجربه می کنند. اما نکته اینجاست که حس ماجراجویی و قدرشناسی برای همه نعمت هایی که به ما ارزانی شده، بسیار جذاب تر از گرفتار روزمرگی شدن و زندگی را باری تحمیلی بر دوش تصور کردن است. اگر یک زن به اندازه کافی سرزنده نباشد که با فرزندش بیرون رفته و تفریح کند یا آهنگ مورد علاقه اش را زیر دوش زمزمه کند، چه کسی رغبت می کند که او را همراهی کند؟ فرزندانش حتی جرات حرف زدن با او را نخواهند داشت و همسرش هم جرات نزدیک شدن به او را ندارد، متوجه منظورم که شدید؟

۵. غلبه بر شکست ها و خستگی ناپذیری

برای یک زن هیچ چیز زیباتر از غلبه برمشکلات و شانه خالی نکردن از زیر بار سختی ها نیست. تفاوتی ندارد که این سختی در زمینه شغلی، ازدواج و یا سلامت جسمانی زن باشد! جهان عاشق زنان مبارز است. سوء تفاهم نشود.این به معنای درگیری دائم با دیگران و یا باورهای فمنیستی مطلق نیست. درگیری درباره شام مورد علاقه یا فیلم محبوبتان نه تنها زیبا نیست، که ابدا در شان شما نیست. خیلی هم بچه گانه است. غلبه بر شکست ها به معنی کنترل کردن دیگران یا از کف دادن اختیار نیست. بدین معناست که زندگی هیچ گاه قادر به شکست یک زن نخواهد بود مگر اینکه خودش مغلوب شدن را بپذیرد. زیبایی واقعی برای یک زن آن است که، هیچ شکستی او را از پای درنیاورد و مغلوبش نکند.

۶.جرات و اعتماد به نفس

حال که صحبت از زیبایی شد، باید از افتخارات شما صحبت کنیم. البته بین فخر فروشی و اعتماد به نفس از زمین تا آسمان تفاوت است. فخرفروشی، عامدانه از خود تعریف بیجا کردن واز خود متشکربودن است، تا جایی که دیگران او را از خودراضی می نامند. تعریف و تمجید از خود برای جلب توجه دیگران، فقط خودخواهی نیست بلکه امری ناپسند است. اما اعتماد به نفس، چیزی فراتر از تعریف و تمجید از خود و جلب توجه دیگران به چهره، نوع صحبت و افکار و اعمال ما است. اعتماد به نفس، مایه افتخار یک زن است. زنی که افتخاراتش و اعتماد به نفسش وابسته به تعریف و تمجید و جلب توجه دیگران نیست، بسیار جذاب تر از زنی است که دست به هر کاری می زند که تاییدش کنند.

7- ارزش و وقت گذاری برای خود

به راستی چه کسی برای شخصی که به خودش نمی رسد، ارزش قائل است؟ بانویی که لباس هایش بوی آشپزخانه می دهد، دندان هایش خراب و سیاه شده، شکم و هیکلش از حالت طبیعی خارج شده و به جای پیاده روی و ورزش روزانه، دائم پای تلفن به دنبال غیبت این و آن است، ارزشی قائل می شود؟ یک زن زیبا، نباید از رسیدگی روزانه به خودش غافل شود، باید موهای آراسته و لباسی مناسب داشته باشد، باید غذای مورد علاقه خودش را بپزد، باید ساعتی از روز به کارهای شخصی مورد علاقه اش بپردازد و باید خود را دوست بدارد.

در پایان باید این نکته را اضافه کرد، زنی که با تلاش بسیار آرزوهایش را تحقق می بخشد، دلسوز و مهربان است، عاقل و فهیم است و در عین حال دلیر و قوی، شکست ها مانعی برای پیشرفت او نخواهد بود و ارزش وجودی خود را می شناسد، در نهایت نیرو و انرژی درونش روح حیات را به اطرافیانش و چیزهای اطرافش می دمد، زیبای حقیقی و ماندنی است.

 


موضوعات: آزاد
   سه شنبه 9 شهریور 1395نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

اگر شما بخواهید یک تابلوی هنری بخرید، حتما بیش از هر چیز با آیه شریفه «وَ انْ یَکادُ الَّذینَ کَفَروا لَیُزْلِقونَکَ بِابْصارِهِمْ» مواجه می شوید و معمولا اگر جایی تابلویی قرآنی داشته باشند، آیه ثبت شده بر آن همین است و این یعنی رواج باور به چشم زخم و از طرف دیگر، باور به این که شمای مخاطب، چشمتان شور است!

اصطلاح بدچشمی، چشم زخم و چشم خوردن نیز اصطلاحی است كه امروزه در بین مردم ما زیاد شنیده می شود و به آن معتقد هستند و برای دفع آن تلاش می كنند.

شهید مطهری در باب واقعی بودن یا نبودن چشم زخم و تاثیرگذاری آیه «وَ انْ یَکادُ…» دو مقدمه بیان می کند:

اول: این که چشم زخمی که حقیقت دارد، به این معنای رایج امروز در میان ما بالاخص در میان طبقه ای که فکر می کنند همه مردم چشمشان شور است قطعا نیست. همان کفار جاهلیت هم به چنین چیزی قائل نبودند، بلکه معتقد بودند که یک نفر وجود دارد و احیانا در یک شهر ممکن است یک نفر یا دو نفر وجود داشته باشند که چنین خاصیتی در نگاه و نظر آنها باشد. پس قطعا به این شکل که همه مردم دارای چشم شور هستند و به همه مردم به اصطلاح نظر می کنند، نیست.

دوم: اگر بعضی مردم دارای چنین خصلت و خاصیتی باشند، آیا آیه «وَ انْ یَکادُ الَّذینَ کَفَروا لَیُزْلِقونَکَ بِابْصارِهِمْ» خاصیت جلوگیری از چشم زخم را دارد؟ ما تا حالا به مدرکی (حدیثی، جمله ای) برخورد نکرده ایم که دلالت کند و بگوید از این آیه برای چشم زخم استفاده کنید.

این که چشم زخم حقیقت است یا نه، یک مسأله است (حقیقت است ولو در بعضی افراد) و این که این آیه برای دفع چشم زخم باشد مسأله دیگری است. چیزی که از طرف پیغمبر یا ائمه به ما نرسیده باشد، نباید از خود بتراشیم. نظر به این که روح مردم برای چنین چیزی آمادگی دارد [آن را از پیش خود ساخته اند.]» (مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۲۷، ص: ۶۳۲)

در نگاه شهید مطهری، چشم زخم حقیقتی است تردیدناپذیر. البته ایشان برای توضیح پذیرش چشم زخم به جسمانی بودن یا روحی و نفسانی بودن این مساله توجه دارند و آن را در چند لایه مختلف بررسی می کنند زیرا مثلا ممکن است دانشمندان جدید کشف کنند که در برخی چشم ها اشعه ای هست که اثرات سوء دارد، خصوصا اگر با یک نگاه مخصوص باشد. اگرچه این حرف در گذشته های دور قابل پذیرش نبوده ولی با پیشرفت های امروزی، راحت می توان این امر را پذیرفت.

بالاتر از اهمیت شعاع چشم، مساله نفوس است. تاثیر اعمال روحی را حتی در درمان یا عدم درمان بیماری ها می توان یافت. بنابراین، افکار و نیات و اندیشه های انسان می تواند بر بدن او تاثیر بگذارد. هر چه روح قوی تر باشد، بدن را بیشتر تحت تاثیر خود قرار می دهد.

...

بالاتر از این دو، روان انسان است که نه تنها در بدن او موثر است بلکه در یک انسان دیگر نیز می تواند تاثیرگذار باشد یعنی فکر یک انسان می تواند در بدن انسان دیگر تاثیر بگذارد. مصداق امروزی این باور، هیپنوتیزم و واقعیت های رخ داده در این کار است. هر قدر انسان مقابل مقاومت کمتر و ضعف بیشتری داشته باشد، دیگران راحت تر بر او اثر می گذارند.

البته ایشان تاکید می کنند که این تاثیرگذاری منفی بر دیگران خوب نیست و روح های پاک هرگز دچار چنین مسائلی نخواهند بود.

شعارهای خوب برای نصب در خانه ها انتخاب کنیم

شهید مطهری به دقت در انتخاب شعارهای لفظی اسلام و تاثیرات آن اهمیت می دهد و می گوید: «اسلام شعار لفظی دارد. تابلو بنویسید در خانه خودتان: انَّ اکْرَمَکُمْ عِنْدَاللَّهِ اتْقیکُمْ . بنویسید: لا اله الّا اللَّه، محمّدٌ رسول اللَّه، علیٌّ ولیُّ اللَّه.

تابلوهای اصول اجتماعی اسلام را در خانه های خودتان بزنید: یا ایُّهَا النّاسُ انّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ انْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفوا انّ اکْرَمَکُمْ عِنْدَاللَّهِ اتْقیکُمْ. بدهید از اینها تابلوهای بسیار عالی بسازند و در خانه های خودتان نصب کنید. اینقدر هم از این شعارها ما داریم که الی ماشاء اللَّه. اسلام دین ناطق و گویاست، با آدم حرف می زند؛ شمایل و تصویر یعنی چه؟!

بعضی ها می آیند یک چیزهایی انتخاب می کنند که آیه قرآن هست، اما شعار نیست. درست است، آیه قرآن همه جا مقدس است، اما هر آیه قرآن که شعار نیست. فرض کنید کسی این آیه را در خانه خودش بنویسد: الزّانِیَةُ وَ الزّانی فَاجْلِدوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ. هر کس نگاه می کند می گوید مگر این خانه، خانه فسق و فجور است؟» (مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۲۵، ص ۳۸۶)

ایشان معتقد است: «شعار اسلامی یعنی آنچه که به وسیله آن وابستگی خودتان را به اسلام نشان می دهید و یک اصل از اصول اسلامی را اثبات می کنید.» (مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۲۵، ص ۳۸۶) حال با این تعریف باید دید که آیا آیه «وَ انْ یَکادُ» در دسته شعارهای اسلام قرار می گیرد یا خیر؟


پیشگیری از چشم زخم،بدچشمی

برای جلوگیری از چشم زخم، آیةالکرسی را بخوانید و در منزل نصب نمائید


یکی از اشارات لطیف شهید مطهری به همین مقوله و اتفاقا کاربرد بسیار زیاد آیه «وَ انْ یَکادُ» است که می گویند: «از شعارهایی که مردم انتخاب می کنند، روحیه مردم را می شود شناخت. ما در قرآن آیه زیاد داریم، آیاتی که برای شعار قراردادن فوق العاده عالی است، جمله های زیادی داریم از پیغمبر و ائمه؛ ولی هیچ آیه ای به اندازه آیه «وَ انْ یَکادُ الَّذینَ کَفَروا» در میان مردم برای شعار رایج نشده است.

آیاتی که انسان هر وقت یکی از آنها را نگاه کند برای او یک درس و آموزش است. اینها را انسان نمی بیند ولی در هر خانه ای که بروید آیه «وَ انْ یَکادُ الَّذینَ کَفَروا» را می بینید، یعنی منم که خداوند چنین نعمت هایی به من داده و تویی که چشم شور داری و می خواهی چشم زخم به ما بزنی؛ برای این که جلوی چشم شور تو را گرفته باشم این تابلو را در اینجا نصب کرده ام و شاید کمتر خانه ای است که چنین چیزی در آن نباشد.» (مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۲۷، ص: ۳ و ۶۳۲)

بنابراین، لازم است که هم نگاهمان را اصلاح کنیم و بدانیم که همه افراد دشمن ما نیستند و همه از بهروزی ما دچار خشم های شدید نمی شوند تا به ما چشم زخم بزنند و از طرف دیگر، یادمان باشد که باید آیات دیگر قرآن را هم زنده کرد و در خانه ها آویخت تا با هر بار نگاه کردن به آنها جانمان تازه شود.

راه های علاج سحر و چشم زخم

در پاسخ فرمودند: موارد ذیل را مراعات و عمل نمایید: 1- قرآن کوچک همیشه همراه داشته باشید. 2- معوذتین [سوره های مبارکه فلق و ناس ] را بخوانید و تکرار نمائید. 3- آیةالکرسی را بخوانید و در منزل نصب نمائید. 4- چهار قل [سوره های مبارکه توحید، کافرون، فلق و ناس] را بخوانید و تکرار نمائید، خصوصا وقت خواب. 5- در موقع اذان با صدای نسبتا بلند اذان بگوئید. 6- روزی ۵۰ آیه از قرآن کریم را با صدای نسبتا بلند بخوانید

حال با توجه به مطالبی که عرض اگر دچار سحر شده ایم و یا می خواهیم از آن جلوگیری کنیم، منابع دینی دستور العمل هایی را به ما داده است:

دوای آن در مرحله اول صدقه است. شما اگر گرفتار هستید مکرر صدقه بدهید و به نیت رفع مشکل ۱۰۰ بار و ۲۰۰ بار صدقه بدهید چنان که در روایاتی آمده است: «ان الصدقه لتدفع سبعین بلیه من بلایا الدنیا» همانا صدقه، هفتاد بلا از بلایای دنیا را دور می کند. (کافی، ج 4، ص 6)

ذکر «ماشاءَ الله لا قُوّه إلا بالله العَلیّ العَظیم» هم زیاد بگوئید. (به نقل از آیة الله جاودان)

از آیة الله بهجت _ رضوان الله تعالی علیه _ سوال شد که ” کسی که سحر شده باشد یا دچار چشم زخم شده باشد برای بطلان سحر و دفع چشم زخم باید چه کند؟ در پاسخ فرمودند: موارد ذیل را مراعات و عمل نمایید: 1- قرآن کوچک همیشه همراه داشته باشید. 2- معوذتین [سوره های مبارکه فلق و ناس] را بخوانید و تکرار نمائید. 3- آیة الکرسی را بخوانید و در منزل نصب نمائید. 4- چهار قل [سوره های مبارکه توحید، کافرون، فلق و ناس] را بخوانید و تکرار نمائید، خصوصا وقت خواب. 5- در موقع اذان با صدای نسبتا بلند اذان بگوئید. 6- روزی ۵۰ آیه از قرآن کریم را با صدای نسبتا بلند بخوانید.

کلام آخر:

هر چه ایمان به خدا، معاد و عقاید مذهبی محکم تر باشد، اموری مثل چشم زخم در آنجا زمینه بروز و ظهور کمتری پیدا می کند و در صورت رعایت این موارد و اصول مربوطه اگر احیانا چشم زخمی اتفاق افتاد، دیگر آن شخص مقصر نیست.

منبع:تبیان


موضوعات: آزاد
   سه شنبه 9 شهریور 1395نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

 

آدمیزاد همیشه خود را عاقل و فهمیده دانسته و می داند، پس برای رسیدن به پاسخ این سوال هم باید منبع مطمئنی پیدا کنیم که قطعا آن منبع، احادیث معصومین علیهم السلام هستند و هم باید معنا و مفهوم جاهل را دریابیم.

جاهل در برابر عاقل است. انسان، تا انسان است و زندگی می کند، رفتارش یا بر اساس عقل صورت می گیرد یا بر اساس جهل. رفتاری که بر پایه جهل باشد، رفتار جاهلی است پس تا انسان وجود دارد رفتار جاهلی هم وجود دارد.

جهل گاهی مترادف با بی خبری، گاهی هم معنای زندگی بَدَوی و بدون فرهنگ و ادب و گاهی به این مضمون است که تعصب و پستی طبع و قتل و غارت بر مردمی غالب شود.

اما اینکه دوره ای از زمان، زندگی مردم آن دوره را با صفت جاهلیت معرفی می کنند، به این برمی گردد که رفتار جاهلی مانند یک بیماری، در بین مردم آن دوره شیوع می یابد و هیچ درمانگری نمی تواند آن را کنترل و چاره کند در نتیجه رفتارهای جاهلی تا آنجا پیش می رود که پایه اصلی زندگی آنها، جهالت می شود، به طوری که عقلای شهر را دیوانه می خوانند!

عمده ترین ویژگی مشترک جاهلیت ها این است ایمان واقعی به خداوند ندارند و زندگی انسانها بر پایه ی احکام الهی بنا نمی شوند، بلکه هوی و هوس است که اساس زندگی ها را تشکیل می دهد. این است که فرق ماهیتی بین جاهلیت ده ها قرن پیش با جاهلیت کنونی که جاهلیتی مدرن است، وجود ندارد. هر دو آنها، انسان را از کرامت انداخته و انسان خود را صرفاً وسیله ارضاء انواع هوس ها و شهوت ها نموده است

با این توضیحات می بینیم که جاهلیت به یک دوره زمانی مشخص یا به یک شرایط معین یا به جامعه افرادی خاص منحصر نمی شود بلکه در هر دوره و زمانی حتی در اوج پیشرفت تکنولوژی و تمدن بشری آنگاه که چنین افکار و اندیشه هایی در جامعه بشری ظهور پیدا کند و دامن گیر شود، دوران جاهلیت شکل گرفته است.

...

اکنون به عنوان منبع مطمئن به قرآن و احادیث رجوع می کنیم:

آنچه از دوران جاهلیت در قرآن کریم آمده، در سوره احزاب آیه 33 می باشد که خطاب به زنان می فرماید: (لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیةِ الْأُولى) «همچون جاهلیت نخستین در بین مردم ظاهر نشوید.»

آنچه از این آیه قابل استفاده است دو مطلب می باشد:

١ـ یکی از رفتارهایی که جاهلانه صورت می گیرد و شیوع آن موجب جاهلیت هر دوره می شود، «تبرج زنان» است. «تَبَرَّج» در لغت از مادّه «برج» ساختمان هایی كه در برابر دیدگان همه ظاهر می باشند به معناى خودنمایى و آشكار ساختن زینت در برابر مردم است و اساساً به چیزهایی گفته می شود كه بین چیزهای دیگر زودتر دیده می شوند و به چشم می آیند.

این آیه برای تذكر به زنان نازل شده و آنان را از اینكه در كوچه و بازار به خودنمایی و ابراز آراستگی های خود بپردازند نهی می كند و با بیانی محكم و به دور از هرگونه تساهلی پایان دادن به این گونه رفتارهای جاهلانه را از زنان مسلمان طلب می كند.

٢ـ آیه شریفه دوران جاهلیت را شماره بندی کرده و از جاهلیت اول نمونه ای بیان کرده است. یعنی جاهلیت فقط مربوط به یک دوره نیست بلکه شما فعلا دوره اول آن را دیده اید.

در تأیید این مطلب، حدیثی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله وارد شده است که : «بُعثتُ بین جاهلیتَین الأخراهما شَرَّ مِن أولاهما»؛ «من بین دو جاهلیّت كه دومین آن سخت تر از اوّلی است، برانگیخته شده ام.» (معجم أحادیث الإمام المهدی (ع) ج1 ص44)

اولی آن همان دوران جاهلیت قبل از اسلام است که با رفتارهای نا بهنجارِ زنده به گور کردن دختران، برده فروشی، حراج و تبرج زنان، جنگ و خونریزی های فراوان و … دوران جاهلیت قبل از اسلام را شکل دادند.

ویژگی مشترک میان جاهلیت اول و مدرن

نتیجه مهم از این بیانات این است که آنچه خاتمه دهنده دوره اول جاهلیت بود، اسلام و احکام الهی بود. در واقع جاهلیت ها دارای ماهیت مشترکی هستند که با وجود این که قرن ها با هم فاصله دارند، آن ها را یکی می کند.

تنها راه رهایی از جاهلیت نیز، روی آوردن به دین و شریعت الهی است. انسان ساخته ی خداست و باید برای نیک زیستن خود، به شیوه ای که خداوند دستور داده زندگی کند تا انسانیت خود را از دست ندهد و ماهیت انسانی خویش را دگر گون نکند

عمده ترین ویژگی مشترک جاهلیت ها این است ایمان واقعی به خداوند ندارند و زندگی انسانها بر پایه ی احکام الهی بنا نمی شوند، بلکه هوی و هوس است که اساس زندگی ها را تشکیل می دهد. این است که فرق ماهیتی بین جاهلیت ده ها قرن پیش با جاهلیت کنونی که جاهلیتی مدرن است، وجود ندارد. هر دو آنها، انسان را از کرامت انداخته و انسان خود را صرفاً وسیله ارضاء انواع هوس ها و شهوت ها نموده است.

با این همه علم و تکنولوژی جایی برای جهالت باقی مانده؟

در واقع اعراب زمان جاهلی به دلیل نداشتن علم كافی و پایبند نبودن به دستورات دینی، گرفتار برخی اعتقادات و همچنین انجام دادن برخی كارهایی می شدند كه تا ابدیت همانند لك ننگی بر پیشانیشان نقش بسته است.

اما انسان های امروزی با ادعای علم و دانش و پیشرفت های تكنولوژی و داشتن هزاران مراكز معتبر علمی، روز به روز در منجلاب جهل و فساد و طغیان و بی بند و باری فرو می روند.

هر چند بشر امروز، عینك علم و پیشرفت بر چشمان به ظاهر بینای خود زده و روز به روز قله های علم و صنعت و تكنولوژی را فتح می كند و مغرورانه ادعا دارد كه همه كاره می باشد ولی به خاطر روی برگرداندن از معنویات و دستورات الهی، روز به روز گمراه تر می شود و در دره های هولناك جاهلیت مدرن سقوط می كند.

اگر اعراب زمان جاهلیت بر اساس دلایل پوچ و پیش پا افتاده، به جان هم می افتادند و درگیری های قبیلگی و خونریزی های آنچنانی راه می انداختند، انسانهای عصر جاهلیت مدرن نیز از سر غرور و تكبر به بهانه های واهی به جان هم می افتند و با استفاده از علم و دانش و صنعت نظامی، در یك لحظه، چندین هزار انسان بی گناه را به خاك و خون می كشند.

اگر در جاهلیت قبل از اسلام، تعصبات قومی و قبیلگی روسای قبایل، باعث می شد كه بسیاری از قبایل به جان هم بیفتند، در این عصر نیز كسانی كه دنیا را دهكده ای بیش نمی دانند و خود را رئیس آن دهكده و قبیله می دانند، با سیاست های غلط خود بیشتر كشورهای دنیا را به جان هم می اندازند و با ایجاد تفرقه و اختلاف بین مردم كشورهای مختلف، امنیت و آرامش را از جامعه بشری سلب نموده اند.

اگر در زمان جاهلیت قبل از اسلام، زنان روسری های خود را طوری روی سرشان می گذاشتند كه گردن و گردنبند و گوش و گوشواره هایشان پیدا بود، در این عصر نیز برخی با ادعای داشتن تمدن و فرهنگ، نه تنها با حجاب و عفاف سر و كاری ندارند بلكه با كمال افتخار، به برهنه بودن خود می بالند و فرهنگ برهنگی را ترویج می كنند.

حدیثی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله وارد شده است که : «بُعثتُ بین جاهلیتَین الأخراهما شَرَّ مِن أولاهما»؛ «من بین دو جاهلیّت كه دومین آن سخت تر از اوّلی است، برانگیخته شده ام.»

بشر امروز، جهالت را از حد گذرانده و با اعمالی مانند ازدواج با هم جنس خود و حتی با حیوانات، قتلهای وحشیانه که روی درندگان را کم کرده، کودک آزاری های فراوان، حراج و خود فروشی بی مهابای زنان و هزاران رفتار نابهنجار دیگر که در برخی جاها تبدیل به فرهنگ شده است، جاهلیت دوم را شکل داده اند و ابو جهل ها و ابولهب ها و ابو سفیان های آن در مسابقه جهل و نادانی، از سردمداران جاهلیت قبل از اسلام گوی سبقت را ربوده اند.

اما راه رهایی از این همه جهالت چیست؟

همان گونه که گفته شد، دلیل جاهلیت در هر دوره و جامعه ای، دوری از خدا و احکام الهی است.

پس تنها راه رهایی از جاهلیت نیز، روی آوردن به دین و شریعت الهی است. انسان ساخته ی خداست و باید برای نیک زیستن خود، به شیوه ای که خداوند دستور داده زندگی کند تا انسانیت خود را از دست ندهد و ماهیت انسانی خویش را دگر گون نکند.
در روایتی مشهور از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله شنیده ایم که می فرماید: «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّة» «كسى كه بمیرد و امام زمانش را نشناسد، مرگش مرگ جاهلیت است»

عدم شناخت و معرفت نسبت به امام معصوم یكی از مهمترین عوامل حصول جاهلیت می باشد. اگر كسی امام زمان خود را نشناسد و نتواند با امام زمان خویش پیوند و رابطه داشته باشد به جاهلیت مبتلا می شود و زندگی جاهلانه ای دارد. وقتی كه زندگی یك شخص جاهلانه شد، مرگ او نیز مرگ جاهلی است. چرا كه ثمره و میوۀ زندگی جاهلانه، مرگ جاهلی می باشد.
پس راه رهایی از جاهلیت، شناخت و پیروی از امام زمان مان که حجت خدا بر روی زمین است، می باشد. زیرا می داند که آن حضرت بر تمامی اعمال و گفتارش آگاهی و احاطه دارد، پس از اعمال و رفتارهای جاهلانه گریزان می شود.

منابع:

تفسیر نمونه
کنز الاعمال
معجم أحادیث الإمام المهدی (علیه السلام)
بحار الانوار
سایت موعود


موضوعات: آزاد
   سه شنبه 9 شهریور 1395نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

1 ... 158 159 160 ...161 ... 163 ...165 ...166 167 168 ... 231

 << < تیر 1403 > >>
ش ی د س چ پ ج
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          
یا ابا صالح المهدی ادرکنی
"یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعة مزجاة فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین"
جستجو
کاربران آنلاین
آمار
  • امروز: 31
  • دیروز: 183
  • 7 روز قبل: 907
  • 1 ماه قبل: 2598
  • کل بازدیدها: 85658
رتبه
     
    مداحی های محرم