کاری از شاعر گرامی:آقای غلامحسین اسماعیل زاده
الفبای قرآنی
آ-آ مثل آل عمــــــــران طراوت روح و جان
دومین سوره هستش که اومده تو قرآن
***
ب-ب مثل اون بقره یا مثل اون بروجِ
هرکی بخـــــونه اونو از بـدی در خروجِ
***
ت-ت مثل اون تغابن یا مثل سورهی تین
وقتی اونا رو خوندی دعا کن بگو آمین
***
ث- هم آهـــــای بچهها مثــــــال قـوم ثمود
گشتیم ولی با این حرف سوره تو قرآن نبود
***
ج- سه تا سوره با این حرف اومــــــده توی قرآن
جمعـــــــه و جـــــن و جـــاثیه یادت باشه بچه جان
...
***
ح-ح مثل سورهی حج یا مثل حشـر و حدید
بالاتر از ایـــــن کتـــــاب هیچ کس کتابی ندید
***
خ- شیطانی بــد قواره دشمن این آدمهاست
یه وقــــــــت نیفتی دام وســـوسههای خناس
***
د - د مثل الــــــدخانِ سـورهای پر بیانِ
تو این ســــــوره از خدا هزار و صد نشانِ
صحبت اون بیـــــشتر از عذاب کــــــــافرانِ
هر کسی کار خوب کرد همیشه در امانِ
***
ذ- فقط یه سوره داریم شروع میشه اون با ذال
ســــــــــــــوره ذاریـــــاتِ بخون اونــــــو تو هر حال
***
ر- ر مثل سورهی رم یا مثل ســــــــــورهی رعد
بی وضــــو ای بچهها نمیشه به قرآن دست زد
***
ز- ز هم مثل زخرفِ و یا زمــر و زلزله
راه خــــــدا راه راست بقیه هم باطله
***
س- س سورههایی مثل سبا و سجده داره
خدا بــــــــــــــــــــــرای آدم یه چند تا مژده داره
کار های خوب و نیـــــــکو عاقبتش قشنگه
هرکی اومــــد تو این راه با شیطونا تو جنگه
***
ش-ش مثل سورهی شرح یا مثل سورهی شمس
بازم میگم قــــــــــــــرآن رو تو بی وضو نکن لمـــس
***
ص-ص مثل سوره صاد دیگری مثل صافات
از خــــــــــدا هرک ی دوره میافته تو مکافات
***
ط-ط مثل طور و طه دیگـــــــری مثل طارق
بیزاره پـــــــروردگــــار از هرچی دزد و سارق
***
ض- یکسوره همبااینحرف اومده در این کتاب
خونــــــدن الضحـــــــــــی هم بچـــه ها داره ثواب
***
ظ-ظ هم مثل ظالمین یا مثل ظلم و ظالم
جزاشــــــونو کی میده به جز خــــدای عالم
***
ع-ع هم مثل عنکبوت سورهای مثل علق
بخون تو اقـــــــرا بسم ربــــک الذی خلــق
***
غ-غ مثل اون غافر و یکی دیگه غـــــاشیه
رو آیه هـــاش انگاری عطر و گلاب پاشیده
***
ف-ف مثل سورهی فجر یا سورهی فصلت
اگه بخــــــــونی اونــــــــو سر نمیره حوصلت
***
ق-ق مثل اون قیامت یا مثل سوره قدر
کلاً آدم با قــــــــــــرآن میره بالا صدر صدر
***
ک-ک مثل سورهی کهف خدا پرســتا یک صف
شش نفــــر و با یک سگ شدند باهم یک هدف
***
ل-ل مثل سورهی لیل دیگری مثل لقمان
هردو کـــــــلام خداست که اومده تو قرآن
***
ن-ن مثل سورهی نوح یا مثل ســـــورهی نـاس
واسه همین قــرآن بود دو دســتاشو داد عباس
یا مثل ســــــورهی نحل اون یکی ســــورهی نمل
با این که اون کــوچیکه ببین چی رو کرده حـمل
***
م-م مثل سورهی ملک یا ســوره مرسـلات
یا ســــــورهی محـــــمد بچهها باهم صلوات
***
ی-ی مثل سورههای یوسف و یاس و یونـس
اگه با قـــــــرآن باشی اون میشه با تو مونس
***
ه-ه هم بگـــم براتون ای بچهها مثل هود
این سوره هم به نام پیامـــــبر خــــــدا بود
***
و-و هم مثل واقـعه این هم از اون سوره هاست
که خدا در اون میگه این قیامت پــــا برجـــــــــاست
فرم در حال بارگذاری ...
شیخ صدوق(ره) :امام صادق(علیه السلام) فرمودند:حضرت آدم را آدم گویند، چون از
عمق زمین،لایه ی چهارم خلق شده است .وحضرت حوا راحواگویند ،چون از جنس
موجود زنده وحی یعنی آدم خلق شده است.
شیخ صدوق(ره) :ابن سلام از پیامبر سوال کرد: آیا آدم از خاک واحد خلق شده
است یا از همه ی خاکها؟
حضرت فرمودند:او از همه ی خاکها آفریده شده است.واگر از یک خاک واحد بود
مردم از یکدیگر شناخته نمی شدند وهمه به یک صورت بودند.امیر المومنین علی
(ع) فرمودند:خدا جبرئیل را برانگیخت ومامور کرد که از عمق زمین لایه ی چهارم
چهار نوع خاک بیاورد(خاک سفید،سرخ ،تیره وسیاه)ومامور کرد چهار نوع آب نیز
بیاورد(آب شیرین،شور ،تلخ وبدبو)سپس دستورداد آب را بر خاک بریزد سپس آب
شیرین را درگلوی آدم وآب شور را در چشمان او،آب تلخ را در گوشهای او وآب
بدبورا در بینی او ریخت.
علت این امر را امام صادق (ع) فرموده که در توحید مفضل آمده است.
خدا آب شیرین را در گلوی آدم قرار داد که خوردن غذا براو آسان شود.
آب شور را در چشمان او قرارداد تا مردمک چشم او حفظ شود.
آب تلخ را در گوش های او قرار داد تا حشرات به مغز او نتوانند داخل شوندوبمیرند.
فرم در حال بارگذاری ...
زن وشوهری تصمیم گرفتند به سفر مشهد بروند، زن اهل زیارت نبود لذا با شوهر
شرط کرد که با او مشهد می رود به شرط اینکه محل اسکان واقامت دور از حرم رضوی باشد
شوهر قبول نمود به شرط اینکه اواز صبح تا ظهر به زیارت وحرم برود وبعد از ظهر در خدمت
همسر باشد برای بردن او به تفریح وگردش، باقبول این شرایط هردو به مشهد رفتند
وده روز در مشهد اقامت گزیدند،در این ده روز برای یک لحظه هم ، زن به حرم برای زیارت نرفت.
تااین که روز بر گشت فرارسید وآنها ماشین در بستی گرفتند برای رفتن به ترمینال مشهد،
ترافیک عجیبی خیابان اصلی را در بر گرفت به نحوی که ماشین مجبور شد برای رساندن
آنها از خیابان ها وکوچه های فرعی اقدام نماید، آخرین کوچه ای که آنها رفتند
کوچه ای بود که منتهی میشد به خیابان امام رضا(ع)،همین که ماشین وارد خیابان شد
نگاه زن یک لحظه به گنبد امام رضا افتاد ویک جمله به حضرت گفت :
یا امام رضا ممنونم در شهر شما به ما خیلی خوش گذشت.
در ترمینال سوار اتوبوس می شوند حدود هفتاد کیلومتر از مشهد خارج می شوند
زن داخل اتوبوس به خواب می رود در خواب امام را می بیند که به او می فرماید:
ماهم خیلی خوشحالیم که در شهر ما به شما خوش گذشته است، در ست است که
به زیارت ما نیامدید ولی این را بدان که ما هوای تورا داشته ایم. زن از خواب بیدار میشود
وبه شوهر خود اصرار می کند که باید از اتوبو س پیاده شوند وبه مشهد بر گردند،
با موافقت همسر به مشهد رجوع می کنند وقصد اقامت ده روز می نمایند
ودر طول این ده روز کار زن میشود فقط زیارت امام رضا(ع).
قربانت بشوم یا امام رضا چقدر مهربونی.. …
منبع:
از بیانات حاج محسن قرائتی بابیانی ساده وروان
فرم در حال بارگذاری ...
<< 1 ... 144 145 146 ...147 ...148 149 150 ...151 ...152 153 154 ... 231 >>