نصیحت خداوند به حضرت موسی(ع)

خداوند متعال به حضرت موسی(ع) وحی کرد: ای موسی! سفارش مرا دربارۀ چهار چیز به خاطر بسپار.

از اصبغ بن نباته نقل شده است که گفت، امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: خداوند متعال به حضرت موسی(ع) وحی کرد: ای موسی! سفارش مرا دربارۀ چهار چیز به خاطر بسپار؛

1. تا ندانی که گناهانت را آمرزیده اند به عیب دیگران نپرداز.
2. تا ندانی که گنجهای خدا تمام شده غم روزی مخور.
3. تا نبینی که ملک و پادشاهی من از دست رفته به دیگری امیدوار نباش.
4. تا مردۀ شیطان را نبینی از مکرش ایمن مباش.

 

منابع:
زبده الاحادیث، جلداول، ص44-45
نصایح، نوشته مرحوم ایت الله مشکینی
المواعظ العددیه
احادیث الطلاب، احادیث امیرالمومنین(ع)
آموزه های اخلاقی در کلام معصومین(ع)

 


موضوعات: امامان
   چهارشنبه 17 شهریور 13951 نظر »


موضوعات: شهدا
   چهارشنبه 17 شهریور 1395نظر دهید »

 

 

دستور قرآن درباره رفتار با زنان هزار و اندی سال پیش پیامبر گرامی اسلام(ص) مأمور به هدایت افرادی شد که دخترانشان را به ناحق می کشتند و اعتقادات خرافی آن‌ها تیشه به ریشه انسانیت می‌زد و حتی ازدواج با مادر خوانده را بر خود حلال می‌شمردند؛ ایشان در چنین شرایطی از سوی خداوند متعال به رسالت و پیامبری برگزیده شد و می‌دانست که دین حق روزی از مرزهای جغرافیایی فراتر می‌رود و امپراتوری‌های بزرگ را زیر پرچم اسلام خواهد آورد.

در بخشی از فصل یکم کتاب شناخت زنان، نوشته باربارا دی آنجلیس می‌خوانیم “حدود صد سال است که زنان در جوامع بشری دارای حقوق مدنی شده اند …” در حالی که قرآن کریم هزار و چهارصد سال است که حقوق زنان را معرفی کرده، آن هم در دورانی که حتی بانوان حقی در انحصار وراثت نداشتند، به آنان مطابق وظایف زنانه اشان حقوقی داده شد.

البته این‌ها امتیازاتی است که در دنیا نصیب بانوان می‌شود و مسلما در آخرت برای زنان مومن و پاکدامن اجر و قرب بیشتری نزد خداوند خواهد بود. در آن دورانی که مردان با درشت‌گویی و نگاهی تحقیر آمیز به زنان نگاه می‌کنند، خداوند متعال در آیات متعددی می‌فرماید با زنانتان به خوبی رفتار کنید: «و عاشروهن بالمعروف» و با زنانتان به نیکی رفتار کنید. (آیه 19 سوره نساء)

این شرایط در تلخ ترین حلال خداوند، یعنی طلاق هم به مردان یادآوری می‌شود: طلاق (رجعی که شوهر در آن حق رجوع دارد) دو بار است، پس (در هر بار بر شوهر است یا در عده رجوع کردن و او را) به نیکی نگه داشتن و یا (ترک ، رجوع و او را) به خوشی و احسان رها ساختن. و برای شما جایز نیست از آنچه به آنها (به عنوان مهر) داده اید چیزی را پس بگیرید مگر آنکه هر دو بترسند که حدود خدا را برپا ندارند پس اگر (شما حکّام شرع) بیم آن داشتید که آن دو حدود خدا را برپا ندارند (در صورتی که هر دو یکدیگر را نمی خواهند یا زن کراهت شدیده دارد به آنها اعلام کنید که) گناهی بر آنها نیست در آنچه زن (برای رهایی خود بعضی از مهر یا همه آن یا بیشتر از آن را به عنوان عوض طلاق) فدیه دهد. اینها مرزهای خداوند است ، از آنها تجاوز نکنید، و کسانی که از مرزهای خدا تجاوز کنند آنها حقیقتا ستمکارند. (آیه 229 سوره نساء)

خداوند در آیه 223 سوره بقره می‌فرماید: «و چون زنان را طلاق گفتيد و به پايان عده خويش رسيدند، پس به خوبى نگاهشان داريد يا به خوبى آزادشان كنيد و آنان را براى آزار و زيان رساندن به ايشان نگاه مداريد تا به حقوقشان تجاوز كنيد و هر كس چنين كند، قطعاً بر خود ستم نموده است و آيات خدا را به ريشخند مگيريد».

ادامه »


موضوعات: قرآنی
   چهارشنبه 17 شهریور 1395نظر دهید »

 

 

الــــــــــــــهی هر که ترا شناسد ؛ کار او باریک و هر که ترا نشناسد ؛ راه او تاریک!

 


الـــــــــــــــــــــهی توانائی ده که در راه نیفتیم و بینائی ده که در چاه نیفتیم !

 

 

الـــــــــــهی بر عجز خود آگاهم و بر بیچارگی خود گواهم ؛ خواست خواست توست؛ من چه خواهم!

 

 

 

 

 

 


موضوعات: مناجات نامه
   سه شنبه 16 شهریور 1395نظر دهید »


روزی بهلول در حالی که داشت از کوچه ای می گذشت شنید که استادی به شاگردانش می گوید :

من امام صادق (ع) را قبول دارم اما در سه مورد با او کاملا مخالفم !

یک اینکه می گوید :خداوند دیده نمی شود پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد.

دوم می گوید :خدا شیطان را در آتش جهنم می سوزاند در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد.

سوم هم می گوید : انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد.

بهلول تا این سخنان را از استاد شنید فورا کلوخ بزرگی به دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد و آنرا شکافت !

استاد و شاگردان در پی او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند.

خلیفه گفت : ماجرا چیست؟


استاد گفت : داشتم به دانش آموزان درس می دادم که بهلول با کلوخ به سرم زد و آنرا شکست !

بهلول پرسید : آیا تو درد را می بینی؟

گفت : نه

بهلول گفت : پس دردی وجود ندارد. ثانیا مگر تو از جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیری ندارد.

ثالثا : مگر نمی گویی انسانها از خود اختیار ندارند ؟

پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم

استاد دلایل بهلول دیوانه را شنید و خجل شد و از جای برخاست و رفت !!!

 

 

   سه شنبه 16 شهریور 13953 نظر »

1 ... 137 138 139 ...140 ... 142 ...144 ...145 146 147 ... 231

 << < بهمن 1403 > >>
ش ی د س چ پ ج
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      
یا ابا صالح المهدی ادرکنی
"یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعة مزجاة فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین"
جستجو
کاربران آنلاین
  • سمیه صالحی
آمار
  • امروز: 115
  • دیروز: 54
  • 7 روز قبل: 392
  • 1 ماه قبل: 3919
  • کل بازدیدها: 107535
رتبه