«بَقِیَّهُ الله» در آیه ۸۶ سوره هود، تفسیر به وجود مهدى (علیه السلام) یا بعضى از امامان دیگر شده است(۱) از جمله در کتاب «اکمال الدین» از امام باقر (علیه السلام) چنین نقل شده: نخستین سخنى که مهدى (علیه السلام) پس از قیام خود مى گوید، این آیه است: بَقِیَّهُ اللهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنین. سپس مى گوید: منم بقیه الله و حجت و خلیفه او در میان شما، آنگاه هیچ کس بر او سلام نمى کند مگر این که مى گوید: اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّهَ اللهِ فِی أَرْضِه .(۲)
آیات قرآن هر چند در مورد خاصى نازل شده باشد، مفاهیم جامعى دارد که مى تواند در اعصار و قرون بعد، بر مصداق هاى کلى تر و وسیع تر، تطبیق شود. درست است که در آیه فوق، مخاطب قوم شعیب اند، و منظور از «بقیه الله» سود و سرمایه حلال و یا پاداش الهى است، ولى هر موجود نافع که از طرف خداوند براى بشر باقى مانده و مایه خیر و سعادت او گردد، «بقیه الله» محسوب مى شود. تمام پیامبران الهى و پیشوایان بزرگ «بقیه الله»اند. تمام رهبران راستین که پس از مبارزه با یک دشمن سرسخت براى یک قوم و ملت باقى مى مانند از این نظر «بقیه الله»اند.
همچنین سربازان مبارزى که پس از پیروزى از میدان جنگ باز مى گردند، آنها نیز «بقیه الله»اند. و از آنجا که، مهدى موعود (علیه السلام) آخرین پیشوا و بزرگ ترین رهبر انقلابى پس از قیام پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) است، یکى از روشن ترین مصادیق «بقیه الله» و از همه به این لقب شایسته تر است، به خصوص که تنها باقیمانده بعد از پیامبران و امامان است. (۳)
(۱) کافى، جلد ۱، صفحه ۴۱۱، حدیث ۲؛ «بحار الانوار»، جلد ۱۰، صفحات ۱۵۳ و ۱۵۴، حدیث ۳، و جلد ۲۴، صفحات ۲۱۱ و ۲۱۲.
(۲) به نقل تفسیر صافى، ذیل آیه مورد بحث؛ «بحار الانوار»، جلد ۲۴، صفحه ۲۱۲؛ اعلام الورى، صفحه ۴۶۳ (دار الکتب الاسلامیه)؛ کشف الغمه، جلد ۲، صفحه ۵۳۴ (مکتبه بنى هاشمى تبریز)؛ کمال الدین، جلد ۱، صفحه ۳۳۰، حدیث ۱۶ (دار الکتب الاسلامیه).
(۳) گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ سی و سوم، ج ۹، ص ۲۴۶.
دروغ نگوییم،
تهمت نزنیم،
مؤدب باشیم،
صادق باشیم،
انتقاد پذیر باشیم،
دیگران را آزار ندهیم،
وجدان داشته باشیم،
از کسی بت نسازیم،
نظافت را رعایت کنیم،
از قدرت سوء استفاده نکنیم،
پشت سر کسی غیبت نکنیم،
به عقاید همدیگر احترام بگذاریم،
مسؤلیت اشتباهاتمان را بپذیریم،
به قومیت و ملیت کسی توهین نکنیم،
به ناموس دیگران چشم نداشته باشیم و
در مورد دیگران قضاوت و پیش داوری نکنیم.
گرفتاریهایی که دراین دنیا دامنگیر انسان می شوند یا مکافات عمل هستند و یا برای امتحان، برای تعدادی پایه ترقی و تکامل است و برای گروهی تخفیف کیفر اخروی،صورت اخیر لطفی است از طرف خداوند برای گناهکاران تا از مجازات اخروی آنها کاسته شود و ممکن است در این دنیا پاک گردند و به سرای باقی سفر کنند.
در قرآن با واژههای گوناگونی از گناه یاد شده است: ذنب، اثم، سیئه، معصیت، خطیئه، جرم، منکر، فاحشه، شر و….
خداوند در یک جا از قول گناهکاران بیان میدارد: «… وَیَقُولُونَ یَا وَیْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا یُغَادِرُ صَغِیرَةً وَلَا كَبِیرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا ؛ به او میگویند: ای وای بر ما! این چه نامهای است که هیچ [کار] کوچک و بزرگی را فرو نگذاشته ، جز این که همه را به حساب آورده است .» (سوره کهف، آیه 49)
روایات بسیاری نیز این تقسیم بندی را بیان داشتهاند و فرمودهاند:انجام دهنده گناهان کبیره به دوزخ میرود.
گناهان بدنی و جسمی، گناهانی هستند که انسان با یکی از اعضای بدن آن را انجام میدهد. مثل: غیبت، زنا ، دزدی، فحاشی و… و گناهان غیر بدنی آنهایی هستند که آدمی در دل و ضمیر خود آنها را انجام میدهد. مثل: حسد، کینه، بخل و….
تعدادی از علما و اساتید اخلاق گناهان کبیره را تا چهل مورد برشمردهاند.
صفحات: 1· 2
عصر یک جمعهء دلگیر، دلم گفت بگویم بنویسم
که چرا عشق به انسان نرسیده است؟
چرا آب به گلدان نرسیده است؟
چرا لحظهء باران نرسیده است؟
وهر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است، به ایمان نرسیده
است
و غم عشق به پایان نرسیده است.
بگو حافظ دلخسته زشیراز بیاید بنویسد که هنوزم که هنوز است چرا یوسف
گمگشته به کنعان نرسیده است ؟
چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است؟
دل عشق ترک خورد،
گل زخم نمک خورد،
زمین مرد،
زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد،فقط برد، زمین مرد،
زمین مرد ،
خداوند گواه است،
دلم چشم به راه است،
و در حسرت یک پلک نگاه است،
ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی، برسد کاش
صدایم به صدایی…
<< 1 ... 10 11 12 ...13 ...14 15 16 ...17 ...18 19 20 ... 231 >>