اگر قطره‏ اى چاى روى شیشه عینك شما بریزد، فوراً آن را پاك مى ‏كنید.


امّا اگر قطره‏ اى چاى روى لباس سفید شما بچكد، صبر مى‏ كنید تا به منزل بروید و لباس خود را عوض كنید.


و اگر قطره‏ اى روى قالى زیر پاى شما بچكد، آن را رها مى ‏كنید تا مثلاً شب عید به قالى شویى ببرید.


خداوند نیز با هركسی به گونه ‏اى رفتار مى ‏نماید و بر اساس شفّافیّت یا تیرگى روحش، كیفر او را به تأخیر مى ‏اندازد.

ادامه »


موضوعات: قرآنی
   پنجشنبه 11 شهریور 1395نظر دهید »

کفتر قلبم زده پر سوی قبرت یا جواد
بر مشامم می رسد از بوی قبرت یا جواد

  کاش من آیم ببوسم آن ضریح پاک تو
کاش شمعی من گذارم روی قبرت یا جواد

  آهوی قلبم به عشق تیر عشقت می دود
صید کن با تیر خویش آهوی قبرت یا جواد

  کاسه ی چشم مرا کن جوی عشق و عاشقی

پر بکن از اشک عشق این جوی قبرت یا جواد

  بِین حجره ناله می کردی که می سوزد جگر
این کلامت شد برون از توی قبرت یا جواد

 


موضوعات: نماز
   پنجشنبه 11 شهریور 13951 نظر »

سلام بر جواد الائمه!

 
چه اضطرابی دامن زمین را فرا می گیرد، آن گاه که دلش مزار امامی می شود. گویی در آن هنگام، دست و پایش می لرزد! زمین از اینکه باید گوهری را در میان بگیرد، بسیار ناخشنود است. اکنون زمین چه شرمسار است که تنها بیست و پنج بهار، او را مهمان خوانش دیده بود؛ او که جواد بود و جود، قطره ای از پیشانی بلندش؛ تقی بود و پرهیزکاری، سطری از صحیفه وجودش.

او که در همان خردسالی امام شد و در نوجوانی، رهگشای گره های فکری. که بی درنگ، دشوارترین پرسش را پاسخ می گفت و خبر از اتصال خویش به دریای علم الهی می داد.

برای هروله از «مروه» دلت تا «صفای» کاظمین، راهی نیست. در این حج ولایت و عشق همیشه در «سعی» باش؛ که بی «سعی» نمی توان به «صفای» جمال معصوم علیهم السلام رسید.

تنها «بیست و پنج» سال بود که نسیم «هل اتی» می وزید و نهرهایی که از سرچشمه «طه» سیراب می شود، جاری بود. و چه زود، این نسیم از وزیدن افتاد و این عطر دل نواز، دامن برچید! اما، نه… چشم دلت را باز کن و ببین! هنوز آن نسیم در حال وزیدن است و این شمیم روح بخش به مشام می رسد.

سلام بر تو ای جوادالائمه علیه السلام و بر آن بارگاه خدایی ات که تا دامنه قیامت، چشم نواز همه از ره رسیدگانِ خسته خواهد بود.


غریب، حتی در خانه
هیچ غروبی به غمرنگی غروب وجود مردان خدا نیست؛ آن گاه که سر آسوده بر روی خاک می گذارند و شام تیره ای برای آدمیان، می سازند.

هنوز زمین، جان نگرفته باید بی تابی کند و غروب خون رنگ خورشید را به نظاره پردازد. ای حجت نهم! افسوس که روزگار، تنها بیست و پنج سال با تو سر سازگاری داشت و بیست و پنج بهار از عمر تو را برتابید. تقدیر آن بود که حتی در خانه ات نیز غریب باشی و با هم دستی «ام الفضل» ـ همسرت ـ زهر بنوشی و مسموم شوی.

ولی نه آن غربت دردناکی که برایت درست کرده اند و نه آن زهری که به تو داده اند، هیچ کدام نتوانست، امتداد خط سبز تو را که بر صحیفه هستی کشیده ای، پاک کنند. گرچه زمین، حوصله بزرگی تو را نداشت و ظرف روزگار، گنجایش حضور دریا گونه ات را؛ سربردار و ببین عاشقان پاک باخته ات را که دل هاشان، تنها با رسیدن به دریا، آرام می گیرد. کدام جان است که تو را بشناسد و اینک در هوای کاظمین تو نسوزد؟!

 

امام جواد آن شه ملک جود                               که بُد عالم علم غیب و شهود
دلش منبع فیض پروردگار                                      جلال و کمال از رخش آشکار
 ز تقوا تقی بود آن نور پاک                                        ز بخشش جواد آن مه تابناک

 

 


موضوعات: امامان
   پنجشنبه 11 شهریور 13951 نظر »


موضوعات: مهدوی
   پنجشنبه 11 شهریور 1395نظر دهید »

   پنجشنبه 11 شهریور 13951 نظر »

1 ... 153 154 155 ...156 ... 158 ...160 ...161 162 163 ... 231

 << < بهمن 1403 > >>
ش ی د س چ پ ج
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      
یا ابا صالح المهدی ادرکنی
"یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعة مزجاة فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین"
جستجو
کاربران آنلاین
  • متین
  • نورفشان
  • نور الدین
آمار
  • امروز: 214
  • دیروز: 54
  • 7 روز قبل: 392
  • 1 ماه قبل: 3919
  • کل بازدیدها: 107535
رتبه