الهى بى پناهان را پناهى
به سوى خسته حالان كن نگاهى
مرا شرح پريشانى چه حاجت
كه بر حال پريشانم گواهى
خدايا تكيه بر لطف تو دارم
كه جز لطفت ندارم تكيه گاهى
دل سرگشته ام را رهنما باش
كه دل بى رهنما افتد به چاهى
نهاده سر به خاك آستانت
گدايى، دردمندى، عذرخواهى
گرفتم دامن بخشنده اى را
كه بخشد از كرم كوهى به كاهى
خوشا آن كس كه بندد با تو پيوند
خوشا آن دل كه دارد با تو راهى
زنخل رحمت بى انتهايت
بيفكن سايه بر روى گياهى
به آب چشمه لطفت فرو شوى
اگر سر زد خطايى، اشتباهى
مران يا ربّ زدرگاهت «حسن» را
پناه آورده سويت بى پناهى
آه اي چشم تو فانوس بيابان زدگان
ساحل امن تو آرامش طوفان زدگان
کيستي آينه گم شده در وهم غبار ؟
کيستي اي شبه شبرو مهتاب سوار ؟
اي که بر هر گذري عشق به دريوزه توست
لب ما تشنه آبي است که در کوزه توست
ما جگر سوخته آتش آهيم ؟ بيا
ديرگاهي است تو را چشم به راهيم ؟ بيا
هر شب از کوچه صداي قدمت مي آيد
اشکم از ديده به پابوس غمت مي آيد
صبح در آينه اما خبري نیست که نيست
از تو بر گونه خشکم اثري نيست که نيست
جام عشق از مي چشمان تو پر خواهد شد
تو گلو تازه کني حرمله حر خواهد شد
گل نشکفته ام اي دور تر از دسترسم
تو زمن دوري و من با تو نفس در نفسم
بي تو منصور دلم را به چه داري بکشم
پاي در دامن سبز چه بهاري بکشم
بگذار آينه ام غرق نگاهت باشد
نقطه عطف دلم ؟ خال سياهت باشد
لا اقل وعده بده بلکه دلم شاد شود
من خراب تو ام اي خانه ات آباد شود؛
منبع: آیه های انتظار
دلیل استفاده از واژه معوذتین این است که این سوره ها با “استعاذه” به معنی پناه بردن شروع می شود. در دو سورة ناس و فلق خداوند به پیامبر اسلام می گوید که از چه چیزهایی به چه کسی پناه ببرد.
بعضی از سورههای قرآن نامهای مختلفی دارند از جمله سورههای فلق و ناس است که یکی از نامهای آنها «معوذه» است و به هر دو سوره اطلاق «معوذتین» (دو معوذه) شده است،لذا به دو سوره «معوذتین» میگویند و در روایات هم به این دو سورة مبارکه اطلاق «معوذتین» شده است.[1]
کلمه معوذه از «عَوْذ» گرفته شده به معنای پناه بردن و حفظ کردن خویش و پرهیز دادن از شر، از راه پناه بردن به کسی که میتواند آن شر را دفع کند
<< 1 ... 155 156 157 ...158 ...159 160 161 ...162 ...163 164 165 ... 231 >>