موضوعات: قرآنی
   پنجشنبه 4 شهریور 1395نظر دهید »

شب جمعه است، هوایت نکنم میمیرم…
یادی از صحن و سرایت نکنم، میمیرم

ناله و شکوه حرام است بر عشاق، ولی
از فراق تو شکایت نکنم، میمیرم

دوریت درد من و نام تو درمان من است
تا خود صبح صدایت نکنم، میمیرم

به دعا کردن تو نوکر این خانه شدم
هر سحر شکر دعایت نکنم، میمیرم

وضع من را به خدا روضه تو سامان داد
من اگر گریه برایت نکنم، میمیرم

جان ناقابل من کاش فدای تو شود
اگر این جان به فدایت نکنم، میمیرم!

شعرهایم همگی درد فراق است…ببخش
صحبت از کرب و بلایت نکنم، میمیرم…
اللهم ارزقنا زیارة الحسین علیه السلام

 

1


موضوعات: مهدوی
   پنجشنبه 4 شهریور 1395نظر دهید »

ثواب زيارت امام رضا (ع)


حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) مى فرمايد : كسى كه قبر فرزندم را زيارت كند براى او نزد خدا هفتاد حج مقبول است . راوى مى گويد : گفتم : هفتاد حج ؟! فرمود : آرى ، هفتصد حج . گفتم : هفتصد حج ؟ فرمود : آرى ، هفتاد هزار حج . گفتم : هفتاد هزار حج ؟ فرمود : چه بسا حجى كه پذيرفته نشود ؛ كسى كه او را زيارت كند و يك شب در آن منطقه بخوابد مانند اين است كه خدا را در عرشش زيارت كرده است . گفتم : مانند كسى است كه خدا را در عرشش زيارت كرده است ؟ فرمود : آرى ، هنگامى كه قيامت برپا مى شود چهار نفر از اوّلين و چهار نفر از آخرين بر عرش قرار دارند ، اما چهار نفر اوّلين : نوح و ابراهيم و موسى و عيسى است ؛ اما چهار نفر آخرين : محمد و على و حسن و حسين است . سپس نخ ترازى كشيده مى شود ـ كه خوبان را از بدان جدا مى كند ـ پس زائران قبور ما با ما قرار مى گيرند ، از نظر برترين درجه ، و نزديك ترينشان به عطا و بخشش ، زائران قبر فرزندم على بن موسى الرضا(ع) هستند.

 

 


موضوعات: امامان
   پنجشنبه 4 شهریور 1395نظر دهید »


موضوعات: آزاد
   چهارشنبه 3 شهریور 1395نظر دهید »

 

ایران من

یک روز یه ترکه …

اسمش ستارخان بود، شاید هم باقرخان…

خیلی شجاع بود، خیلی نترس…

یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی بر اومد،جونش رو گذاشت کف دستش

و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد، فداکاری کرد، برای ایران،برای من و تو،

برای اینکه ما تو این مملکت آزاد زندگی کنیم…

 

یه روز یه رشتیه …

اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی؛

برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلق شاه تلاش کرد،

برای اینکه کسی تو این مملکت ادعای خدایی نکنه؛

اونقدر جنگید تا جونش رو فدای سرزمینش کرد.

 

یه روز یه لره …

اسمش کریم خان زند بود، موسس سلسله زندیه؛

ساده زیست، نیک سیرت و عدالت پرور بود

و تا ممکن می شد از شدت عمل احتراز می کرد…

 

یه روز یه قزوینی یه …

به نام علامه دهخدا ؛

از لحاظ اخلاقی بسیار منحصر بفرد بود و دیوان پارسی بسیار خوبی برای ما بر جا نهاد…

 

یه روز ما همه با هم بودیم …

فارس و آذري و كرد و گيلك و مازني و لر و بلوچ و عرب و تركمن و قشقايي و …

تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند و قفل دوستی ما رو شکستند … ؛

حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم، به همدیگه می خندیم !!!

و اینجوری شادیم !!!

 

این از فرهنگ ایرانی به دور است.

آخه این نسل جدید نسل قابل اطمینان و متفاوتی هستند.

پس با همدیگه بخندیم نه به همدیگه…

آنقدر این مطلب را بخوانیم تا عادت زشت در خندیدن

به هموطن( آنکه در دیده ما جا دارد ) در ما بمیرد و با هم یکی باشیم مثل همیشه،

مثل زمان های سختی و مثل زمان های جشن و افتخار…

پاینده ایران و ایران اسلامی


موضوعات: آزاد
   چهارشنبه 3 شهریور 1395نظر دهید »

1 ... 168 169 170 ...171 ... 173 ...175 ...176 177 178 ... 231

 << < اردیبهشت 1403 > >>
ش ی د س چ پ ج
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
یا ابا صالح المهدی ادرکنی
"یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعة مزجاة فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین"
جستجو
کاربران آنلاین
  • گلپونه
  • زفاک
  • فاطمه کرمانی
  • نجفی زهرا
  • نویسنده محمدی
آمار
  • امروز: 310
  • دیروز: 219
  • 7 روز قبل: 602
  • 1 ماه قبل: 3030
  • کل بازدیدها: 78319
رتبه