بـِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ و الصِّـدیقین

ﺧــــــــــﺪﺍﯾــﺎ؛
صفحه ی ﺁﺧﺮ ﺷﻨﺎﺳﻨﺎمهﺍﻡ ﺭﺍ اینگونه می ﺧﻮﺍﻫﻢ…

“در راه دفاع از حرم به فیض شهادت نائل شد”

ﺁﺭﺯﻭﯾﺶ ﺑﺮﺍی ﻣﻦ ﮔﻨﻬﮑﺎﺭ که ﻋﯿﺐ ﻧﯿﺴﺖ ، ﻫﺴﺖ؟!
ﺭﺍﻩ ﺁﺳﻤﺎﻥ که بسته نیست ، ﻫﺴﺖ؟!
تا حرف شهادت می زنم،
فرشته ها می زنند زیر خنده…!
حق دارند…
تصادف، بیمارستان،مرگ عادی
سزای چون منی است..
اما…
این که نشد پایان!
خداوندا،انتهای قصه ام را سرخ بنویس
یادمان باشد اگر شهید نشویم باید بمیریم…


اَللهُمَ اَسئَلُکَ مِنَ الشَهادَةِ اَقسَطَها


موضوعات: مدافع حرم
   شنبه 30 مرداد 1395نظر دهید »


موضوعات: آزاد
   شنبه 30 مرداد 1395نظر دهید »

الهی دردهایی هست که نمیتوان گفت و گفتنی هایی هست که هیچ قلبی محرم ان نیست.

الهی اشک هایی هستکه با هیچ دوستی نمیتوان ریخت زخم هایی هست که هیچ مرحمی انرا التیام نمیبخشد و تنهایی هست که هیچ جمعی انرا پر نمیکند.

الهی پرسش هایی هست که جز تو کسی قادر به پاسخ دادنش نیست دردهایی هست که جز تو کسی انرا نمیگشاید قصد هایی هست که جز به توفیق تو میسر نمیشود.

الهی قدم های گمشده ای دارم که تنها هدایتگرش تویی و به ازمون های دچارم که اگر دستم نگیری و مرا محک بزنی شرمنده خواهم شد.

الهی با این همه باکی نیست زیرا من همچو تویی دارم رحمتت را هیچ مرزی نیست ای تو خالق دعا و مالک امین ….

***

نگذارید گوش هایتان گواه چیزی باشد که چشم هایتان ندیده نگذارید زبانتان چیزی را بگوید که قلبتان باور نکرده صادقان زندگی کنین ما موجوادت خاکی نیستیم که به بهشت میرویم ما موجودات بهشتی هستیم که از خاک سربراورده ای 

 


موضوعات: مناجات نامه
   شنبه 30 مرداد 1395نظر دهید »


موضوعات: آزاد
   شنبه 30 مرداد 1395نظر دهید »

ماجرای ازدواج فرزندان حضرت آدم (ع) و قتل هابیل

دو پسر آدم و ازدواج آنها

حضرت آدم ـ علیه السلام ـ و حوّا ـ علیها السلام ـ وقتی که در زمین قرار
گرفتند، خداوند اراده کرد که نسل آنها را پدید آورده و در سراسر زمین گسترش
گرداند. پس از مدتی حضرت حوّا باردار شد و در اولین وضع حمل، از او دو
فرزند دو قلو، یکی دختر و دیگری پسر به دنیا آمدند. نام پسر را «قابیل» و
نام دختر را «اقلیما» گذاشتند. مدتی بعد که حضرت حوّا بار دیگر وضع حمل
نمود، باز دوقلو به دنیا آورد که مانند گذشته یکی از آنها پسر بود و دیگری
دختر. نام پسر را «هابیل» و نام دختر را «لیوذا» گذاشتند.

فرزندان بزرگ شدند تا به حد رشد و بلوغ رسیدند، برای تأمین معاش، قابیل شغل
کشاورزی را انتخاب کرد، و هابیل به دامداری مشغول شد. وقتی که آنها به سن
ازدواج رسیدند (طبق گفته بعضی: ) خداوند به آدم ـ علیه السلام ـ وحی کرد که
قابیل با لیوذا هم قلوی هابیل ازدواج کند، و هابیل با اقلیما هم قلوی
قابیل ازدواج نماید..[۱]

ادامه »

   شنبه 30 مرداد 1395نظر دهید »

1 ... 178 179 180 ...181 ... 183 ...185 ...186 187 188 ... 231

 << < اردیبهشت 1403 > >>
ش ی د س چ پ ج
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
یا ابا صالح المهدی ادرکنی
"یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعة مزجاة فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین"
جستجو
کاربران آنلاین
  • avije danesh
  • امیرِعباس(حسین علیه السلام)
  • پرستوی مهاجر
آمار
  • امروز: 199
  • دیروز: 117
  • 7 روز قبل: 444
  • 1 ماه قبل: 2849
  • کل بازدیدها: 78100
رتبه