سعید بن المسیب میگوید: چون یزید ملعون، مسلم بن عقبه را به مدینه فرستاد.
تا آنجا را غارت کند و اهل مدینه را به قتل برساند، آن ملعونها اسبهای خود را بر ستونهای مسجد حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بستند و آنها را بر دور مرقد آن جناب باز داشتند و سه روز مشغول غارت مدینه بودند، و هر روز امام زینالعابدین علیهالسلام مرا برمیداشت و میآمد به نزد قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و دعائی میخواند که من نمیفهمیدم، و از اعجاز آن حضرت چنان شد که ما آنها را میدیدیم ولی آنها ما را نمیدیدند. مردی بر اسب اشهبی سوار و جامههای سبز پوشیده بود، حربهای در دست داشت و هر روز میآمد و بر درب خانهی آن حضرت میایستاد و هر که اراده میکرد که داخل خانهی آن حضرت شود، با آن حربه به او اشاره میکرد و بی آنکه آن حربه به او برسد میافتاد و میمرد. چون دست از غارت برداشتند، امام زینالعابدین علیهالسلام به خانه رفت و زیورهای زنان خود و جامههای ایشان و گوشوارههای اطفال خود را جمع کرد و برای آن سوار بیرون آورد. او گفت: «ای فرزند رسول خدا! من ملکی از شیعیان تو و پدر تو هستم، چون این افراد بر مدینه غالب شدند، من از حق تعالی اجازه خواستم که به زمین بیایم و شما را یاری بنمایم، و به آنچه کردم امید رحمت از خدا و شفاعت از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و شما اهلبیت علیهمالسلام دارم.» [1] .
پی نوشت ها:
[1] مناقب
ابن شهر آشوب.
منبع: عجایب و معجزات شگفت انگیزی از امام سجاد؛ تهیه و تنظیم واحد تحقیقاتی گل نرگس؛ شاکر؛ چاپ اول 1386 .
اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري
کي از مسير کوچه قصد عبور داري؟
چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابي
اي آنکه در حجابت درياي نور داري
من غرق در گناهم، کي مي کني نگاهم؟
برعکس چشمهايم چشمي صبور داري
از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما
کوک است ساز دلها، کي ميل شور داري؟
در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت
کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري؟
جان زهرا(س) اینقدر آسان نبر نام حسین(ع)
قلب مادر را نماید شعله ور نام حسین(ع)
عاشقان بی اشک دیده نام او کی میبرند؟!
فاطمه(س) هم میبرد با چشم تر نام حسین(ع)
هرچه میخوای بگیری از خداوند کریم
در دعای خود بگو وقت سحر نام حسین(ع)
میزند بر هر دل سوزان شرر نام حسین(ع)
نیست راهی بر نجات تو مگر نام حسین(ع)
قالَ الاْمامُ علىّ بن أبى طالِب، أميرُ الْمُؤْمِنينَ صَلَواتُ اللّهِ وَسَلامُهُ عَلَيْهِ:
جُلُوسُ ساعَةٍ عِنْدَ الْعُلَماءِ أحَبُّ إلَى اللّهِ مِنْ عِبادَةِ ألْفِ سَنَةٍ، وَ النَّظَرُ إلَى الْعالِمِ أحَبُّ إلَى اللّهِ مِنْ إعْتِكافِ سَنَةٍ فى بَيْتِ اللّهِ، وَ زيارَةُ الْعُلَماءِ أحَبُّ إلَى اللّهِ تَعالى مِنْ سَبْعينَ طَوافاً حَوْلَ الْبَيْتِ، وَ افْضَلُ مِنْ سَبْعينَ حَجَّةٍ وَ عُمْرَةٍ مَبْرُورَةٍ مَقْبُولَةٍ، وَ رَفَعَ اللّهُ تَعالى لَهُ سَبْعينَ دَرَجَةً، وَ أنْزَلَ اللّهُ عَلَيْهِ الرَّحْمَةَ، وَ شَهِدَتْ لَهُ الْمَلائِكَةُ: أنَّ الْجَنَّةَ وَ جَبَتْ لَهُ.
يك ساعت در محضر علماء نشستن - كه انسان را به مبداء و معاد آشنا سازند - از هزار سال عبادت نزد خداوند محبوب تر خواهد بود. توجّه و نگاه به عالِم از إعتكاف و يك سال عبادت - مستحبّى - در خانه خدا بهتر است. زيارت و ديدار علماء، نزد خداوند از هفتاد مرتبه طواف اطراف كعبه محبوب تر خواهد بود، و نيز افضل از هفتاد حجّ و عمره قبول شده مى باشد. همچنين خداوند او را هفتاد مرحله ترفيعِ درجه مى دهد و رحمت و بركت خود را بر او نازل مى گرداند، و ملائكه شهادت مى دهند به اين كه او اهل بهشت است
عدّة الدّاعى : ص 75، س 8، بحارالا نوار: ج 1، ص 205، ح 33.
نزد علما و بزرگان بودن و فکر کردن که انسان را از سال ها زندگی بی هدف ، هدف زندگی را به کلی تغیر دهد نمونه آن در کربلا جناب حر می یابیم که به رستگاری رسید.
<< 1 ... 53 54 55 ...56 ...57 58 59 ...60 ...61 62 63 ... 231 >>