بیمارم و پای تا به سر دردم من
از بهر شفا سوی تو رو کردم من
مولا تو مرا شفا دهی یا ندهی
از مقصد خویش بر نمی گردم من
السّلام علٓيك يا عٓلي ابنِ موسي الرّضا المرتضي(ع)
يكى از شيعيان مدائن با يكى از دوستانش براى انجام مراسم حج، به مكه رفتند، در مكه و منى و عرفات، در همه جا با هم بودند، براى انجام قسمتى از مراسم حج به عرفات رفتند، در آنجا ضمن انجام عبادات خود، جوانى خوش سيما را در حال احرام ديدند كه نشانه هاى مسافر بودن او از چهره اش ديده مى شد، در اين ميان فقيرى آمد و تقاضاى كمك كرد، آنها چيزى به او ندادند، فقير نزد آن جوان رفت و تقاضاى كمك كرد، آن جوان چيزى از زمين برداشت و به آن فقير داد، و آن فقير براى او دعاى بسيار و عميق كرد.
سپس آن جوان از نزد آنها برخاست و ناگهان پنهان شد، آن دو نفر مى گويند، نزد آن فقير رفتيم و گفتيم ، عجبا آن جوان ، چه چيزى به تو داد؟
فقير ريگ طلاى دندانه دار را به ما نشان داد، كه وزن آن قريب بيست مثقال بود.
آنها در يافتند (و احتمال قوى دادند) كه آن جوان حضرت ولى عصر بوده است ، به جستجوى او پرداختند ولى او را نيافتند، از جمعيتى كه آن جوان در ميان آنها بود، سراغ او را گرفتند، آنها گفتند: درباره اين جوان اطلاعى جز اين نداريم كه : از سادات علوى است و هر سال پياده به حرم مى آيد و در مراسم حج شركت مى كند.
الكافي ، باب فى تسميه من راه ،حديث 14، ج 1، ص 332
(المهدى من عترتى من ولد فاطمة).
(مهدى (عليه السلام) از عترت من، از اولاد حضرت فاطمه (سلام الله عليها) است).(1)
(الا ونحن بنو عبد المطلب سادة اهل الجنة انا وعلى وجعفر وحمزة والحسن والحسين وفاطمة والمهدى (عليه السلام)).
(آگاه باشيد که ما فرزندان عبد المطلب: من وعلى وجعفر وحمزه وحسن وحسين وفاطمه ومهدى، (سلام الله عليهم) سروران اهل بهشتيم).(2)
(ومنا مهدى هذه الامة، له غيبته موسى وبهاء عيسى وحلم داوود وصبر ايوب).
(مهدى اين امت از ماست، که غيبت موسى، عظمت عيسى، بردبارى داود، وشکيبائى ايوب را يک جا دارد).(3)
(يخرج المهدى وعلى رأسه غمامة فيها ملک ينادى هذا خليفة الله المهدى، فاتبعوه).
(مهدى (عليه السلام) ظاهر مى شود، در بالاى سر او ابرى خواهد بود که فرشته اى از ميان آن بانگ برمى آورد: اين خليفه ى خدا (مهدى) است، از او پيروى کنيد).(4)
(1) غيبت شيخ طوسى، ص 115.
(2) سليم بن قيس، ص 245.
(3) کفاية الاثر، ص 43.
(4) الزام الناصب، ج 1 ص 163.
منبع:
ياد مهدى،نويسنده: محمد خادمى شيرازى