*ما در درياي زندگي در معرض غرق شدن هستيم؛ دستگيري وليّ خدا لازم است تا سالم به مقصد برسيم. بايد به وليّ عصر (عج) استغاثه کنيم که مسير را روشن سازد و ما را تا مقصد، همراه خود ببرد. * دعاي تعجيل فَرج، دواي دردهاي ما است. * با وجود اعتقاد داشتن به رئيسي که عينُ الله الناظره است، آيا مي توانيم از نظر الهي فرار کنيم و يا خود را پنهان کنيم؛ و هر کاري را که خواستيم، انجام دهيم؟! چه پاسخي خواهيم داد؟! * علايمي حتميّه و غير حتميّه براي ظهور آن حضرت ذکر کرده اند. ولي اگر خبر دهند فردا ظهور مي کند، هيچ استبعاد ندارد! لازمه اين مطلب آن است که در بعضي علايم، بَداء صورت مي گيرد و بعضي ديگر از علايم حتمي هم، مقارن با ظهور آن حضرت اتفاق مي افتد.
صفحات: 1· 2
علائم حتمی ظهور امام زمان (عج) از زبان امام صادق(ع) : ائمه معصومین در سوگ پیشوای مذهب جعفری؛ صادق آلرسول(ص) به یوسف زهرا(س): غیبت تو بیتابم کرده است امام صادق (ع) بار دیگر بغض غریبی گلوی عالم تشیع را میفشارد، ملائک در پس کوچههای مدینه در تشیع پیکر مردی شرکت میکنند که محضرِ مبارکش، منبع فیض آسمانی بود و او اینک در محضر خداوند خویش شربت شهادت را نوشیده و در جوار جدش بزرگوارش قرار گرفته، او از دست حکومت عباسی آسوده خاطر شده است، دیگر صادق آل الله نیست تا سجاده را از زیر پایش برکشند و او را با سر و پای برهنه به دربارِ جور برند، هر چند که بقیع، بقعهای خاموش و تاریک است و آشنایی غریب با مزار بیچراغ را در خود جای داده است، اما با این حال خود مرثیهای است بر غم غربت خویش. چه زیباست که ششمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت با اینکه خود یکی از ستارگان این کهکشان الهی است
صفحات: 1· 2
آقا بیا که بی تو پریشان شدن بس است از دوری تو پاره گریبان شدن بس است کنعان دل، بدون تو شادی پذیر نیست یوسف! ظهور کن که پریشان شدن بس است یعقوب دیدهام چه قَدَر منتظر شود؟ یعنی مقیم کلبهی احزان شدن بس است گریه… فراق… گریه … فراق… این چه رسمی است؟! دیگر بس است این همه گریان شدن بس است موی سپید و بخت سیاه مرا ببین دیگر بیا که بی سر و سامان شدن بس است تا کی گناه پشت گناه ایّها العزیز؟ تا کی اسیر لذّت عصیان شدن … بس است خسته شدم از این همه بازی روزگار مغلوب نفس خاطی و شیطان شدن بس است سر گرم زندگی شدنم را نگاه کن بر سفرههای غیر تو مهمان شدن بس است یک لحظه هم اجازه ندادی ببینمت گفتی برو که دست به دامان شدن بس است باشد قبول، میروم امّا دعای تو … … در حقّ من برای مسلمان شدن بس است دست مرا بگیر که عبدی فراریام دست مرا بگیر، گریزان شدن بس است اِحیا نما در این شب اَحیا دل مرا دل مردگی و این همه ویران شدن بس است آقا بیا به حقّ شکاف سر علی از داغ هجرت، آتش سوزان شدن بس است
جهت دیگرى که امتحان و آزمایش شیعیان را در زمان غیبت دشوار مى کند، وسوسه هاى فکرى است که متوجه شیعیان مى شود و احیاناً بعضى از آن ها را دچار شک و تردید مى کند. دشوار بودن مسئله از این جهت، به قدرى درد آور است که طبق بعضى از روایات، وقتى امام صادق(علیه السلام) موقعیّت شیعیان زمان غیبت را ملاحظه مى کردند، آنچنان ناراحت و اندوهناک و گریان شدند که اصحاب آن حضرت، شگفت زده و متحیّر گشتند. چنانکه از سدیر صیرفى نقل شده که گفت: در موقعى که حضرت امام صادق(علیه السلام) مسئله غیبت را متذکّر شدند، به قدرى ناراحت و گریان بودند که عقل از سر ما پرید و از ناله هاى هولناک آن حضرت قلب هاى ما به فغان و خروش آمد. آنگاه وقتى از حضرت، علّت ناراحتى و اندوهشان سؤال شد، فرمود: «وقتى گرفتارى هاى شیعیان را در زمان غیبت ملاحظه مى کنم و مى بینم که بسیارى از آنان از دین و عقیده خودشان برگشته اند، این چنین ناراحت مى گردم و حزن و اندوه برمن غالب مى شود. فأخذتنی الرقّه، واستولت علىّ الأحزان».( ۱ ) منبع: کتاب جلوه هاى پنهانى امام عصر(علیه السلام) حسین على پور پی نوشت ها: ۱ ـ کمال الدین، ص ۳۵۳ و ۳۵۴٫
آیت الله بهجت(ره): وقتى تأمّل مى کنیم مى بینیم همه قضایاى امام حسین(ع) در یک روز واقع شد و وقتى مردم کوفه و بصره از قضیّه ى قتل آن حضرت(ع) مطّلع شدند، ناراحت شدند و از ابتلاى آن حضرت و شهادت اسارت اهل بیت(ع)، خدا مى داند که اهل ایمان چه قدر ناراحت بودند، به حدّى که گویا باورشان نمى شد. در طول این مدّت دل اهل ایمان خون بود. امّا ما بیش از هزار سال است که گرفتاریم و حضرت حجّت(عج) گرفتار است و دشمن ها نمى گذارند بیاید و او را حبس کرده اند. آیا حبسى از این بالاتر که نتواند خود را در هیچ آبادى نشان دهد و خود را معرّفى کند! در این ما فوق هزار سال که آن حضرت در زندان است، خدا مى داند که قلوب اهل ایمان چه قدر خون است
صفحات: 1· 2