از نظر روانشناسی، برقراری ارتباط و دوستی به دو صورت است:

1-      ارتباط مقطعی و کوتاه: این نوع ارتباط و دوستی، بر اساس احساسات آنی به وجود می آید و اگر دوام نیابد پس از مدت کوتاهی به فراموشی سپرده می شود. این دوستی مقطعی، زودگذر، زوال پذیر و مبتنی بر گرایش احساسی است.

2-      ارتباط دائمی و همیشه ای: این نوع دوستی مبتنی بر عقل و آگاهی  بوده و به خصوصیات واقعی طرف مقابل وابسته است؛ لذا ارتباط و علاقه دائمی بر اساس آگاهی ایجاد می شود. این آگاهی سبب دوام دوستی می گردد و آن را زوال ناپذیر می سازد. ارزش این نوع دوستی در آن است که باعث تأثیر در خود فرد و طرف مقابل می شود.

برقراری ارتباط با امام زمان (ع) نیز از این قاعده مستثنا نیست. این ارتباط نیز به دو گونه می تواند صورت گیرد: مقطعی و زود گذر؛ و دائمی و پایدار

الف- دوستی مقطعی و کوتاه با امام زمان (ع) از راه های زیر امکان پذیر است:

1-      توجه و ابراز علاقه در جشن های سالیانه نیمه شعبان (روز ولادت با سعادت آن حضرت)

2-      خواندن دعای ندبه، زیارت آل یس، دعای عهد، دعای فرج، نماز امام زمان (ع)

3-      رفتن به مسجد جمکران، مسجد سهله در کوفه و دعا برای فرج آن حضرت

4-      استمداد، توسل و توجه به حضرت مهدی (ع) برای رفع مشکلات

ب- دوستی و ارتباط دائمی و پایدار با امام زمان (ع) که از راه های زیر امکان پذیر است:

1-      ایجاد علاقه و دوستی واقعی و قلبی (یعقوب وار): قرآن کریم در داستان حضرت یوسف (ع) ما را اینگونه راهنمایی کرده است: یعقوب به فرزندان خود فرمود: ای فرزندان من! برگردید به مصر و به دنبال یوسف و برادرش بگردید. (یا بَنِی اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یوسُفَ وَ أَخِیهِ ـ یوسف 87). اما هنگامی که برادران به مصر برگشتند، نزد عزیز مصر آمدند[که همان یوسف (ع) بود] مشکلات خودشان را مطرح نمودند و خود یوسف (ع) را فراموش کردند: یا أَیهَا الْعَزِیزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکیلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَینا إِنَّ اللَّهَ یجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ – یوسف 88) یعنی ای عزیز مصر، سختی [و قحطی] به ما رو آورده و با پولی ناچیز نزد تو آمدیم؛ اما تو از راه لطف و کرمت پیمانه ما را پر کن [و گندم کافی به ما عطا کن] که خداوند کریمان را پاداش نیکو خواهد داد.

ارتباط و دوستی ما باید از مرحله «مشکلات شخصی» عبور کرده، فقط به خاطر خود امام عصر (ع) باشد تا این دوستی عمیق و دائمی گردد؛ زیرا در نوع اول، فقط هنگامی که مشکلی به ما روی آورد، به یاد امام زمان (ع) می افتیم؛ و آن هم برای رفع مشکلات، و نه برای خود آن حضرت.

ارتباط عمیق و صمیمی با امام زمان (ع) آنگاه برقرار می شود که مشکلات خود را رها کرده و تنها خود یوسف زهرا (س) و ظهور او را بخواهیم. همانطوری که اگر بخواهیم علاقه خود را به کسی نشان دهیم از خود او دلجویی می کنیم، به او هدیه ای می دهیم و به او ابراز علاقه می کنیم. البته برای ایجاد این نوع دوستی«برنامه مداوم» لازم است. مانند : دعای عهد مداوم، خواندن قرآن برای سلامتی حضرت به طور روزانه.

2-      احساس حضور؛ راه دیگری که در دستورات دینی به آن تأکید شده است تا یک ارتباط عمیق و صمیمی با امام زمان (ع) برقرار شود، احساس حضور امام (ع) و تبدیل غیبت به حضور است. در احادیث شریف آمده است: کسانی که غیبت امام زمان (ع) نزد آنان «به منزله مشاهده» باشد، همیشه امام را حاضر و ناظر می بینند. امام سجاد (ع) به ابوخالد کابلی فرمودند: مردم زمان غیبت حضرت مهدی (ع) که معتقد به امامت او هستند و منتظر ظهور او نشسته اند، با فضیلت ترین مردم دنیایند؛ زیرا خداوند عقل و فهمی به آنان عطا کرده که «غیبت» نزد آنان به منزله ظهور و «مشاهده» گشته است. آنها همانند مجاهدین در رکاب پیامبرند.

پس بایسته است حضور حضرت را واقعی بدانیم و آن را در زندگی احساس کنیم و غیبت او را به حضور تبدیل کنیم. سیره عرفا و علمای اسلام نیز همواره بر این بوده است که با احساس حضور امام زمان (ع) رابطه عمیق و دائمی بین خود و آن محبوب دل ها برقرار سازند و پرده غیبت را از جلوی چشم خود به کنار نهند تا به طور صمیمی و راحت با یوسف زهرا (س) گفتگو و مناجات کنند.

 

اگر چه ممکن است بنا به مصلحت الهی ظهور آن خورشید هدایت، مدت زمانی (ان شاء الله اندک) به طول انجامد؛ اما «حضور و احساس حضور» با «ظهور مادی» تفاوت دارد. اگر این احساس حضور دائمی نسبت به آن امام همام به وجود آید و ما خود را در مقابل و جلوی دیدگان مبارک ایشان بدانیم، بر اعمال و رفتار خود نیز مواظبت و مراقبت خواهیم نمود و قلب آن عزیز را با گناهان خود آزرده نخواهیم ساخت و دوری از گناه، باعث ارتباط دائمی و دوستی پایدار با آن یار و مولای عزیز خواهد بود. در این حالت، شما حضور ایشان را با همه وجودتان احساس می کنید، و هرگز بین خودتان و ایشان پرده و مانعی نمی بینید؛ ان شاء الله

 

 


 


موضوعات: مهدوی
   شنبه 30 مرداد 1395نظر دهید »

جمعــــــــــــــــــــــــــــــهـ ‌ـهاا از پِِي همـــــــــــــ آمدند امــــــــــــــا تو نيـــــــــــــآمديـ


موضوعات: مهدوی
   جمعه 29 مرداد 1395نظر دهید »

خدا کند بیاید مسافری که نیامد
و کوچه کوچه بنازم به عابری که نیامد
شکست بغض غرورم در انتظار عزیزی
دعاکنید بیاید مسافری که نیامد…
تعجیل در امر فرج صلوات

 


موضوعات: مهدوی
   جمعه 29 مرداد 1395نظر دهید »

بی تردید شما نیز فراوان شنیده اید که محبین و منتظرین امام زمان (عج)، ایشان را با القابی در خور شأن و مقام این منجی جهان بشریت مورد درخواست و یاری قرار می دهند؛ اما جالب است بدانید که یکی از القاب بسیار برازنده ی ایشان اباصالح می باشد.

به گزارش فرهنگ نیوز ، آیة الله مکارم شیرازی در این باره می فرماید: این که به امام زمان (عج) اباصالح می گویند به سبب این نیست که فرزندی به نام صالح دارد، زیرا «اب» در لغت عرب، تنها به معنای پدر نیست بلکه به معنای صاحب نیز می باشد. «اباصالح» یعنی کسی که صُلَحایی در اختیار دارد. لقب اباصالح از آیه قرآن گرفته شده است: (وَ لَقَد کتبنا فِی الزَّبُور مِن بَعد الذَّکر أنّ الأرض یرثها عبادی الصالِحُون). (انبیاء: آیه 15)
البته امام صادق (ع) در روایتی می فرماید: «هرگاه راه را گم کردی، صدا بزن «یا صالح» یا بگو: «یا اباصالح ما را به راه راست هدایت کنید» تا خدا شما را مورد رحمت قرار دهد.»
بنا بر روایت ذکر شده که در کتاب های معتبر روایی آمده، معلوم می شود، اگر انسان در راهی حرکت کند و به هر دلیلی راه را گم کند و نداند که از کدام سو باید برود، می تواند «صالح» یا «اباصالح» را صدا بزند و از ایشان درخواست راهنمایی کند.

در روایتی دیگر آمده است که «یا اباصالح ارشدونا»، لفظ «ارشدونا» جمع است که معلوم می شود گروهی به این کار (هدایت مردم) مشغول هستند. از برخی روایات می توان نتیجه گرفت که عده ای از این افراد، از جنیان هستند و خداوند آن ها را موکل زمین، برای راهنمایی مردم قرار داده است.

علامه مجلسی از پدر خویش نقل می کند، وقتی فردی به نام امیراسحاق استرآبادی در راه گم می شود، همین جمله روایت بالا را به زبان می آورد. آن گاه کسی می آید و به او کمک می کند. امیراسحاق می فهمد که او امام زمان (عج) بوده است، همچنین محدث نوری در حکایت دیگری از ملاعلی رشتی نقل می کند: یکی از اهل تسنن، مادری شیعه داشت و از او شنیده بود که لقب امام زمان (عج) «اباصالح» است و راه گم کرده ها را هدایت می کند. روزی او راه را گم می کند و از «اباصالح» کمک می طلبد، آن گاه کسی را می یابد که وی را تا نزدیکی روستایشان هدایت می کند و او نیز شیعه می شود.

بنابر دو حکایتی که سند معتبری دارند، «اباصالح» شامل امام زمان (عج) نیز می شود. حتی می توان گفت، ایشان مصداق اصلی این روایت هستند و جنیان و دیگران به فرمان ایشان، مردم را هدایت می نمایند و گاهی نیز خود حضرت این امر را عده دار می شوند و گمراهان را هدایت می فرمایند.

منابع:
1- شیخ صدوق. من لایحضره الفقیه، ج2: 298.
2- علامه مجلسی. بحارالانوار، ج52: 176.
* موسوی نسب. پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (عج)، ج1: 131- 133.

 
 


موضوعات: مهدوی
   چهارشنبه 27 مرداد 13951 نظر »

1 ... 33 34 35 ...36 ... 38 ...40 ...41 42 43 ... 53

 << < اردیبهشت 1403 > >>
ش ی د س چ پ ج
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
یا ابا صالح المهدی ادرکنی
"یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعة مزجاة فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین"
جستجو
کاربران آنلاین
  • انانه
  • یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ
  • rahyab moshaver
آمار
  • امروز: 9
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 694
  • 1 ماه قبل: 3836
  • کل بازدیدها: 81253
رتبه