پنجشنبه است..
به رسم کهن، یاد میکنیم از آنها که وقتشان و مکانشان از ما جداست..
یاد میکنیم از آنها که دلتنگشان میشویم…
یاد میکنیم از آنها که هنوز دوستشان داریم…
دلمان گرم به خاطره پدرهایی که نیستند، مادرهایی که رفته اند…
دلمان گرم به یاد خواهرها و پدرهائیکه رفتند و دل ما پیش برادر بود وبرادرهایی که سفر کردند…
به یاد آن عشق های بار بسته.. .
فاتحه ای ره توشه میکنیم.. .
باشد که پروردگار بیامرزدشان و بیامرزدمان…
بسیاری از زنان تصور می کنند که کلید زیبایی آنها در کیف لوازم آرایششان و یا در برهنگی و پوششی مانند زنان غربی پنهان شده است و هزار و یک دلیل به این تصور اشتباه دامن می زند: مردم بر اساس ظاهر افراد درباره آنها قضاوت می کنند، فرهنگ عوام و رسانه های اجتماعی براین قضاوت مهر تایید می زند و در کمال تاسف، تجارت جهانی لوازم آرایش برای کسب درآمد روزافزون، تاثیر معجزه آسای محصولات خود پیش و پس از استفاده را در بوق و کرنا کرده و به تبلیغ این محصولات می پردازد.
اما واقعیت چیز دیگری است، زیبایی حقیقی چیزی در ورای رنگ رژلب، ریمل و سرخی رژگونه شما، نهفته شده است. این ۷ فاکتوری که در زیر به آنها خواهیم پرداخت، چنان تاثیر شگرفی بر زیبایی شما دارد که محال است آرایش بتواند به گرد پای آن برسد.
۱. اشتیاق
یک زن بدون اشتیاق، خیلی کسل کننده است. گاهی زندگی بسیار بی رحم است و قادر است ما را در یک چشم برهم زدن، زیر چرخ های سنگین خود له کند. گاهی برای یک زن بسیار دشوار است تا بار مشقت هایی که متحمل می شود را سبک کند و به اموری که حقیقتا از آن لذت می برد، بپردازد. اما اگر یک زن از شعله های شور و هیجانش غفلت کند به موجودی منفعل بدل خواهد شد. یک زن اگر زمانی را به خودش اختصاص دهد و از آن زمان لذت برد به گوهر گرانبهای زندگی پی برده و شور و اشتیاقی برای گذر عمر خواهد یافت. یک بانو اگر که از فرصت هایی که زندگی در اختیارش قرار می دهد، به درستی بهره مند گردد، شایسته تحسین همسرش و اطرافیانش خواهد بود. می خواهید که دلیلش را بدانید؟ شور و هیجان واگیردار است. تلاش یک نفر برای تحقق رویاهایش، زیباترین تجربه بشر در طول تاریخ است.
۲. مهربانی و شفقت
یک زن بی عاطفه، شاید خودش را دوست داشته باشد و از خودش راضی باشد، اما آیا دیگران هم دوستش خواهند داشت؟ فقط کافیست تصور کنید. اگر کسی عاجز از دوست داشتن دیگران باشد، چه کسی او را دوست خواهد داشت؟ مادر، همکار، مشاور و یا دوست فرقی ندارد که کدام از اینها هستید، شفقت و مهربانی جزء لاینفک همه این زنان است، که در عین حال پایه های رابطه را مستحکم می کند. به همین دلیل زنان خودخواه و مشهور که تصویرشان با آن همه نقش ونگار روی جلد مجله ها نقش بسته، برای اکثر مردان جذاب نیستند. واقعیت این است که بانویی که خودش را دوست بدارد، بیش از دیگران لایق دوست داشته شدن از سوی دیگران و دوست داشتن دیگران است. این همان زیبایی حقیقی است که می توان به آن بالید و البته از اعماق وجود یک زن نشآت می گیرد. عشق ورزیدن و راه و رسم عاشقی، ارزش یک زن را تعیین می کند، نه مضایقه آن از دیگران!
اگر شما بخواهید یک تابلوی هنری بخرید، حتما بیش از هر چیز با آیه شریفه «وَ انْ یَکادُ الَّذینَ کَفَروا لَیُزْلِقونَکَ بِابْصارِهِمْ» مواجه می شوید و معمولا اگر جایی تابلویی قرآنی داشته باشند، آیه ثبت شده بر آن همین است و این یعنی رواج باور به چشم زخم و از طرف دیگر، باور به این که شمای مخاطب، چشمتان شور است!
اصطلاح بدچشمی، چشم زخم و چشم خوردن نیز اصطلاحی است كه امروزه در بین مردم ما زیاد شنیده می شود و به آن معتقد هستند و برای دفع آن تلاش می كنند.
شهید مطهری در باب واقعی بودن یا نبودن چشم زخم و تاثیرگذاری آیه «وَ انْ یَکادُ…» دو مقدمه بیان می کند:
اول: این که چشم زخمی که حقیقت دارد، به این معنای رایج امروز در میان ما بالاخص در میان طبقه ای که فکر می کنند همه مردم چشمشان شور است قطعا نیست. همان کفار جاهلیت هم به چنین چیزی قائل نبودند، بلکه معتقد بودند که یک نفر وجود دارد و احیانا در یک شهر ممکن است یک نفر یا دو نفر وجود داشته باشند که چنین خاصیتی در نگاه و نظر آنها باشد. پس قطعا به این شکل که همه مردم دارای چشم شور هستند و به همه مردم به اصطلاح نظر می کنند، نیست.
دوم: اگر بعضی مردم دارای چنین خصلت و خاصیتی باشند، آیا آیه «وَ انْ یَکادُ الَّذینَ کَفَروا لَیُزْلِقونَکَ بِابْصارِهِمْ» خاصیت جلوگیری از چشم زخم را دارد؟ ما تا حالا به مدرکی (حدیثی، جمله ای) برخورد نکرده ایم که دلالت کند و بگوید از این آیه برای چشم زخم استفاده کنید.
این که چشم زخم حقیقت است یا نه، یک مسأله است (حقیقت است ولو در بعضی افراد) و این که این آیه برای دفع چشم زخم باشد مسأله دیگری است. چیزی که از طرف پیغمبر یا ائمه به ما نرسیده باشد، نباید از خود بتراشیم. نظر به این که روح مردم برای چنین چیزی آمادگی دارد [آن را از پیش خود ساخته اند.]» (مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۲۷، ص: ۶۳۲)
در نگاه شهید مطهری، چشم زخم حقیقتی است تردیدناپذیر. البته ایشان برای توضیح پذیرش چشم زخم به جسمانی بودن یا روحی و نفسانی بودن این مساله توجه دارند و آن را در چند لایه مختلف بررسی می کنند زیرا مثلا ممکن است دانشمندان جدید کشف کنند که در برخی چشم ها اشعه ای هست که اثرات سوء دارد، خصوصا اگر با یک نگاه مخصوص باشد. اگرچه این حرف در گذشته های دور قابل پذیرش نبوده ولی با پیشرفت های امروزی، راحت می توان این امر را پذیرفت.
بالاتر از اهمیت شعاع چشم، مساله نفوس است. تاثیر اعمال روحی را حتی در درمان یا عدم درمان بیماری ها می توان یافت. بنابراین، افکار و نیات و اندیشه های انسان می تواند بر بدن او تاثیر بگذارد. هر چه روح قوی تر باشد، بدن را بیشتر تحت تاثیر خود قرار می دهد.
آدمیزاد همیشه خود را عاقل و فهمیده دانسته و می داند، پس برای رسیدن به پاسخ این سوال هم باید منبع مطمئنی پیدا کنیم که قطعا آن منبع، احادیث معصومین علیهم السلام هستند و هم باید معنا و مفهوم جاهل را دریابیم.
جاهل در برابر عاقل است. انسان، تا انسان است و زندگی می کند، رفتارش یا بر اساس عقل صورت می گیرد یا بر اساس جهل. رفتاری که بر پایه جهل باشد، رفتار جاهلی است پس تا انسان وجود دارد رفتار جاهلی هم وجود دارد.
جهل گاهی مترادف با بی خبری، گاهی هم معنای زندگی بَدَوی و بدون فرهنگ و ادب و گاهی به این مضمون است که تعصب و پستی طبع و قتل و غارت بر مردمی غالب شود.
اما اینکه دوره ای از زمان، زندگی مردم آن دوره را با صفت جاهلیت معرفی می کنند، به این برمی گردد که رفتار جاهلی مانند یک بیماری، در بین مردم آن دوره شیوع می یابد و هیچ درمانگری نمی تواند آن را کنترل و چاره کند در نتیجه رفتارهای جاهلی تا آنجا پیش می رود که پایه اصلی زندگی آنها، جهالت می شود، به طوری که عقلای شهر را دیوانه می خوانند!
عمده ترین ویژگی مشترک جاهلیت ها این است ایمان واقعی به خداوند ندارند و زندگی انسانها بر پایه ی احکام الهی بنا نمی شوند، بلکه هوی و هوس است که اساس زندگی ها را تشکیل می دهد. این است که فرق ماهیتی بین جاهلیت ده ها قرن پیش با جاهلیت کنونی که جاهلیتی مدرن است، وجود ندارد. هر دو آنها، انسان را از کرامت انداخته و انسان خود را صرفاً وسیله ارضاء انواع هوس ها و شهوت ها نموده است
با این توضیحات می بینیم که جاهلیت به یک دوره زمانی مشخص یا به یک شرایط معین یا به جامعه افرادی خاص منحصر نمی شود بلکه در هر دوره و زمانی حتی در اوج پیشرفت تکنولوژی و تمدن بشری آنگاه که چنین افکار و اندیشه هایی در جامعه بشری ظهور پیدا کند و دامن گیر شود، دوران جاهلیت شکل گرفته است.