بسم الله الرحمن الرحیم
اَلسَّلامُ عَلى وَلِىِّ اللَّهِ وَ حَبیبِهِ؛
اَلسَّلامُ عَلى خَلیلِ اللَّهِ وَ نَجیبِهِ ؛
اَلسَّلامُ عَلى صَفِىِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ
اَلسَّلامُ عَلىَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ
اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْكُرُباتِ وَ قَتیلِ الْعَبَراتِ
زائــــری بــارانــــــی ام، آقـــــا بـــه دادم مـــی رسی؟
بــی پــَـناهم،خــَسته ام،تــَنها، به دادم می رسی؟
گر چه آهـــــو نیستم اما پــُر از دلـــــتنــــــــــــــگی ام
ضـــامــن چـــشمان آهـــوها به دادم مــــــی رسی؟
________
اللهّمَ صَـــــلِّ عَلی عَلی بنْ مــــــوسَی الرّضــا المرتَضی،
الامامِ التّقیِّ النّقیِّ و حُجّتکَ عَلی مَنْ فَـــوقَ الارْضِ
و مَن تَحـــــــتَ الثَّــــــــــری، الصّـــــــــدّیــــقِ الشَّهــــــــــــــــــــــــیدِ
صَلَوةً کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کافْــــــضَلِ ما صَلّـــــیَتَ عَلـــــــی اَحَـــــــــــدٍ مِــــنْ اوْلیــــــائِکَ
[بـــــِرَحمَتــِکَ یا اَرْحــَمَ الرّاحمـــین]
روز اول چون خدا خشت جهان را می سرشت
ملک جنت رابه زیر پای مادرهانوشت
ظلع پایین پای شش گوشه ولی اثبات کرد
زیرپای یک پدرهم میتوان باشدبهشت
صفوان بن يحيى از اصحاب حضرت رضا (عليه السلام) مى گويد: ابوقرّه همكار شبرمه كه از فقيهان عراق بود، از من خواست كه از حضرت رضا (عليه السلام) اجازه بگيرم تا او شرفياب محضر حضرت گردد، اجازه صادر شد و هر دو در محضر امام نشستيم، ابوقره از حضرتش بسيارى از احكام مربوط به مواريث و غيره را سؤال كرد تا اين كه سؤال از فروع به اصول منتهى شد، اينك قسمتی از مناظره ابوقرّه با امام رضا علیه السلام نقل مى گردد:
ابوقرّه: فدايت شوم خدا با چه زبانى با موسى سخن گفت؟
امام رضا(عليه السلام): خدا و رسول او آگاهند كه با چه زبانى از زبان هاى رايج دنيا بوده، آيا سريانى يا عبرى و يا غيره بوده است؟
ابوقرّه زبان خود را درآورد و گفت: مقصود من اين زبان گوشتى است.
امام رضا(عليه السلام): سبحان الله، خدا از آن چيزى كه تو مى گويى پيراسته است، من به خدا پناه مى برم كه او را به خلق خود تشبيه كنم، يا بگويم او نيز به سان ما سخن مى گويد، براى خدا مثل و نظيرى نيست.
ابوقرّة: پس چگونه با موسى سخن گفت؟
امام رضا(عليه السلام): سخن گفتن خدا با مخلوق به سان سخن گفتن مخلوق با مخلوق نيست، او هرگز با باز كردن دهان و به كار گرفتن زبان سخن نمى گويد، بلكه آنگاه كه مشيّت او بر تحقق چيزى تعلق گرفت، با گفتن «كُن» محقّق و جامه هستى مى پوشد، پس با مشيّت خود سخن آفريد و به موسى فرمان داد و يا او را بازداشت، بى آنكه معنايى در نفس او به گردش درآيد و سير سخن گفتن عادى بشر را طى كند.
ابوقرّة: درباره كتب آسمانى چه مى گوييد (شايد تصور كرده كه خدا با زبان خودش، مطالب آن كتاب ها را بيان كرده است)؟
امام رضا(عليه السلام): تورات و انجيل و زبور و فرقان و هر كتابى كه خدا فرستاده است، همگان مايه نور و هدايتند و همگى حادث هستند و قهراً غير خدا خواهند بود، و مقصود اين است كه تكلم از صفات فعل خداست، نه صفات ذات او.
آن گاه امام به آياتى بر حادث بودن كتب آسمانى استدلال مى كند، چنان كه مى فرمايد: «مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْر مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَث إِلاَّ اسْتَمَعُوهُ وَ هُمْ يَلْعَبُونَ».(1)
<< 1 ... 20 21 22 ...23 ...24 25 26 ...27 ...28 29 30 ... 39 >>