یازده دلیل برای اهل نماز و دعا نبودن در بیان امام سجاد علیه السلام
قسمتی از دعای ابوحمزه ثمالی:
خدایا هرگاه گفتم مهیا و آماده شدم و در پیشگاهت به نماز ایستاد و با تو راز گفتم،چرتى بر من افکندى،آنگاه که وارد نماز شدم،و حال راز گفتن را از من گرفتى آنگاه که با تو رازونیاز کردم،مرا چه شده؟هرگاه گفتم نهانم شایسته شد،و جایگاهم به جایگاه توبهکنندگان نزدیک گشته برایم گرفتارى پیش آمد،بر اثر آن گرفتارى پایم لغزید،و میان من و خدمت به تو مانع شد. سرور من شاید مرا از درگاهت راندهاى،و از خدمتت عز نمودهاى،یا مرا دیدهاى که حقّت را سبک مىشمارم پس از پیشگاهت دورم ساختى،یا شاید مرا روىگردان از خود مشاهده کردى،پس مرا مورد خشم قرار دادى یا شاید مرا در جایگاه دروغگویان یافتى،پس به دورم انداختى،یا شاید مرا نسبت به نعمتهایت ناسپاس دیدى،پس محرومم نمودى،یا شاید مرا از همنشینى دانشمندان غایب یافتى،پس خوارم نمودى،یا شاید مرا در گروه غافلان دیدى،پس از رحمتت ناامیدم کردى،یا شاید مرا انس یافته با مجالس بیکارهها دیدى.پس مرا به آنان واگذاشتى،یا شدى دوست نداشتى دعایم را بشنوى پس دورم نمودى،یا شاید به خاطر جرم و جنایتم کیفرم نمودى، یا شاید براى کمى حیایم از تو مجازاتم نمودى،پس اگر پروردگارا عفو کنى،سابقه اینکه از گناهکاران پیش ار من گذشتهاى طولانى است
اول:روی گردانی خدا از بنده: لَعَلَّکَ عَنْ بَابِکَ طَرَدْتَنِی وَ عَنْ خِدْمَتِکَ نَحَّیْتَنِی
دوم:سبک شمردن حقوق خداوند:أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی مُسْتَخِفّا بِحَقِّکَ فَأَقْصَیْتَنِی
سوم:روی گردانی عاصیانه بنده از خداوند: أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی مُعْرِضا عَنْکَ فَقَلَیْتَنِی
چهارم:دارا بودن صفت ناپسند دروغگویی:أَوْ لَعَلَّکَ وَجَدْتَنِی فِی مَقَامِ الْکَاذِبِینَ [الْکَذَّابِینَ] فَرَفَضْتَنِی
پنجم:دارا بودن صفت ناپسند ناسپاسی: أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی غَیْرَ شَاکِرٍ لِنَعْمَائِکَ فَحَرَمْتَنِی
ششم:دوری جستن از مجالس علما: أَوْ لَعَلَّکَ فَقَدْتَنِی مِنْ مَجَالِسِ الْعُلَمَاءِ فَخَذَلْتَنِی
هفتم: همنشینی با انسانهای غافل: أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی فِی الْغَافِلِینَ فَمِنْ رَحْمَتِکَ آیَسْتَنِی
هشتم:همنشینی با انسان های گم هدف،لاابالی وبیکار: أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی آلِفَ مَجَالِسِ الْبَطَّالِینَ فَبَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ خَلَّیْتَنِی
نهم:دوری از خدا بوسطه گناهان: أَوْ لَعَلَّکَ لَمْ تُحِبَّ أَنْ تَسْمَعَ دُعَائِی فَبَاعَدْتَنِی
دهم:محکوم به عقوبت گناهان در دنیا شدن:أَوْ لَعَلَّکَ بِجُرْمِی وَ جَرِیرَتِی کَافَیْتَنِی
یازدهم :دارابودن صفت ناپسند بی حیایی: أَوْ لَعَلَّکَ بِقِلَّةِ حَیَائِی مِنْکَ جَازَیْتَنِی فَإِنْ عَفَوْتَ یَا رَبِّ فَطَالَمَا
تعریف نذر
نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا به جا آورد و یا کاری که انجام ندادن آن بهتر است برای خدا ترک کند.
به عنوان مثال نذر آن است که انسان در قالب این عبارت و صیغه بگوید: نذر کردم که اگر - مثلاً - مریض من خوب شد برای خدا، بر من واجب است که صد تومان به فقیر بدهم.
مؤثرترین نذر
اما این که کدام نذر دارای تأثیر بیشتری است و زودتر ما را به حاجتمان میرساند، با تحقیقی که انجام شده این نتیجه قابل دسترسی است که نذر برای ائمه اطهار (ع) بسیار مؤثر است؛ مثلاً کسی نذر کند که اگر خدا حاجت او را برآورده کرد یک ختم قرآن بخواند و ثواب آن را به ساحت مقدس یکی از چهارده معصوم (ع) هدیه کند، یا نذر کند روزه بگیرد، یا چهل روز زیارت عاشورا بخواند.
نذر و قضای الهی
نذر علاوه بر این که خود کار خوبی است و از این جهت میتواند در تغییر سرنوشت انسان نقش داشته باشد، نوعی دعا و توسل به حساب میآید و از این جهت نیز میتواند باعث تغییر قضای الهی شود. علاوه بر این که آن چه در نذر آمده اگر از مصادیق عوامل تغییر دهنده قضا باشد؛ مثل صدقه و صله رحم خود میتواند در ردّ قضای الهی مؤثر باشد.
نذر برای ائمه اطهار (ع) بسیار مؤثر است؛ مثلاً کسی نذر کند که اگر خدا حاجت او را برآورده کرد یک ختم قرآن بخواند و ثواب آن را به ساحت مقدس یکی از چهارده معصوم (ع) هدیه کند، یا نذر کند روزه بگیرد، یا چهل روز زیارت عاشورا بخواند
شرایط نذر
یکی از راههای برآورده شدن حاجات، نذر کردن است که دارای آداب خاصی است. از جمله این که در نذر باید صیغه خوانده شود، ولی لازم نیست به عربی باشد؛ مثلاً اگر بگوید نذر کردم اگر مریض من خوب شد برای خدا، بر من واجب است که صد تومان به فقیر بدهم، نذر او صحیح است. از شرایط نذر آن است که نذر کننده باید مکلّف و عاقل باشد و با اختیار خود نذر کند. پس نذر انسان مجبور و یا کسی که مثلاً از روی عصبانیت و بی اختیار نذری میکند، صحیح نیست، و کاری را هم که میخواهد به عنوان نذر انجام دهد باید یک نوع رجحان و برتری داشته باشد و انجام آن به رایش ممکن و در حد توان او باشد.[
نذر و عدم توانایی انجام عمل
عدم توانایی بر انجام کار با توجه به زمان نذر دو صورت دارد.
اول آن که از ابتدا قادر به انجام کار نباشد.
دوم آن که در زمان نذر قادر به انجام باشد، ولی بعد از نذر کردن از انجام آن عاجز شده باشد.
در فرض اول مراجع معظم تقلید فرمودهاند:
انسان کاری را میتواند نذر کند که انجام آن به رایش ممکن باشد، بنابر این کسی که نمیتواند پیاده کربلا برود، اگر نذر کند که پیاده برود، نذر او صحیح نیست.[۴]
و در فرض دوم فرمودهاند:
اگر نذری غیر از نذر روزه کرده است باز هم نذرش باطل و چیزی بر او نیست.[۵] ولی اگر نذر کند که روزهای بگیرد و بدون پیش بینی قبلی از انجام آن عاجز شود، باید آن را قضا کند و اگر ممکن نشد[۶] به مقدار یک مدّ طعام به فقیر صدقه بدهد.[۷]
نذر خاص
اگر نذر برای مورد خاصی (مثل بهزیستی) باشد باید در همان مورد خاص مصرف شود و اگر در امر خیر دیگری (مثل اقوام نزدیک) مصرف شود از عهدهی نذر کننده ساقط نمیشود و دوباره باید اداء کند.
البته باید توجه داشت که:
1- در تحقق نذر خواندن صیغه و به زبان آوردن آن لازم است، (هر چند عربی بودن لازم نیست)؛ پس اگر صیغهی نذر خوانده نشود، نذر منعقد نمیشود و چیزی واجب نیست.[۸]
2- در نذر باید لفظ “برای خدا” گفته شود و قصد در دل، کافی نیست.[۹]
عدم اجابت نذر
البته این نکته هم قابل توجه است که گاهی ما حاجتی را میخواهیم، ولی هر چه تلاش میکنیم و نذرهای مختلف انجام میدهیم به حاجتمان نمیرسیم. باید دانست که این مسئله اهمیت نذر را کم نمیکند، بلکه بسیار مواردی وجود دارد که ما چیزی را برای خودمان ضروری و لازم میدانیم و دنبال به دست آوردن آن هستیم، ولی چون به خیر و صلاح ما نیست و ممکن است در آینده به ضرر ما تمام شود، خدا حاجت ما را به تأخیر میاندازد تا موقع انجام آن برسد و چه بسا ما چیزی را دوست داریم، در حالی که به ضرر ماست و چه بسا از چیزی بدمان میآید ولی همان به نفع و صلاح ما میباشد.[۱۰] پس هر موقع خدا صلاح بداند حاجت و نیاز انسان را رفع میکند و تأخیر حاجت به معنای کم اهمیتی و بی تأثیر بودن نذر نیست.
===============================
پی نوشت ها :
[۱]. توضیح المسائل مراجع، ج۲، ص ۶۰۹-۶۱۲٫
[۲]. برای آگاهی بیشتر نک: نمایه: بهترین نذر، سؤال ۸۷۳ (سایت اسلام کوئست: ۱۰۲۳).
[۳]. توضیح المسائل مراجع، ج۲، ص ۶۰۹-۶۱۲٫
[۴]. توضیح المسائل (المحشی للإمام الخمینی)، ج ۲، ص ۶۱۳، حضرات آیات امام خمینی(ره)، سیستانی، بهجت، مکارم، زنجانی.
[۵]. همان، بنا بر فتوای آیت الله سیستانی.
[۶]. حضرت آیت الله سیستانی در ادامه مطلب فرمودهاند: و اگر ممکن نشد، احتیاط واجب آن است که یا به جای هر روز ۷۵۰ گرم غذا به فقیری صدقه بدهد یا ۵/ ۱ کیلو به کسی بدهد که به جای او آن روزه را بگیرد.
[۷]. این نظریه بنا بر فتوای آیت الله زنجانی است.
[۸]. توضیح المسائل (المحشی للإمام الخمینی)، ج ۲، ص ۶۰۹، م ۲۶۴۱٫
[۹]. همان، ص ۶۱۴، م ۲۶۵۱٫
[۱۰]. شاید چیزی را ناخوش بدارید و در آن خیر شما باشد و شاید چیزی را دوست داشته باشید و به رایتان ناپسند افتد. خدا میداند و شما نمیدانید،( بقره، ۲۱۶٫)
منابع:
slampedia.ir
tebyan.net
عبادات باید با نیت تقرب به خدا به جا آورده شود و دعا که از برترین عبادتهاست تنها با همین نیت باید انجام گیرد.
همچون اولیای خاص الهی که تسلیم محض اوامر او هستند و از آن جهت دعا میکنند که اطاعت حق تعالی است و لذا دعایشان اجابت بشود یا نه، راضی هستند. هر چند آنان از دعا جز تقرب، چیزی نمیخواهند، اما خود دعا دارای آثار و فوایدی است که هر دعاکنندهای از آن بهرهمند خواهد شد، البته در صورتی که آداب و شرایط آن را رعایت کند. در این مقاله با توجه به روایات به برخی از مهمترین فواید دعا اشاره میکنیم:
١- کسب معرفت: از شرایط دعا، به دست آوردن معرفت لازم برای شناخت خود و خداست. اینکه انسان بداند فقیر محض است و در همه چیز محتاج خداست و خداوند بی نیاز از دیگران و برآورنده نیاز دیگران است و بداند که هیچ چیزی بدون اراده خداوند واقع نمیشود و هرچه را او اراده کند بیدرنگ محقق میشود. «انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون» (یس/۸۲) با این معرفت انسان با تمام وجود و با اخلاص دعا خواهد کرد و همین باعث اجابت آن میشود. امام صادق (ع) در بیان آیه «فلیستجیبوا لی و لیؤمنوا بی» میفرمایند: «یعنی مردم بدانند که خداوند قادر است هر آنچه را بخواهند به آنان عطا کند.» (بحارالانوار، ج ۹۳، ص ۳۲۳) و وقتی از آن حضرت درباره علت عدم استجابت دعا پرسیدند، فرمود: «چون شما کسی را میخوانید که او را نمیشناسید.» (بحار الانوار، ج ۹۳، ص ۳۶۸)
آثار ذکر «یاد خداوند» آثار و برکات فراوانی دارد که در آیات و روایات به آن اشاره شده است. در این جا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1- مورد یاد خدا قرار گرفتن «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَاشْکُرُواْ لِی وَلاَ تَکْفُرُونِ» مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و کفران نورزید. ذکر خدا معنای وسیع و مصادیق فراوانی دارد. انسانی که در تمامی لحظات زندگی به یاد ذات پاکی است که سرچشمه تمام خوبیها و نیکها میباشد و به این وسیله روح و جان خود را پاک و روشن میسازد، خداوند نیز در تمامی مراحل زندگی و در اوج مشکلات و سختیها او را تنها نمیگذارد.
2- همنشینی با خدا کسی که همواره به یاد خدا باشد، خداوند همنشین و جلیس او خواهد بود چنان که در حدیث قدسی به حضرت موسی (ع) فرمود: ای موسی؛ من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند، موسی سؤال کرد: روزی که هیچ پناهی نیست جز پناه تو چه کسی در پناه تو خواهد بود. فرمود: آنها که مرا یاد میکنند و من نیز آنان را یاری میکنم، و با هم دوستی میکنند در راه من، پس دوست دارم آنها را، اینان کسانی هستند که وقتی بخواهم به اهل زمین بدی برسانم، آنها را یاد کرده و به خاطر آنان بدی را دفع میکنم.
3 محبت خداوند انسانی که پیوسته به یاد خداست، حب الهی در قلبش جای میگیرد. چنانچه در زندگی روزمره نیز چنین است که اگر انسان در تمامی ساعات و در تمامی افکار خود شخص خاصی را در خاطر داشته باشد، کم کم محبت او در قلبش حاکم میشود. در روایت نیز آمده است. «من اکثر ذکر الله احبه» هر کس زیاد خدا را یاد کند، محبت خداوند در قلبش حاکم میشود. پس اموال و اولاد تا آنجا که از آنها در راه خدا و برای نیل به حیات طیبه کمک گرفته شود، از مواهب الهی هستند و مطلوب میباشد
4- فلاح و رستگاری از نظر قرآن کریم ذکر خدا زمینه رستگاری انسان را فراهم میسازد: «وَاذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیرًا لَّعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» خدا را بسیار یاد کنید، باشد که رستگار شوید.
صفحات: 1· 2
1براي برآورده شدن حاجت، دعا و توسل به تنهايي كافي نيست. زيرا خداوند حكيم نظام هستي را بر پايه اسباب و مسببات قرار داده؛ يعني براي پيدايش هر پديده اي، علتي خاص و براي حل هر مشكلي راهكارهاي ويژه اي تعيين نموده است. از يك سو به انسان « عقل و انديشه » عنايت كرد تا با كمك آن و مشورت با ديگران راه حل مشكلات را بيابد و افق آينده زندگي خويش را ببيند. بر آن اساس تدبير و برنامه ريزي كند. به هدف برسد، از سويي ديگر دو گونه اسباب و علل مقرر داشته است: مادي و معنوي.انسان بايد به كمك عقل و فكر خدادادي خود و مشورت با افراد آگاه و متخصص در هر كاري اقدام نمايد. همزمان از آغاز هر كار تا پايان آن با دعا و توسل به لطف و عنايت هاي خداوند اميدوار باشد. از او بخواهد اقداماتش را به هدف و نتيجه مطلوب برساند.نتيجه آن كه:دعا و توسل به تنهايي راه¬ حل صد در صدي براي حل مشكلات نيست. نمىتواند جاى كار ، تلاش ، برنامه ريزى و به كار گيري تخصص در هر كاري را بگيرد، بلكه مكمل آن مىتواند باشد.بنا بر اين لازم است، هم به عوامل ظاهري توجه شود و هم به عوامل معنوي.
صفحات: 1· 2