رشگم آید که تو حیدر بابا
بوسی آن دست که خود دست خداست
راستان دست چپ از وی بوسند
که خدا بوسد از او دست براست
در امامت به نماز جمعه
صد هزارش بخدا دست دعاست
من بیان هنرم، یک دل و بس
او عیان هنر از سر تا پاست
او شب و روز برای اسلام
پای پویا و زبان گویاست
او چه بازوی قوی و محکم
با امامی که ره و رهبر ماست
شهریارا سری افراز به عرش
کو نگاهیش به (حیدربابا) ست
ربعین در حادثهی كربلا یك شروع بود؛ یك آغاز بود. بعد از آنكه قضیهی كربلا انجام گرفت- آن فاجعهی بزرگ اتفاق افتاد- و فداكاری بینظیر ابا عبد اللَّه (علیهالسّلام) و اصحاب و یاران و خانوادهاش در آن محیط محدود واقع شد، حادثهی اسارتها پیام را باید منتشر میكرد و خطبهها و افشاگریها و حقیقتگوئیهای حضرت زینب (سلاماللهعلیها) و امام سجّاد (علیه الصّلاة و السّلام) مثل یك رسانهی پرقدرت باید فكر و حادثه و هدف و جهتگیری را در محدودهی وسیعی منتشر میكرد؛ و كرد.( ۱۳۸۷/۱۱/۲۸ )
***
مبارزه ادامه پیدا كرد؛ راه باز شد. این خصوصیت اربعین است. یعنی در اربعین افشاگری هم هست، عمل هم هست، تحقق هدفهای آن افشاگری هم در اربعین وجود دارد. ( ۱۳۸۷/۱۱/۲۸ )
***
شروع جاذبهی مغناطیس حسینی، در روز اربعین است.
جابربنعبداللَّه را از مدینه بلند میکند و به کربلا میکشد. این، همان مغناطیسی است که امروز هم با گذشت قرنهای متمادی، در دل من و شماست. کسانی که معرفت به اهلبیت دارند، عشق و شور به کربلا همیشه در دلشان زنده است. این از آن روز شروع شده است. عشق به تربت حسینی و به مرقد سرور شهیدان - سیدالشهداء - . ( ۱۳۸۵/۰۱/۰۱ )
صفحات: 1· 2