شیعه مرد نبرد و پیکار است
صبر دارد… و خویشتن دار است
«خشن و سخت» میشود وقتی
پای ناموس شیعه در کار است
مثل پروانهها به گرد حرم
در طوافیم ما قدم به قدم
کشور کفر فتح خواهد شد
زیر پای «مدافعان حرم»
شیعهایم و نماد احساسیم
روی این خانواده حساسیم
تحت امر حسین هستیم و
همه سربازهای عباسیم
تیغ ما از نیام… نزدیک است
لحظهی انتقام نزدیک است
مردی از جنس نور میآید
اهل عالم قیام نزدیک است…
اَگَرڪِهنوبَٺِمَنشُدشَهیٖدخواهَمشُد
سیٖــاهرَفتِـهاَموروسِفیٖـدخواٰهَـمشـُد
دَرآندَقیٖقِـهڪِهبـاٰراٰنِ لاٰلِـہمےرویَـــد
شَبیٖهِآنڪِهبِهعِشقَشرِسیٖدخواهَمشُد
هِـزاٰرمَرٺَبِــهاَزمَـناَگَرڪِـهسَـربِبُـرَنـد
دوباٰرِهصاٰحِبِرَأسےجَدیٖدخواهَمشُد
قَریٖنِآیِنـِـههَستـــَمبِهطُرفَـةُالعَینـے
میٖاٰنِجَذبـِهےآنناٰپَدیـٖدخواٰهـَمشُد
بِهناٰمِخاٰلِقِباٰراٰنوَحَضرَٺِخورشیٖد
شَهیـٖدِآنڪِهِمَـراٰآفَــریٖدخواٰهَمشُـد
مَناَزٺَبـــــــاٰرِشَهیٖداٰنِڪـَربَلاٰچـــــاٰرَم
ڪِهقَطعِهقَطعِهبِدَسٺِیَزیٖدخواٰهَمشُد
بِهلُطفِطَبعِلَطیٖفومُداٰفِعــــاٰنِحَـرَم
رَدیٖفِتاٰزِهےشِعرےسِپیٖدخواٰهَمشُد
وَدَرجــَوارِحَبیٖـبوعَقیٖلـهِےبـــاٰراٰن
نَویٖدِلَشڪَرِعِشقُواُمیٖـدخـواٰهَمشُد
بَراٰےِعَرضِاِراٰدَٺبِهمَحضَرِزِینَب(س)
اَگَرڪِهنوبَٺِمَنشُدشَهیــٖدخواهَمشُد
چه میبینند در چشم تو چشمانم نمیدانم
شرار آن چشمها کی ریخت در جانم، نمیدانم
تو رفتی بر سر پیمان و ما ماندیم جا مانده
بگو سر میشود یک روز پیمانم، نمیدانم
دلم با توست از بازی دراز و فکه تا خین
حلب، صنعا، بلندیهای جولانم نمیدانم
دلم بی تاب، مثل مرغ پر کنده ست میدانی
دوکوهه، پاوه، فکه، حاج عمرانم نمیدانم
شناسایی کن این گم کرده رسم موقعیت را
هویزه، تنگه ی مرصاد، بستانم نمیدانم
حبیب! از فاو الی بیت المقدس یک نفس راندی
من آیا مثل تو مشتاق میدانم نمیدانم
شهید شهر من! تکبیر گفتی تا خدا رفتی
بگو من پای تکبیر تو میمانم نمیدانم
بر آن خوانی که تو الان نشستی شاد و سرزنده
من دلمرده هم یک روز مهمانم نمیدانم
و آن صبحی که با موعود دلها میرسی از راه
من بی قدر هم در جمع یارانم؟ نمیدانم
چگونه میشود اینقدر عاشق بود، لایق بود؟
نمیفهمم نمیفهمم، نمیدانم نمیدانم
کوه باشی سیل یا باران… چه فرقی میکند
سرو باشی
باد یا توفان…. چه فرقی میکند
مرزها سهم زمینند و تو سهم آسمان
آسمان شام با ایران چه فرقی میکند
قفل باید بشکند باید قفس را بشکنیم
حصر الزهرا و آبادان چه فرقی میکند
مرز ما عشق است هرجا اوست آنجا خاک ماست
سامرا، غزّه، حلب، تهران چه فرقی میکند
هر که را صبح شهادت نیست شام مرگ هست
بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی میکند
سید محمد مهدی شفیعی