• شهید کارور، محمدرضا:

 با قلبی پاک نماز به جای آورید و با انجام فرامین مقدس اسلام، خود را به خدا نزدیکتر کنید.

• شهید کاشانی، سعید:‌

معنی نماز را حتماً‌ یاد بگیر، در موقع برخورد با مشکلات کوچک و بزرگ است که فواید بی ‌شمار نماز را متوجه می‌شوی و درک می ‌کنی که نماز روح انسان را تغییر می ‌دهد. البته مقدار تأثیر آن بر آدم بستگی به ایمان و توجه او دارد.

• شهید کلهر، ابوالفضل:

به گفته قران نماز- این شیوه الهی - را به پا دارید که بدانید نماز کارخانه انسان سازی است. این نماز و قرآن است که عشق به خدا و شهادت را نزدیکتر می کند.

• شهید ماجدی، مصطفی:

صلابت، ابهت، همت، عظمت، وحدت، رفعت، جلالت و حشمتمان در یک چیز است و آن نماز است.

صلابت غیرتمان، ابهت همتمان، عظمت وحدتمان، هیبت قوتمان، رفعت عبادتمان، حلالت کثرتمان، حشمت اخوتمان یکی است نماز.

برادرم و خواهرم، همه را به تقوای خداوند تبارک و تعالی، که تنها معیار فضیلت است و نماز و امر به معروف و نهی از منکر و دعا که سلاح مؤمن است و قرآن مجید که حق عظیم به گردن ما دارد سفارش می‌کنم.

• شهید محمودی، سیدحسن:

بچه‌های کوچک را از همین حالا به نماز خواندن عادت دهید و فطرت پاک آن‌ها را به سوی پروردگارشان جلب کنید.

• شهید منزوی ، حسن:

فکر نمی ‌کنم که نیم ساعت نماز لطمه‌ای به درس و زندگانی شما بزند. بلکه همواره شما را در راهی قرار می‌دهد که رو به پیشرفت باشید.

 


 


موضوعات: شهدا
   شنبه 16 مرداد 1395نظر دهید »

نام :عباس بابایی

نام پدر: اسمعیل

نام مادر :فاطمه

محل شهادت :سردشت

بیوگرافی بابایی، عباس: چهارم آذر ۱۳۲۹، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش اسماعیل و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره کارشناسی در رشته علوم و فنون نظامی درس خواند. سرلشکر خلبان بود. سال ۱۳۵۳ ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد. پانزدهم مرداد ۱۳۶۶، با سمت فرمانده اطلاعات ـ عملیات در سردشت توسط نیروهای عراقی هنگام پرواز بر اثر اصابت گلوله ضدهوایی به گردن، سینه و دست، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

محل تولد :قزوین تاریخ تولد ۱۳۲۹/۰۹/۰۴

محل شهادت :سردشت

تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۰۵/۱۵ استان محل شهادت آذربایجان غربی شهر محل شهادت سردشت

وضعیت تاهل :متاهل 

تعداد پسر ۲ تعداد دختر ۱

تحصیلات: لیسانس رشته علوم وفنون نظامی

عملیات سال تفحص محل کار بنیاد تحت پوشش مزار شهید قزوین - قزوین

 


موضوعات: شهدا
   جمعه 15 مرداد 1395نظر دهید »

زندگی و فعالیت‌ها وی در خانواده‌ای متوسط و مذهبی در شهر قزوین و در ۱۴ آذر ۱۳۲۹ متولد شد. دوره ابتدایی را در دبستان «دهخدا» و دوره متوسطه را در دبیرستان «نظام وفا» گذراند. پس از گرفتن دیپلم، در سال ۱۳۴۸ در رشتهٔ پزشکی پذیرفته شد، اما به دلیل علاقه به خلبانی، داوطلب تحصیل در رشته خلبانی نیروی هوایی شد و پس از گذراندن دوره مقدماتی برای تکمیل تحصیلاتش در سال ۱۳۴۹ به آمریکا اعزام گشت. پس از انقلاب اسلامی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، سرپرستی انجمن اسلامی پایگاه هوایی هشتم شکاری اصفهان را بر عهده گرفت. با شروع جنگ ایران و عراق، عباس بابایی به انجام عملیات جنگی هوایی مشغول شد. در سال ۱۳۶۰ ضمن ارتقاء به درجهٔ سرهنگ دومی به عنوان فرمانده «پایگاه هوایی هشتم شکاری اصفهان» منصوب شد.

صفحات: 1· 2


موضوعات: شهدا
   جمعه 15 مرداد 1395نظر دهید »

1)بعد از ظهر یكی از روزهای پاییزی، كه تازه چند ماهی از شروع اولین سال تحصیلی ابتدایی عباس می گذشت، او را به محل كارم در بهداری شهرستان قزوین برده بودم. در اتاق كارم به عباس گفتم: پسرم پشت این میز بنشین و مشق هایت را بنویس. سپس جهت تحویل دارو به انبار رفتم و پس از دریافت و بسته بندی، آنها را برای جدا كردن و نوشتن شماره به اتاق كارم آوردم. روی میز به دنبال مداد می گشتم. دیدم عباس با مداد من مشغول نوشتن مشق است. پرسیدم: ـ عباس! مداد خودت كجاست؟ گفت: در خانه جا گذاشتم. به او گفتم: پسرم! این مداد از اموال اداری است و با آن باید فقط كارهای مربوط به اداره را انجام داد. اگر مشق هایت را با آن بنویسی ، ممكن است در آخر سال رفوزه شوی. او چیزی نگفت. چند دقیقه بعد دیدم بی درنگ مشق خود را خط زد و مداد را به من برگرداند. (راوی: مرحوم حاج اسماعیل بابایی، پدرشهید) شهید عباس بابایی,شهید بابایی,خلبان,هواپیما,جنگنده,فانتوم,اف 14,تصویر سازی,عباس گودرزی,عید قربان,جنگ تحمیلی برای دریافت تصویر با کیفیت روی عکس کلیک نمایید

2) در دوران تحصیل برای كمك به بابای پیر مدرسه كه كمر و پاهایش درد می كند نیمه های شب ـ قبل از اذان صبح ـ به مدرسه می رود و كلاس ها و حیاط را تمیز می كند و به خانه برمی گردد. مدتها بعد بابای مدرسه و همسرش در تردید می مانند كه جن ها به كمك آنها می آیند! و در نیمه شبی « عباس» را می بینند كه جارو در دست مشغول تمیز كردن حیاط است .

صفحات: 1· 2


موضوعات: شهدا
   جمعه 15 مرداد 13952 نظر »

«بسم ربِّ الشهداء و الصديقين» دوست دارم گمنام باشي و گمنام خطابت كنم، مگر نه اينكه گمنامهاي شهيد نظر كرده هاي زهراي اطهرند؟! سلام شهيد گمنام؛ منم؛ سرخوش، سرخوشي كه هزار آينه تاريكي در دلش تلألؤ داشت. سرخوشي كه به بوي گناه سرخوش بود! چه روزهايي كه غرق در مرداب گناه، بي هيچ روزنه‌ي نيلوفري، بر روي جواني ام خطي از غلفت كشيدم! و اگر خداي بي كران آمرزنده‌ام لحظه‌اي، فقط لحظه‌اي پرده از همه چيز كنار مي زد و آشكار مي شد گناهانم، ديگر هيچ كس، هيچ كس حتي شاخه‌اي از علفهاي هرز، حتي پست ترين موجودات هم مرا بي تاب نمي آوردند! و چه بگويم از نعمتهاي بي انتهاي خدايم در فراق من؟! او به انتظار نشسته است با چشمي اشك و چشمي خون و مدام صدايم مي زند: «سرخوشم ! سرخوش نازنينم ! بيا، بيا و از مي من سرخوش شو، بيا و دُردانه‌ام شو …» و من، من غفلت زده‌ي اسير هامون! آه نازنين خدايم! با تو چه كردم؟! با خود چه كردم؟!

صفحات: 1· 2


موضوعات: شهدا
   چهارشنبه 6 مرداد 13951 نظر »

1 ... 2 3 4 5 6 7 ...8 ...9 10 12 13

 << < اردیبهشت 1403 > >>
ش ی د س چ پ ج
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
یا ابا صالح المهدی ادرکنی
"یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعة مزجاة فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین"
جستجو
کاربران آنلاین
آمار
  • امروز: 97
  • دیروز: 102
  • 7 روز قبل: 414
  • 1 ماه قبل: 2750
  • کل بازدیدها: 77983
رتبه