ای عمه بیا تا که غریبانه بگرییم رو از وطن و خانه، به ویرانه بگرییم پژمرد گل روی تو از تابش خورشید در سایه نشینیم و به جانانه بگرییم لبریز شرای عمه دگر کاسه صبرم بر حال تو و این دل ویرانه بگرییم نومید ز دیدار پدر گشته دل من بنشین به کنارم، پریشانه بگرییم…
بیشتر »