خدايا

تو مرا عشق کردي که در قلب عشاق بسوزم. تو مرا اشک کردي که در چشم يتيمان بجوشم. تو مرا آه کردي که از سينه بينوايان و دردمندان به آسمان صعود کنم. تو مرا فرياد کردي که کلمه حق را هر چه رساتر برابر جباران اعلام نمايم. تو مرا در درياي مصيبت و بلا غرق کردي و در کوير فقر و حرمان تنهايي سوزاندي. خدايا تو پوچي لذات زودگذر را عيان نمودي، تو ناپايداري روزگار را نشان دادي. لذت مبارزه را چشاندي. ارزش شهادت را آموختي.”

ای خدای بزرگ آن قدربه ما عظمت روح وتقوا عطا کن که همه وجود خودرا با عشق ورغبت قربانی حق کنيم.خدايا آن چنان تار وپودوجود مارا به عشق وجود خود عجين کن که در وجودت محو شويم.خدايا مارا از وجود گرداب خودخواهی واز گردباد هوا وهوس نجات ده وبه ما قدرت ايثارعطا کن.خدايا در اين لحظات سخت امتحان نور ايمان را بر قلب ما بتابان ومارا از لغزش نگاه دار.خدايا مارا قدرت ده که طاغوت خودپرستی را به زير پا افکنيم وحق حقيقت را فدای منفعت های شخصی نکنيم.

خدايا
عذر ميخواهم از اين که بخود اجازه ميدهم که با تو راز و نياز کنم عذر ميخواهم که ادعا هاي زياد دارم در مقابل تو اظهار وجود ميکنم در حالي که خوب ميدانم وجود من ضائيده ي اراده من نيست و بدون خواسته ي تو هيچ و پوچم ,عجيب آنکه از خود ميگويم  منم ميزنم خواهش دارم و آرزو ميکنم 
خدايا ..
تو به من پوچي لذات زود گذر را نمودي   ناپايداري روزگار را نشان دادي لذت مبارزه را چشاندي ارزش شهادت را آموختي
خدايا….
تو را شکر ميکنم که از پوچي ها و ناپايداريها و خوشيها و قيد و بندها آزادم نمودي و مرا در توفانهاي خطرناک حوادث رها کردي و در غوغاي حيات در مبارزه ي با ظلم و کفر غرقم نمودي و مفهوم واقعي حيات را به من فهماندي.
فهميدم : سعادت حيات در خوشي و آرامش و آسايش نيست بلکه در درد و رنج و مصيبت و مبارزه با کفر و ظلم و بالاخره شهادت است


موضوعات: مناجات نامه
   دوشنبه 8 شهریور 1395نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

منطق ما، منطق ملت ما، منطق مؤمنین ، منطق قرآن است «انالله وانا الیه راجعون» با این منطق هیچ قدرتى نمى تواند مقابله كند. جمعیتى كه، ملتى كه، خود را از خدا مى دانند و همه چیز خود را از خدا مى دانند و رفتن از اینجا را به سوى محبوب خود مطلوب خود مى دانند، با این ملت نمى توانند مقابله كنند. آنها گمان مى كنند كه با ترور شخصیت ها، ترور اشخاص ، مى توانند با این ملت مقابله كنند و ندیدند و كور بودند كه ببینند كه در هر موقعى كه ما شهید دادیم ملت ما منسجم شد. ملتى كه قیام كرده است در مقابل همه قدرت هاى عالم ، ملتى كه براى اسلام قیام كرده است ، براى خدا قیام كرده است ، براى پیشرفت احكام قرآن قیام كرده است ، این ملت را با ترور نمى شود عقب راند. آنها گمان مى كنند كه افكار مؤمنین و ملت به پا خاسته ما همچون افكار غربزده ها و غرب است كه جز به دنیا فكر نمى كنند و جز متاع دنیا را نمى بینند. گرچه خود واقعه و خود این افرادى كه شهید شده اند در نظر همه ما عزیز و ارجمندند و آقاى رجایى  و آقاى باهنر  هر دو شهیدى هستند كه با هم در جبهه هاى نبرد با قدرتهاى فاسد هم جنگ و همرزم بودند و مرحوم شهید رجایى به من گفتند كه من 20 سال است كه با آقاى باهنر همراه بودم ، و خداوند خواست كه با هم از این دنیا هجرت كنند و به سوى او هجرت كنند. آن كوردلانى كه گمان كرده اند كه جمهورى اسلامى با نبود چند نفر بین خواهد رفت و سقوط خواهد كرد، آنها افكارشان ، افكار اسلامى نیست و از اسلام خبرى ندارند و از ایمان اطلاعى ندارند و افكارشان ، افكار مادى است و براى دنیا كار مى كنند و به هواى دنیا هستند. شهادت این دو بزرگوار براى من بسیار مشكل است ولی در عین حال مى دانم كه آنها به رفیق اعلا متصل شده اند و براى آنها آرامش ‍ هست و این طور گرفتارى هایى كه الان براى ما هست دیگر براى آنها نیست و آنها رسیدند به مطلوب خودشان و از این جهت به آنها و به خانواده هاى آنها و ملت اسلامى تبریك عرض مى كنم كه چنین شهدایى تقدیم مى كنند.

...

آن كوردلانى كه گمان كرده اند كه جمهورى اسلامى با نبود چند نفر بین خواهد رفت و سقوط خواهد كرد، آنها افكارشان ، افكار اسلامى نیست و از اسلام خبرى ندارند و از ایمان اطلاعى ندارند و افكارشان ، افكار مادى است و براى دنیا كار مى كنند و به هواى دنیا هستند. حكومت ما و افرادى كه در راس حكومت بودند از همین مردم هستند و از اشخاصى نیستند كه از آن بالاها، یعنى آن پایین ها آمده باشند و حكومت كرده باشند بر ملت ، از این جهت ملت ما آرام است، دلش مطمئن است به این كه وقتى كه این شهدا نباشند، به جاى آنها داوطلبانى براى شهادت حاضر به صحنه هستند. ما در عین حال كه براى این شهدا متاثر هستیم و اینها اشخاص ارزنده اى براى ملت ما و براى جمهورى ما بودند لكن ما باز به دنبال آنها افراد داریم و اشخاص متعهد داریم و اشخاص مؤمن متعهد به اسلام داریم و دنبال او ملت داریم و ملتى كه هیچ گونه عقب نشینى در این مسائل نخواهد كرد و به این ترتیب جمهورى اسلامى آسیبى نخواهد دید… در زمان هاى سابق ، زمان رژیم هایى ، كه در سابق بودند، رژیم هایى سلطنتى وضع این طور بود كه اگر یك سلطانى كشته مى شد یا مى مرد كشور به هم مى خورد. نكته این بود كه آن سلطان و عمال آن سلطان به قدرى ظلم كرده بودند بر مردم و بر توده هاى میلیونى مردم كه به مجرد این كه او از بین مى رفت خود مردم قیام مى كردند بر ضد حكومت ، لكن جمهورى اسلامى ما وضعى دارد كه خود ملت یك فردى را مى آورند و خود ملت یك فردى را كنار مى گذارند و خود ملت وقتى كه یك فردى شهید شد به جاى او باز یكى را انتخاب مى كنند و خود را از دولت مى دانند و دولت را از خود مى دانند و خود را از رئیس جمهورى مكتبى مى دانند و رئیس جمهورى مكتبى را از خود مى دانند. از این جهت ولو این كه رئیس جمهور شهید بشود، نخست وزیر شهید بشود و هر مقامى شهید بشود، ملت ما هیچ خم به ابرو نمى آورند و كسان دیگر را به جاى آنها انتخاب مى كنند. اگر صدراعظمى در زمان سابق كشته مى شد امكان نداشت كه مردم ، توده مردم ، بازار مردم هیچ عكس العملى از خود نشان بدهند الا سرور، الا مسرت . و امروز كه دو نفر شهید معظم از ما رفته است سرتاسر كشور ما به عزا نشسته است و سرتاسر كشور ما انسجام خودش را حفظ مى كند و حفظ كرده است و فردا كه اعلام مى كنند و براى انتخاب رئیس ‍ جمهور، همه این مردم براى انتخاب حاضرند. من مى دانم كه در خارج الان عنصرهایى كه با این جمهورى اسلامى بلكه با اسلام مخالف هستند خواهند گفت كه این دو نفر كه شهید شدند ایران به هم مى خورد و خواهند گفت كه در عزاى اینها مردم بى تفاوت بودند یا خوشحال بودند و آنها با این كه مى دانند، كوردلانه این طور انتشارات و تبلیغات را انجام مى دهند، الان ببینید كه سرتاسر كشور ما امروز در سوگ هستند و در همه خیابان ها و كوچه ها و بازارها در سوگ نشسته اند. ملت ما این طور است ، اگر بعد از این هم خداى نخواسته اشخاصى شهید بشوند ملت ما همین ملت است و نهضت ما همین نهضت . و آن عمده این است كه كارى كه براى خداست ، نه براى افراد، نه براى اشخاص ، نه براى شخصیت ها، این كار ركود نمى كند با رفتن افراد و با رفتن شخصیت ها. كشورى از رفتن شخصیت هاى خود تزلزل پیدا مى كند كه ملت او و افراد آن ملت دل به شخص بسته باشند، دل به اشخاص بسته باشند، اما كشورى كه دل او به خدا پیوسته است و براى خدا قیام كرده است و از اول ، نه شرقى و نه غربى و جمهورى اسلامى را ندا داده است و با بانگ «الله اكبر» صغیر و كبیر و زن و مردش در صحنه حاضر شده اند و این نهضت را و این انقلاب را به پا كرده اند، همین ملت هستند، براى این كه خدا هست . رجایى و دیگران اگر نیستند خدا هست.خداى تبارك و تعالى از اول با شما بوده است كه شما در صحنه باشید و ان شاء الله هستید و خواهید بود، خداى تبارك و تعالى شما را پشتیبانى مى كند و شما قوى خواهید بود.

 


موضوعات: رهبری
   دوشنبه 8 شهریور 1395نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

اهمیت صدقه صبحگاهی،چه کسی می داند من، که امروز با هزار نقشه و برنامه ریزی از خانه ام خارج شده ام به حانه بر خواهم گشت یا نه؟

دنیای ما دنیای اسرار آمیزی است ما با همه ادعای علم و تمدنمان در دنیایی از ناآگاهی ها زندگی می کنیم، چیزهایی که نمی دانیم از چیزهایی که می دانیم و علم به آن ها رسیده است خیلی مهمتر هستند.

مثلا ما اصلا نمی دانیم تا کی زنده هستیم، امروز که پایمان را از منزلمان بیرون می گذاریم دوباره بر می گردیم یا نه؟ نمی دانیم این سلامتی که کمترین توجهی به آن نداریم تا کی پایدار است، فرزندانمان، پدر و مادرهایمان، همسرمان، چشمانمان، قدرت شنوایمان، و همه آنچه که داریم را تا کی خواهیم داشت؟

امنیتمان را جانمان را…. خلاصه در این گردش عجیب چرخ گردون هر آن، ما در معرض اتفاقاتی هستیم که هیچ آگاهی از آن ها نداریم.

...

در یکی از همین صبح های بهاری فرزند نازنین یکی از هم محله ای های ما برای قدم زدن از منزل خارج شد و بعد از هفت سال هنوز به خانه بر نگشته است، هرگز هیچ اثری از او به دست نیامد خانواده اش در عین دلتنگی و ناباوری روزها و شب ها چشم به در دارند که عزیزشان کی بر می گردد؟ هر روز از خود می پرسند آیا او زنده است؟ او خواهد آمد؟ چه کسی می داند؟

چه کسی می داند که من، امروز با هزار نقشه و برنامه ریزی از خانه ام خارج شده ام بر خواهم گشت یا نه؟

هر آن ممکن است اتفاقی برای ما بیفتد ما هرگز علت این اتفاقات را نخواهیم فهمید. گاهی داریم تاوان پس می دهیم کفاره گناهانی که در گذشته انجام داده ایم، گاهی یک آزمون الهی در یک لحظه برگزار می شود و ما باید پاسخگو باشیم …. خلاصه این گونه نیست که این زندگی روتین ما همیشه در یکنواختی سپری شود، پستی ها و بلندی ها، غافلگیری ها و در دغدغه افتادن ها، همه ویژگی های این دنیای پر رمز و راز است.

اگر صفحه حوادث روزنامه ها را ورق بزنیم می بینیم که همه آن حوادث هولناک و بعضا عجیب و غریب در همین حوالی من و شما اتفاق افتاده اند در همین شهری که نفس می کشیم.

یک روز یکی قربانی اسید پاشی می شود و دیگری قربانی چاقوی معتادی متوهم از مخدرهای روانگردان، دختری بی گناه با یک بی احتیاطی، فقط به قصد رسیدن به مقصدش، سوار خودرویی می شود و ساعتی بعد یکی از قربانیان تجاوز است و ماجرایش در یکی از کادرهای صفحات حوادث نقش می بندد.

امام صادق(علیه السلام) می فرماید: روزتان را با صدقه آغاز کنید زیرا بلاها صدقه را پیشی نمی جویند، کسی که ابتدای روز، صدقه بدهد خدا شری را که از آسمان در آن روز نازل می شود از او دفع می کند و اگر در آغاز شب صدقه بدهد خدا شر آنچه در آن شب از آسمان فرود می آید از او دفع می کند

همه این اتفاقات می افتد بخواهیم یا نخواهیم شاهدش هستیم، از انواع و اقسام تصادف های شهری و بین شهری گرفته تا حوادث طبیعی و انسانی متعدد.

نمی خواهیم با یادآوری چنین اتفاقاتی روز شما را خراب کنیم می خواهیم بگوییم یک سپر محافظتی خیلی قدرتمند و تضمینی وجود دارد که می تواند ما را در مقابل این حوادث بیمه کند.

اهمیت صدقه صبحگاهی

امام صادق(علیه السلام) می فرماید: روزتان را با صدقه آغاز کنید زیرا بلاها صدقه را پیشی نمی جویند، کسی که ابتدای روز، صدقه بدهد خدا شری را که از آسمان در آن روز نازل می شود از او دفع می کند و اگر در آغاز شب صدقه بدهد خدا شر آنچه در آن شب از آسمان فرود می آید از او دفع می کند.(الفقیه ، ج2، ص 67)

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم: «الصَّدَقَةُ تَدْفَعُ الْبَلَاءَ وَ هِیَ أَنْجَحُ دَوَاءً وَ تَدْفَعُ الْقَضَاءَ وَ قَدْ أُبْرِمَ إِبْرَاماً وَ لَا یَذْهَبُ بِالْأَدْوَاءِ إِلَّا الدُّعَاءُ وَ الصَّدَقَة»؛ صدقه بلا را برطرف مى‏ كند و موثرترینِ داروست. همچنین، قضاى حتمى را برمى‏ گرداند و درد و بیمارى‏ ها را چیزى جز دعا و صدقه از بین نمى ‏برد. بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 93، ص 137، ح 71 )

امام صادق(علیه السلام) فرمود زمینى بین من و مردى قرار بود تقسیم شود. آن مرد از علم نجوم اطلاعى داشت. كار را به تأخیر مى انداخت تا ساعتى را انتخاب كند كه به اعتقاد خودش آن ساعت براى او خوب است و براى من بد، در نتیجه او سود كند و من زیان. بالاخره روز و ساعتى كه در نظر داشت رسید، زمین تقسیم شد ولى به نفع من تمام گردید. منجم از روى ناراحتى دست خود بر یكدیگر زده گفت (ما رأیت كالیوم قط)؛ مانند امروز هرگز ندیده بودم.

پرسیدم مگر چه شده؟ جواب داد من مردى منجم هستم در ساعت خوبى بیرون آمدم و ساعت بد را براى شما اختیار كردم. اینک مى بینم كار برعكس شد قسمت بهتر نصیب شما گردید گفتم مى خواهى تو را حدیثى بیاموزم كه پدرم به من فرمود؟

صدقه شبانه، خشم پروردگار را فرو مى نشاند و گناه بزرگ را پاک مى كند و حساب را آسان مى گرداند، و صدقه روزانه، مال و ثروت را به بار مى نشاند و عمر را زیاد مى كند

تقاضا كرد بگو. گفتم پیغمبر اكرم(صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود هر كه مایل است خداوند نحوست روزش را جلوگیرى كند صبحگاه آن روز صدقه بدهد. اگر مى خواهد نحوست شبش از بین برون سر شب صدقه دهد من ابتداى حركت و خارج شدن خود را با صدقه شروع كردم. این صدقه دادن برایت بهتر از علم نجوم است.( كافى ، جزء 4، ص 7)

امام صادق علیه السلام:

مَنْ تَصَدَّقَ فى یَوْمٍ اَو لَیْلَةٍ اِنْ كَانَ یَوْمٌ فَیَوْمٌ وَ اِنْ كانَ لَیْلَةٌ فَلَیْلٌ دَفَعَ اللّه‏ عَزَّوَجَلَّ عَنْهُ الْهَمَّ وَ السَّبُعَ وَ میتَةَ السُّوءِ؛ هر كس در روز و یا شب صدقه بدهد ـ اگر روز است روز و اگر شب است، شب ـ خداوند از او غم و اندوه، درنده و مرگ بد را دور مى‏ كند. (ثواب الأعمال ص 140)

جمع بندی

صدقه، به فرموده ائمه علیهم السلام، سپر محکمی است در مقابل بلایایی که از آن ها بی خبریم. چقدر خوب است که هر صبح و شب خود را با دادن صدقه ای هر چند اندک در راه خداوند بیمه کنیم و شب و روزمان را در امنیت بگذرانیم.
امام صادق علیه السلام فرمود: إنّ صَدَقَةَ اللیلِ تُطفِئُ غَضَبَ الرَّبِّ، و تَمحُو الذَّنبَ العَظیمَ، و تُهَوِّنُ الحِسابَ، و صَدَقةَ النَّهارِ تُثمِرُ المالَ، و تَزِیدُ فی العُمرِ؛ صدقه شبانه ، خشم پروردگار را فرو مى نشاند و گناه بزرگ را پاک مى كند و حساب را آسان مى گرداند، و صدقه روزانه، مال و ثروت را به بار مى نشاند و عمر را زیاد مى كند. (بحار الأنوار: 96/125/39)
در پناه خداوند متعال پیروز و موفق، در سلامت و سعادت باشید.

منبع : تبیان


موضوعات: حدیث
   دوشنبه 8 شهریور 1395نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

هدف از وجود نعمت ها چیست،امیرالمومنین علی علیه السلام در حکمت 244 نهج البلاغه می فرمایند: خداوند در هر نعمتى حقى دارد.كسیكه حقش را ادا كند نعمت او را افزون كند و كسی كه كوتاهى كند نعمت را در خطر زوال قرار مى‏دهد. و سوال و نکته اصلی در این نوشتار این است که حق خداوند در برابر نعمت هایی که به بندگانش عطا می کند چیست؟

کوچکترین حق خداوند

حضرت علی علیه السلام، خود جواب سوال مطرح شده را با صراحت بیان داشته و می فرمایند: کمترین حق خدا بر عهده شما اینکه از نعمت های الهی در گناهان یاری نگیرید. (نهج البلاغه/ ترجمه دشتی/ حکمت 330) و این حقی کوچک و در عین حال بزرگ و چشم گیر است، چرا که تمام هستی انسان، نعمتی است که خداوند به وی عطا نموده و در انجام کوچکترین خطا و گناهی لاجرم باید از اعضای خویش اعم از جسمانی و روحانی مدد جوید و در این صورت با استفاده از هر یک از اعضای وجودی خویش و یا نعمت های خارجی که خداوند به وی عطا نموده، نافرمانی خداوند و در نهایت تضییع حق او نموده است. استمداد از نعمت های خداوند در نافرمانی او یعنی ضایع کردن حق خداوند در برابر نعمت هایش.

...

كمترین حق‏ خدا بر گردنت‏ ترك صرف نعمتش در معصیت‏ شکر نعمت ها

یکی دیگر از حقوق خداوند در برابر نعمت هایش، شکر گذاری اوست. در یك روایت وارد شده است : كه سپاسگزارى را كوچك نشمارید. (مشكاة الأنوار / ترجمه عطاردى/ 24 ) این روایت حکایت از مراتب و وجوه شکرگذاری دارد، بر این اساس شکر خداوند به حمد و سپاس زبانی او خلاصه نشده و مراتب و درجاتی را شامل می گردد.

پست‏ترین مرتبه شكر الهى، دیدن نعمت ها است از جانب خداى تعالى و او را منعم حقیقى دانستن، خواه نعمتهاى داخلى، مثل: وجود و حیات و علم و قدرت، و مانند این‏ها، و خواه خارجى، مثل: افلاك و انفس و بسایط و مركّبات، و غیر این‏ها. و غیر او را موجد مستقلّ در ایجاد هیچ چیز ندانستن، و باز از جمله شكر الهى، عصیان نكردن او است به نعمت او. یعنى: نعمت او را به معصیت صرف نكردن، نه نعمت هاى داخلى، مثل آنكه اعضا و جوارح و قوا را به غیر آنچه باید كار فرمود، كار نفرماید. و به نعمت هاى خارجى مثل آنكه مال را در مصارف نامشروع صرف نكند و اسراف در او جایز نداند. حضرت در این باره می فرمایند: حتى اگر خداوند تهدید به عذاب در برابر عصیان نكرده بود،واجب ‏بود به پاس نعمتهایش نافرمانى نشود. ( همان/ 290) حاصل آنكه، شكر نه همین گفتن «شكرا للَّه» است، بلكه حقّ شكر آن است كه، جوارح و اعضا را به غیر آنچه لایق به او است و شغل او است، مشغول ندارد. (مصباح الشریعة / ترجمه و شرح عبد الرزاق گیلان / 62-63) و این شکر گذاری ثمراتی را با خود به همراه دارد از آن جمله از اسحاق بن عمّار نقل شده است كه امام صادق علیه السّلام به من فرمود: اى ابا اسحاق! هر گاه خداوند نعمتى را بر بنده خود ارزانى داشته، و او قدر آن نعمت را با قلب درك كرده و آشكارا خداى را شكرگزار باشد، هنوز از سپاس فارغ نشده است كه دستور افزونى نعمت ها (از جانب حق) براى او صادر مى‏گردد. (پاداش نیكیها و كیفر گناهان/ ترجمه ثواب الأعمال / 475)

حضرت امیر در این باره می فرمایند: خدا را بندگانی است که برای سود رساندن به دیگران نعمت های خاصی به آنان بخشیده تا آنگاه که دست بخشنده دارند نعمت ها را در دستشان باقی می گذارد و هرگاه از بخشش دریغ کنند نعمت ها را از دستشان گرفته و به دست دیگران خواهد داد

شک نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند

و طریق اصلی شکر نعمت موقوف بر شناخت نعمت است و در اینجا پیوند میان علم و معرفت و شکر خداوند نیز حاصل می شود و طریق حصول علم و معرفت شرع الهی است زیرا آنچه جمیع رضای الهی در آن یا خلاف آن رضای اوست بیان کرده است.



هدف از وجود نعمت ها چیست؟

از دیگر حقوق خداوند در برابر نعمت هایش علت وجود نعمت های گوناگون در اختیار انسان می باشد که با معرفت بدان، می توان حق خداوند در برابر آن را نیز به جای آورد. در یک جمله می‌توان گفت هدف از خلقت انسان عبودیت و رسیدن به مرتبه کمال و استفاده از رحمت بی‌پایان الهی است. و دیگر مخلوقات خداوند نیز یاری گر او در رسیدن به سر منزل مقصود می باشند، از این رو حضرت می فرمایند: اى مردم!از خدا بترسید!هیچ كس بیهوده و عبث آفریده نشده كه به لهو وبازى پردازد،و سر خود رها نگردیده تا به كارهاى لغو و بى ارزش مشغول شود دنیاى‏دلپسندش،جاى آخرتى كه باید نگرى زشت در نظرش جلوه كرده است،نگیرد،آن‏مغرورى كه بدنیا ظفر یافته بلند همت تر از آن كسى نیست كه به كمترین سهم از آخرت‏دست پیدا كرده است. ( حکمت 370)

مصرف مال در جای خود

با شناخت صحیح نعمت و با معرفت به فلسفه وجودی و رسالتی که در پی خلق آن نهفته است می توان نعمت را در جایگاه صحیح خود مصرف داشت. گاهی وجود نعمتی در دست فرد مبنی بر بخشش و سود رساندن آن به دیگری است. حضرت امیر در این باره می فرمایند: خدا را بندگانی است که برای سود رساندن به دیگران نعمت های خاصی به آنان بخشیده تا آنگاه که دست بخشنده دارند نعمت ها را در دستشان باقی می گذارد و هرگاه از بخشش دریغ کنند نعمت ها را از دستشان گرفته و به دست دیگران خواهد داد. ( حکمت 425)

کوته سخن آنکه تمامی موارد مذکور را می توان به عنوان شرح و بسط مورد اولی یعنی، کوچکترن حق خداوند دانست چرا برای حفظ چنین مرتبه لاجرم باید مراتب فوق ذکر را نیز مراعات کرده و آنها در نظر داشت، امید که خداوند ما را از حق گذاران درگاهش قرار دهد.


موضوعات: حدیث
   دوشنبه 8 شهریور 13951 نظر »
نظر از:  

زیبا بود

1395/06/08 @ 20:26


فرم در حال بارگذاری ...

1- در دعایی با نام «دعای حریق»[۱] که امام صادق(ع) از امامان پیش از خود نقل می‌کند که جبرئیل بر پیامبر اسلام(ص) نازل شد و این دعا را به آن حضرت تعلیم داد[۲] در فرازی از آن آمده است: «…اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّیِّبِینَ وَ عَجِّلِ اللَّهُمَّ فَرَجَهُم‏…».[۳]

۲- امام حسین(ع) از امام علی(ع) دعایی را نقل می‌کند که در فرازی از آن چنین آمده است: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى طَیِّبِ الْمُرْسَلِین … ‏صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم‏…».[۴]

۳- اسحاق ابن عمار می‌گوید به امام صادق(ع) عرض کردم من از عقرب‌ها می‌ترسم، امام(ع) پس از بیان آداب خاص، فرمود، سه مرتبه بگو: «اللَّهُمَّ رَبَّ أَسْلَمَ‏ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ‏…».[۵]

...

۴- در روایت دیگری امام صادق می‌فرماید: هرکس بعد از نماز صبح و نماز ظهر بگوید: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ‏»، نمی‌میرد مگر این‌که قائم از آل محمد را درک کند.[۶]

۵- عمرو بن ابی مِقدام می‌گوید: امام صادق(ع) دعایی را به من یاد دادند و فرمودند خیر دنیا و آخرت در این دعا جمع شده است، در یک فقره از آن دعا آمده: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ‏ وَ رُوحَهُمْ وَ رَاحَتَهُمْ وَ سُرُورَهُمْ وَ أَذِقْنِی طَعْمَ فَرَجِهِمْ وَ أَهْلِکْ أَعْدَاءَهُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْس»‏.[۷]

دلیلش هم درخواست رهایی از غم و اندوه و تقاضای گشایش در کارهای اهل بیت(ع) بوده است.

پینوشت ها:

[۱] کفعمی، ابراهیم بن علی، المصباح (جنه الأمان الواقیه و جنه الإیمان الباقیه)، ص ۷۲، دار الرضی (زاهدی)، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۵ق؛ شیخ طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبّد، ج ۱، ص ۲۲۰، مؤسسه فقه الشیعه، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۱ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۸۳، ص ۱۶۵، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.

[۲] مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۸۳، ص ۱۷۱ – ۱۷۲، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.

[۳] المصباح (جنه الأمان الواقیه و جنه الإیمان الباقیه)، ص ۷۸؛ مصباح المتهجد و سلاح المتعبّد، ج ۱، ص ۲۲۶٫

[۴] شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، محقق و مصحح: موسوی خرسان، حسن، ج ۳، ص ۸۳ – ۸۴، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.

[۵] کلینى، محمد، الکافی، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج ۲، ص ۵۷۰، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.

[۶] مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۸۳، ص ۷۷، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.

[۷] الکافی، ج ‏۲، ص ۵۸۳٫


موضوعات: مهدوی
   دوشنبه 8 شهریور 1395نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

1 ... 160 161 162 ...163 ... 165 ...167 ...168 169 170 ... 231

 << < تیر 1403 > >>
ش ی د س چ پ ج
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          
یا ابا صالح المهدی ادرکنی
"یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعة مزجاة فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین"
جستجو
کاربران آنلاین
آمار
  • امروز: 35
  • دیروز: 183
  • 7 روز قبل: 907
  • 1 ماه قبل: 2598
  • کل بازدیدها: 85658
رتبه
     
    مداحی های محرم