« اهمیت صدقه صبحگاهی | عبارت «و عجّل فرجهم» چه زمانی به صلوات اضافه شد؟ » |
هدف از وجود نعمت ها چیست،امیرالمومنین علی علیه السلام در حکمت 244 نهج البلاغه می فرمایند: خداوند در هر نعمتى حقى دارد.كسیكه حقش را ادا كند نعمت او را افزون كند و كسی كه كوتاهى كند نعمت را در خطر زوال قرار مىدهد. و سوال و نکته اصلی در این نوشتار این است که حق خداوند در برابر نعمت هایی که به بندگانش عطا می کند چیست؟
کوچکترین حق خداوند
حضرت علی علیه السلام، خود جواب سوال مطرح شده را با صراحت بیان داشته و می فرمایند: کمترین حق خدا بر عهده شما اینکه از نعمت های الهی در گناهان یاری نگیرید. (نهج البلاغه/ ترجمه دشتی/ حکمت 330) و این حقی کوچک و در عین حال بزرگ و چشم گیر است، چرا که تمام هستی انسان، نعمتی است که خداوند به وی عطا نموده و در انجام کوچکترین خطا و گناهی لاجرم باید از اعضای خویش اعم از جسمانی و روحانی مدد جوید و در این صورت با استفاده از هر یک از اعضای وجودی خویش و یا نعمت های خارجی که خداوند به وی عطا نموده، نافرمانی خداوند و در نهایت تضییع حق او نموده است. استمداد از نعمت های خداوند در نافرمانی او یعنی ضایع کردن حق خداوند در برابر نعمت هایش.
كمترین حق خدا بر گردنت ترك صرف نعمتش در معصیت شکر نعمت ها
یکی دیگر از حقوق خداوند در برابر نعمت هایش، شکر گذاری اوست. در یك روایت وارد شده است : كه سپاسگزارى را كوچك نشمارید. (مشكاة الأنوار / ترجمه عطاردى/ 24 ) این روایت حکایت از مراتب و وجوه شکرگذاری دارد، بر این اساس شکر خداوند به حمد و سپاس زبانی او خلاصه نشده و مراتب و درجاتی را شامل می گردد.
پستترین مرتبه شكر الهى، دیدن نعمت ها است از جانب خداى تعالى و او را منعم حقیقى دانستن، خواه نعمتهاى داخلى، مثل: وجود و حیات و علم و قدرت، و مانند اینها، و خواه خارجى، مثل: افلاك و انفس و بسایط و مركّبات، و غیر اینها. و غیر او را موجد مستقلّ در ایجاد هیچ چیز ندانستن، و باز از جمله شكر الهى، عصیان نكردن او است به نعمت او. یعنى: نعمت او را به معصیت صرف نكردن، نه نعمت هاى داخلى، مثل آنكه اعضا و جوارح و قوا را به غیر آنچه باید كار فرمود، كار نفرماید. و به نعمت هاى خارجى مثل آنكه مال را در مصارف نامشروع صرف نكند و اسراف در او جایز نداند. حضرت در این باره می فرمایند: حتى اگر خداوند تهدید به عذاب در برابر عصیان نكرده بود،واجب بود به پاس نعمتهایش نافرمانى نشود. ( همان/ 290) حاصل آنكه، شكر نه همین گفتن «شكرا للَّه» است، بلكه حقّ شكر آن است كه، جوارح و اعضا را به غیر آنچه لایق به او است و شغل او است، مشغول ندارد. (مصباح الشریعة / ترجمه و شرح عبد الرزاق گیلان / 62-63) و این شکر گذاری ثمراتی را با خود به همراه دارد از آن جمله از اسحاق بن عمّار نقل شده است كه امام صادق علیه السّلام به من فرمود: اى ابا اسحاق! هر گاه خداوند نعمتى را بر بنده خود ارزانى داشته، و او قدر آن نعمت را با قلب درك كرده و آشكارا خداى را شكرگزار باشد، هنوز از سپاس فارغ نشده است كه دستور افزونى نعمت ها (از جانب حق) براى او صادر مىگردد. (پاداش نیكیها و كیفر گناهان/ ترجمه ثواب الأعمال / 475)
حضرت امیر در این باره می فرمایند: خدا را بندگانی است که برای سود رساندن به دیگران نعمت های خاصی به آنان بخشیده تا آنگاه که دست بخشنده دارند نعمت ها را در دستشان باقی می گذارد و هرگاه از بخشش دریغ کنند نعمت ها را از دستشان گرفته و به دست دیگران خواهد داد
شک نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند
و طریق اصلی شکر نعمت موقوف بر شناخت نعمت است و در اینجا پیوند میان علم و معرفت و شکر خداوند نیز حاصل می شود و طریق حصول علم و معرفت شرع الهی است زیرا آنچه جمیع رضای الهی در آن یا خلاف آن رضای اوست بیان کرده است.
هدف از وجود نعمت ها چیست؟
از دیگر حقوق خداوند در برابر نعمت هایش علت وجود نعمت های گوناگون در اختیار انسان می باشد که با معرفت بدان، می توان حق خداوند در برابر آن را نیز به جای آورد. در یک جمله میتوان گفت هدف از خلقت انسان عبودیت و رسیدن به مرتبه کمال و استفاده از رحمت بیپایان الهی است. و دیگر مخلوقات خداوند نیز یاری گر او در رسیدن به سر منزل مقصود می باشند، از این رو حضرت می فرمایند: اى مردم!از خدا بترسید!هیچ كس بیهوده و عبث آفریده نشده كه به لهو وبازى پردازد،و سر خود رها نگردیده تا به كارهاى لغو و بى ارزش مشغول شود دنیاىدلپسندش،جاى آخرتى كه باید نگرى زشت در نظرش جلوه كرده است،نگیرد،آنمغرورى كه بدنیا ظفر یافته بلند همت تر از آن كسى نیست كه به كمترین سهم از آخرتدست پیدا كرده است. ( حکمت 370)
مصرف مال در جای خود
با شناخت صحیح نعمت و با معرفت به فلسفه وجودی و رسالتی که در پی خلق آن نهفته است می توان نعمت را در جایگاه صحیح خود مصرف داشت. گاهی وجود نعمتی در دست فرد مبنی بر بخشش و سود رساندن آن به دیگری است. حضرت امیر در این باره می فرمایند: خدا را بندگانی است که برای سود رساندن به دیگران نعمت های خاصی به آنان بخشیده تا آنگاه که دست بخشنده دارند نعمت ها را در دستشان باقی می گذارد و هرگاه از بخشش دریغ کنند نعمت ها را از دستشان گرفته و به دست دیگران خواهد داد. ( حکمت 425)
کوته سخن آنکه تمامی موارد مذکور را می توان به عنوان شرح و بسط مورد اولی یعنی، کوچکترن حق خداوند دانست چرا برای حفظ چنین مرتبه لاجرم باید مراتب فوق ذکر را نیز مراعات کرده و آنها در نظر داشت، امید که خداوند ما را از حق گذاران درگاهش قرار دهد.
فرم در حال بارگذاری ...