اگر خدا عادل است و مهربان، چرا بنده را خلق کرد تا خطا کند و جهنمی آفرید تا خطاکارانش را به آن بیاندازد؛ این چه عدل و مهربانی است؟

برای پاسخ به این سوال لازم است ابتدا به بیان فلسفه خلقت آدمی بپردازیم:

همانطور که میدانیم خداوند متعال حکیم و عادل است. به این معنا که کاری که خلاف عقل بوده و دارای ذره ای ظلم در حق مخلوقات باشد از او صادر نمی شود. بنابراین در هر فعلی از خداوند یقیناً فلسفه و علتی نهفته است. « إِنَّ اللَّهَ لا یَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ وَ إِنْ تَکُ حَسَنَةً یُضاعِفْها وَ یُوْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظِیما” [نساء/40] در حقیقت، خدا به مقدار ذرّه اى ستم نمى کند (تمام رفتارهایش بر اساس عدل است) و اگر [آن ذرّه، کارِ] نیکى باشد دو چندانش مى کند، و از نزد خویش پاداشى بزرگ مى بخشد.»

ادامه »


موضوعات: قرآنی
   سه شنبه 9 شهریور 1395نظر دهید »

مدتی می‌شود که بهانه‌های مختلف، پنجره روشنی را بر من بسته است.
مثل همه اهل زمانه‌ام!
آخر مردمان زمانه ما، به بهانه زندگی پر ز نور، در تاریکی سر می‌کنند.
به بهانه چیدن گلی، به بوستان نقاشی شده تابلوی کاغذی چشم می‌دوزند.
به بهانه سیرابی، سراب‌ها از پس هم می‌گذرانند.
و به بهانه انتظارت، بر پشت دیوار غیبت تکیه می‌زنند.
و…
بهانه پشت بهانه…
گویی کسی نیست تا برخیزد و بی‌بهانه، سنگی از این دیوار غیبت برچیند!
آری…
حالا من هم از همان اهالی‌ام.
از اهالی کوی غافلان.
از اهالی سطرهای نقطه ‌نقطه!
اما با همه نداشته‌هایم،
با همه نقطه‌‌چین‌‌هایم!
هر از گاهی، گرمی آفتاب مهربانی را، از پشت پنجره نیمه‌بسته دلم، احساس می‌کنم.
خورشیدی که به آهستگی، با قدومی آرام و بی‌صدا بر داخل کلبه سرما زده‌ام گرمی می‌چکاند.
باز هم مثل مردم زمانه‌ام! اما نمی‌دانم چه می‌شود که در جست‌وجوی تابش بیشتر و آن‌همه حرص و ولع بیش از پیش، داشته‌های‌مان را هم پشت گوش می‌اندازیم. بیش خواستن کجا و اندک را هم ز کف دادن کجا؟
آقاجان!
چه می‌کنی با ما نامردمان؟
چه می‌کنی با این‌همه پنجره بسته و مهر و موم شده؟
چگونه از روزنه پنجره‌های سنگی، بر ما نااهلان می‌تابی و گرمی‌ات را دریغ نمی‌کنی؟
مولاجان! دلم برایت تنگ است…
تنگ‌تر از پیش.
بر من بتاب ای خورشید!
باز هم بر کلبه محقّر دلم بتاب.
باز هم بر همه مردمان زمانه‌ام بتاب تا شاید گرمی نگاهت، خواب زمستانی را از چشم‌های خواب‌زده‌مان بزداید.
بر ما بتاب…

 

 

کلیدواژه ها: انتظار

موضوعات: مهدوی
   سه شنبه 9 شهریور 1395نظر دهید »


موضوعات: امامان
   دوشنبه 8 شهریور 13952 نظر »

آسمان مال من بود: خاطرات سرهنگ خلبان صمدعلی بالازاده3


مصاحبه گر: ساسان ناطق
ناشر کتاب : سوره مهر
نوع جلد: شومیز
قطع: رقعی
شمارگان: 2500
چاپ جاری: 2
تعداد صفحات: 279
وزن(گرم): 337
شابک:
978-600-175-237-7


موضوعات: معرفی کتاب
   دوشنبه 8 شهریور 13951 نظر »

 زمان تیک تاک انتظار است و تاریخ جغرافیای فراق …
باید در متن واقعه باشی .
تا فراق و انتظار جغرافیای این علم است
چه می‌توان گفت از این سراب‌های بیابان آرزو  و عطش فروخورده شده این دریا .
این عشق و این حضور تمام ناشدنی سنگین نیست اگر بدانیم  هر لحظه و هر آن می‌بیندمان و می‌سنجدمان.
چقدر بی‌خیال شده‌ایم!
زمان گول‌مان زده  شده‌ایم مثل بیماری که به درد خواسته یا نخواسته عادت کرده‌ایم

 


موضوعات: مهدوی
   دوشنبه 8 شهریور 13951 نظر »

1 ... 159 160 161 ...162 ... 164 ...166 ...167 168 169 ... 231

 << < خرداد 1403 > >>
ش ی د س چ پ ج
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30 31  
یا ابا صالح المهدی ادرکنی
"یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعة مزجاة فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین"
جستجو
کاربران آنلاین
  • avije danesh
آمار
  • امروز: 1
  • دیروز: 22
  • 7 روز قبل: 710
  • 1 ماه قبل: 4657
  • کل بازدیدها: 82402
رتبه