خدايا
تو مرا عشق کردي که در قلب عشاق بسوزم. تو مرا اشک کردي که در چشم يتيمان بجوشم. تو مرا آه کردي که از سينه بينوايان و دردمندان به آسمان صعود کنم. تو مرا فرياد کردي که کلمه حق را هر چه رساتر برابر جباران اعلام نمايم. تو مرا در درياي مصيبت و بلا غرق کردي و در کوير فقر و حرمان تنهايي سوزاندي. خدايا تو پوچي لذات زودگذر را عيان نمودي، تو ناپايداري روزگار را نشان دادي. لذت مبارزه را چشاندي. ارزش شهادت را آموختي.”
ای خدای بزرگ آن قدربه ما عظمت روح وتقوا عطا کن که همه وجود خودرا با عشق ورغبت قربانی حق کنيم.خدايا آن چنان تار وپودوجود مارا به عشق وجود خود عجين کن که در وجودت محو شويم.خدايا مارا از وجود گرداب خودخواهی واز گردباد هوا وهوس نجات ده وبه ما قدرت ايثارعطا کن.خدايا در اين لحظات سخت امتحان نور ايمان را بر قلب ما بتابان ومارا از لغزش نگاه دار.خدايا مارا قدرت ده که طاغوت خودپرستی را به زير پا افکنيم وحق حقيقت را فدای منفعت های شخصی نکنيم.
خدايا
عذر ميخواهم از اين که بخود اجازه ميدهم که با تو راز و نياز کنم عذر ميخواهم که ادعا هاي زياد دارم در مقابل تو اظهار وجود ميکنم در حالي که خوب ميدانم وجود من ضائيده ي اراده من نيست و بدون خواسته ي تو هيچ و پوچم ,عجيب آنکه از خود ميگويم منم ميزنم خواهش دارم و آرزو ميکنم
خدايا ..
تو به من پوچي لذات زود گذر را نمودي ناپايداري روزگار را نشان دادي لذت مبارزه را چشاندي ارزش شهادت را آموختي
خدايا….
تو را شکر ميکنم که از پوچي ها و ناپايداريها و خوشيها و قيد و بندها آزادم نمودي و مرا در توفانهاي خطرناک حوادث رها کردي و در غوغاي حيات در مبارزه ي با ظلم و کفر غرقم نمودي و مفهوم واقعي حيات را به من فهماندي.
فهميدم : سعادت حيات در خوشي و آرامش و آسايش نيست بلکه در درد و رنج و مصيبت و مبارزه با کفر و ظلم و بالاخره شهادت است
منطق ما، منطق ملت ما، منطق مؤمنین ، منطق قرآن است «انالله وانا الیه راجعون» با این منطق هیچ قدرتى نمى تواند مقابله كند. جمعیتى كه، ملتى كه، خود را از خدا مى دانند و همه چیز خود را از خدا مى دانند و رفتن از اینجا را به سوى محبوب خود مطلوب خود مى دانند، با این ملت نمى توانند مقابله كنند. آنها گمان مى كنند كه با ترور شخصیت ها، ترور اشخاص ، مى توانند با این ملت مقابله كنند و ندیدند و كور بودند كه ببینند كه در هر موقعى كه ما شهید دادیم ملت ما منسجم شد. ملتى كه قیام كرده است در مقابل همه قدرت هاى عالم ، ملتى كه براى اسلام قیام كرده است ، براى خدا قیام كرده است ، براى پیشرفت احكام قرآن قیام كرده است ، این ملت را با ترور نمى شود عقب راند. آنها گمان مى كنند كه افكار مؤمنین و ملت به پا خاسته ما همچون افكار غربزده ها و غرب است كه جز به دنیا فكر نمى كنند و جز متاع دنیا را نمى بینند. گرچه خود واقعه و خود این افرادى كه شهید شده اند در نظر همه ما عزیز و ارجمندند و آقاى رجایى و آقاى باهنر هر دو شهیدى هستند كه با هم در جبهه هاى نبرد با قدرتهاى فاسد هم جنگ و همرزم بودند و مرحوم شهید رجایى به من گفتند كه من 20 سال است كه با آقاى باهنر همراه بودم ، و خداوند خواست كه با هم از این دنیا هجرت كنند و به سوى او هجرت كنند. آن كوردلانى كه گمان كرده اند كه جمهورى اسلامى با نبود چند نفر بین خواهد رفت و سقوط خواهد كرد، آنها افكارشان ، افكار اسلامى نیست و از اسلام خبرى ندارند و از ایمان اطلاعى ندارند و افكارشان ، افكار مادى است و براى دنیا كار مى كنند و به هواى دنیا هستند. شهادت این دو بزرگوار براى من بسیار مشكل است ولی در عین حال مى دانم كه آنها به رفیق اعلا متصل شده اند و براى آنها آرامش هست و این طور گرفتارى هایى كه الان براى ما هست دیگر براى آنها نیست و آنها رسیدند به مطلوب خودشان و از این جهت به آنها و به خانواده هاى آنها و ملت اسلامى تبریك عرض مى كنم كه چنین شهدایى تقدیم مى كنند.
اهمیت صدقه صبحگاهی،چه کسی می داند من، که امروز با هزار نقشه و برنامه ریزی از خانه ام خارج شده ام به حانه بر خواهم گشت یا نه؟
دنیای ما دنیای اسرار آمیزی است ما با همه ادعای علم و تمدنمان در دنیایی از ناآگاهی ها زندگی می کنیم، چیزهایی که نمی دانیم از چیزهایی که می دانیم و علم به آن ها رسیده است خیلی مهمتر هستند.
مثلا ما اصلا نمی دانیم تا کی زنده هستیم، امروز که پایمان را از منزلمان بیرون می گذاریم دوباره بر می گردیم یا نه؟ نمی دانیم این سلامتی که کمترین توجهی به آن نداریم تا کی پایدار است، فرزندانمان، پدر و مادرهایمان، همسرمان، چشمانمان، قدرت شنوایمان، و همه آنچه که داریم را تا کی خواهیم داشت؟
امنیتمان را جانمان را…. خلاصه در این گردش عجیب چرخ گردون هر آن، ما در معرض اتفاقاتی هستیم که هیچ آگاهی از آن ها نداریم.
هدف از وجود نعمت ها چیست،امیرالمومنین علی علیه السلام در حکمت 244 نهج البلاغه می فرمایند: خداوند در هر نعمتى حقى دارد.كسیكه حقش را ادا كند نعمت او را افزون كند و كسی كه كوتاهى كند نعمت را در خطر زوال قرار مىدهد. و سوال و نکته اصلی در این نوشتار این است که حق خداوند در برابر نعمت هایی که به بندگانش عطا می کند چیست؟
کوچکترین حق خداوند
حضرت علی علیه السلام، خود جواب سوال مطرح شده را با صراحت بیان داشته و می فرمایند: کمترین حق خدا بر عهده شما اینکه از نعمت های الهی در گناهان یاری نگیرید. (نهج البلاغه/ ترجمه دشتی/ حکمت 330) و این حقی کوچک و در عین حال بزرگ و چشم گیر است، چرا که تمام هستی انسان، نعمتی است که خداوند به وی عطا نموده و در انجام کوچکترین خطا و گناهی لاجرم باید از اعضای خویش اعم از جسمانی و روحانی مدد جوید و در این صورت با استفاده از هر یک از اعضای وجودی خویش و یا نعمت های خارجی که خداوند به وی عطا نموده، نافرمانی خداوند و در نهایت تضییع حق او نموده است. استمداد از نعمت های خداوند در نافرمانی او یعنی ضایع کردن حق خداوند در برابر نعمت هایش.
1- در دعایی با نام «دعای حریق»[۱] که امام صادق(ع) از امامان پیش از خود نقل میکند که جبرئیل بر پیامبر اسلام(ص) نازل شد و این دعا را به آن حضرت تعلیم داد[۲] در فرازی از آن آمده است: «…اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّیِّبِینَ وَ عَجِّلِ اللَّهُمَّ فَرَجَهُم…».[۳]
۲- امام حسین(ع) از امام علی(ع) دعایی را نقل میکند که در فرازی از آن چنین آمده است: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى طَیِّبِ الْمُرْسَلِین … صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم…».[۴]
۳- اسحاق ابن عمار میگوید به امام صادق(ع) عرض کردم من از عقربها میترسم، امام(ع) پس از بیان آداب خاص، فرمود، سه مرتبه بگو: «اللَّهُمَّ رَبَّ أَسْلَمَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ…».[۵]
<< 1 ... 160 161 162 ...163 ...164 165 166 ...167 ...168 169 170 ... 231 >>