شش خاصیت عجیب صدقه بد نیست ابتدا صدقه را تعریف کنیم، چون بسیاری به اشتباه فکر می کنند که صدقه فقط منحصر است در دادن پول به دیگران.
از مصادیق بارز صدقه، پرداخت وجه نقد به نیازمندان است، اما صدقه محدود به این مورد نمی شود و هر گونه خدمت رسانی به دیگران؛ دادن وسایل استفاده شده یا استفاده نشده مانند پوشاک، اسباببازی و خوراکی به افراد مستحق؛ کمک به توسعه و گسترش و نیازهای ضروری بدن انسان مانند خون،اندام و پیوند و امثال این موارد؛ همگی از مصادیق صدقه محسوب می شود.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: بر شما باد به صدقه دادن، كه شش خاصِيت دارد: سه در دنیا زیاد کردن عمر زیاد کردن روزی آباد کردن شهرها سه در آخرت ساتر عورت ساِيبان قِيامت حفظ از آتش ( نصایح، ص ۲۴۶ )
1. رگ: « وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ » (ق / 16) و ما از رگ گردنش به او نزدیكتریم.
2. ریش: « لا تَأْخُذْ بِلِحْیَتِی » (طه / 94) ریش مرا مگیر.
3. موی پیشانی: «ناصیهٍ كاذبهٍ خاطئهٍ» (علق / 16) (همان) موی پیشانی دروغزن گناه پیشه را .
4. چشم: « وَ الْعَیْنَ بِالْعَیْنِ » (مائده / 45) و چشم در برابر چشم.
5. بینی: « وَ الْأَنْفَ بِالْأَنْفِ ” (مائده / 45) و بینی در برابر بینی .
6. گوش: « وَ الْأُذُنَ بِالْأُذُنِ ” (مائده / 45) و گوش در برابر گوش.
7. زبان و لب: « وَ لِساناً وَ شَفَتَیْنِ ” (بلد / 9) و یك زبان و دو لب.
8. دندان: « وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ ” (مائده / 45) و دندان دربرابر دندان.
9. چانه: « إِنَّا جَعَلْنا فِی أَعْناقِهِمْ أَغْلالاً فَهِیَ إِلَی الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ » (یس / 8) ما درگردنهای آنان غلهایی قرار دادیم كه تا چانهها ادامه دارد و سرهای آنان را به بالا داشته است.
10. گردن: « وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِی عُنُقِهِ» (اسرا / 13) وهرانسانی،اعمالش رابرگردنش آویختهایم.
صفحات: 1· 2
اين امري مهم است كه اهل بيت عليهمالسلام ما را بدان متوجه و آگاه كردهاند و سزاوار هر انساني است كه آن را در دوران زندگي اجتماعي خود نصبالعين خويش قراردهد و در معاشرت با مردم آن را چراغ راه خود سازد. اين امر همان ميانهروي در دوستي و دشمني و خودداري از زيادهروي در آنهاست.
آري هرگاه كسي را دوست ميداري در دوستي وي زيادهروي مكن و همه آن چيزهايي را كه در دل داري و در انديشهات ميگذرد براي او مكشوف مساز، چه ممكن اسـت كه در آينــده اين دوست با تو دشمن گردد. همچنين هرگاه باكسي دشمني
اعتدال در دوستي و دشمني (33)
داشتــي در آن زيادهروي مكــن و در عداوت با او تــلاش و كوشش بسيــار به كــار مبر چه ممكـن است در آينـده همو دوست تو گردد.
جامعه ما بزرگترين گواه بر اين مطلب است چه بسيار دوستاني كه دشمن شدند و چـــه بسـا دشمنـانـي كــه دوست گــرديــدنـــد.
سرور اوصياء امام علي بن ابيطالب عليهالسلام به اين امر دقيق تصريح كرده و فرموده است: «دوست خود را به آهستگي دوست بدار شايد روزي دشمن تو شود و دشمنت را به آرامي دشمن بدار شايد روزي دوست تو شود» .(1)
نيز فرموده است: «همه محبّت خود را براي دوستت به كارگير ليكن همه اطمينان خويش را به او نداشته باش و همه مواسات و همياري را براي او به كار بر اما همه اسرارت را به او وامگذار. با اين روش شرط حكمت و حقّ واجب دوست خود را ادا كــــــــــــــــــــردهاي».(1)
1- بحارالانوار، 71/177 .
(34) رفاقت و دوستي
امام صادق عليهالسلام فرموده است: «دوستت را از راز خود آگاه مكن جز آنگاه كه اگر دشمنت بر آن آگاه شود برايت زياني نداشته باشد چه دوست ممكن است روزي دشمــــــن شــــــــود» .(2)
نيز فرموده است: «به دوست خود به طور كامل اعتماد مكن، چه گفتار شتابزده هرگز بخشوده نميشود» .(3)
1- الحكم ؛ 1/33؛ بحار، 71/165 .
2- بحارالانوار، 74/168 .
3- مصــادقة الاخــوان، /82 ؛ تحف العقول /265 ؛ بحـار، 72/173 .
اعتدال در دوستي و دشمني (35)
به گريه هاي بدون صدا دلم تنگ است
قسم به ندبه «آقا بيا» دلم تنگ است
ستاره مي چکد از خلوت شبانه من
به وسعت همه گريه ها دلم تنگ است
شکسته بال و پرم در هواي دلتنگي
قفس نشين شده ام بي تو تا دلم تنگ است
تو نيستي متعلق فقط به خوبان که
شبي به خلوت من هم بيا دلم تنگ است
به حلقه هاي ضريح مجعد زلفت
گره زدم دل سرگشته را دلم تنگ است
چه مي شود که شبي ميهمانتان باشم
براي خيمه سبز شما دلم تنگ است
شبيه عطر بهشت است عطر سردابت
براي خانه تان، سامرا دلم تنگ است
قسم به پرچم مشکي روضه ارباب
براي ديدن کرب و بلا دلم تنگ است