« یاد اموات در شب جمعه | آداب سخن گفتن در قرآن » |
الـــــــــــــــهی
نه شناخت تو را توان، نه ثنای تو را زبان
نه دریای جلال و کبریای تو را کران
پس تو را مدح و ثنای چون توان؟
تو را که داند، که تو را تو دانی تو، تو را نداند کس، تو را تو دانی بس
الـــــــــــــــهی
هر شادی که بی توست، اندوه است
هر منزل که نه در راه توست، زندان است
هر دل که نه در طلب توست، ویران است
یک نفس با تو، به دو گیتی ارزان است
الـــــــــــــــــهی
چه خوش بازاری است بازار عارفان ، در کار ِ تو
چه آتشین است نفس های ایشان در یاد کرد و یاد داشت تو
چه خوش دردی است درد مشتاقان در سوز شوق و مهر تو
چه زیباست گفت و گوی ایشان در نام و نشان تو
الــــــــــــــــهی
از کرم همین چشم داریم، و از لطف تو همین گوش داریم
بیامرز ما را که بس آلوده ایم به کِردِ خویش
بس درمانده ایم به وقت خویش، بس مغروریم به پندار خویش
بس محبوسیم در سزای خویش ، دست گیر ما را به فضل خویش
باز خوان ما را به کرم خویش، بار دِه ما را به احسان خویش.
خواجه عبدالله انصاری
فرم در حال بارگذاری ...