با کمال تأسف الآن در اجتماع ما اکثر آنهایى که شور اسلامى دارند، دو دسته هستند: یک دسته …اسلام براى اینها عبارت است از ذکر و دعا و نافله خواندن و زیارت رفتن و زیارت عاشورا خواندن. …اصلًا کارى به دنیا ندارند، کارى به زندگى ندارند، کارى به مقررات اجتماعى اسلام ندارند، کارى به اصول و ارکان اسلام ندارند، کارى به تربیت اسلام ندارند، به هیچ چیز اساساً کارى ندارند.
عکس العمل کندروى اینها این است که یک طبقه دیگرى پیدا شده از تندروها که واقعاً به مسائل اجتماعى اسلام اهمیت مىدهند و حساسیت هم نشان مىدهند. اینجور اشخاص از این نظر خیلى هم باارزش هستند، ولى برخى از همینها را من گاهى دیدهام که مثلًا مستطیع شده است اما به حج نمىرود. …به نمازش اهمیت نمىدهد. به اینکه در مسائل باید تقلید کرد اهمیت نمىدهد، …
… یک نفر مسلمان، هم باید یک رابطه دائم و ثابت میان او و خداى خودش برقرار باشد و هم باید یک رابطه ثابت و دائم میان او و جامعه خودش برقرار باشد. بدون عبادت، ذکر و یاد خدا، مناجات با حق، حضور قلب، نماز و روزه نمىشود یک جامعه اسلامى ساخت و حتى خود انسان سالم نمىماند. و همچنین بدون یک اجتماع صالح و یک محیط سالم، بدون امر به معروف و نهى از منکر، بدون رسیدگى و تعاطف و تراحم میان افراد مسلمان نمىشود عابد خوبى بود.
استاد مطهری، آزادی معنوی، ص۸۰
علی آقا قاضی نقل می کند:
شبی به مسجد سهله رفته بودم به قصد این که شب را در آن جا بگذرانم. نیمه های شب شخصی داخل مسجد شد و در مقام ابراهیم قرار گرفت و پس از انجام وظیفه .صبح به سجده رفت و تا طلوع خورشید سر از سجده برنداشت و آن سجده را با سوز و گداز در گریه و زاری و مناجات گذراند.
نزدیک رفتم ببینم او کیست.
دیدم استادم آقا سید احمد کربلایی (رض) است. که از شدت گریه خاک سجده گاهش گل شده است.
چون صبح شد به حجره اش رفت و مشغول درس و بحث شد، چنان می خندید که صدای او به بیرون مسجد می رسید.
فریادگر توحید، ص 116
قالَ الاْمامُ علىّ بن أبى طالِب، أميرُ الْمُؤْمِنينَ صَلَواتُ اللّهِ وَسَلامُهُ عَلَيْهِ:
عَجِبْتُ لاِ بْنِ آدَمٍ، أوَّلُهُ نُطْفَةٌ، وَ آخِرُهُ جيفَةٌ، وَ هُوَ قائِمٌ بَيْنَهُما وِعاءٌ لِلْغائِطِ، ثُمَّ يَتَكَبَّرُ.
تعجبّ مى كنم از كسى كه اوّلش قطره اى آب ترش شده و عاقبتش لاشه اى متعفّن - بد بو - خواهد بود و خود را ظرف فضولات قرار داده است ، با اين حال تكبّر و بزرگ منشى هم مى نمايد.
وسائل الشّيعة : ج 1، ص 334 ، ح 880.
انسانی که پست است و خداوند او را از تمام مخلوقات برتر ساخته پس انسان می تواند به بهترین کمالات انسانی برسد .
بـنـدگى كــن تــا كـه سلطانت كنند تـن رهـا كن تـا هـمه جانت كنند
لَقِيَ يَحْيَى بْنُ زَكَرِيَّا عَلَيْهِمَا الصَّلاةُ وَالسَّلامُ إِبْلِيسَ فِي صُورَتِهِ فَقَالَ لَهُ: يَا إِبْلِيسُ أَخْبِرْنِي مَا أَحَبُّ النَّاسِ إِلَيْكَ وَأَبْغَضُ النَّاسِ إِلَيْكَ؟ قَالَ: أَحَبُّ النَّاسِ إِلَيَّ الْمُؤْمِنُ الْبَخِيلُ، وَأَبْغَضُهُمْ إِلَيَّ الْفَاسِقُ السَّخِيُّ. قَالَ يَحْيَى: وَكَيْفَ ذَلِك؟ قَالَ: لأَنَّ الْبَخِيلَ قَدْ كَفَانِي بُخْلَهُ، وَ الْفَاسِقُ السَّخِيُّ أَتَخَوَّفُ أَنْ يَطَّلِعَ اللَّهُ عليه في سخاه فَيَقْبَلَهُ.
يحيي بن زکريا عليه السلام شيطان را به چهره اصلي ديد. پرسيد ابليس بگو به من محبوبترين مردم پيش تو کيست؟ مبغوضترينشان کيست؟
ابلیس گفت: محبوبترین مردم نزد من «مؤمن بخیل» است.
مبغوضترین مردم نزد من «فاسق بخشنده» است!
یحیی پرسید: چرا؟ گفت: بخل بخیل برای من کافی است (و به واسطه بخلش نهايتاً در چنگ من است) ولی میترسم از آنکه خداوند به خاطر بخشندگی فاسق به او نظر کند و از او بگذرد!
محجة البيضاء، ج۶، ص۷۷