« ای علی | غمخوار منتظران » |
آیت الله اراکی ره فرمودند: شبی خواب امیرکبیر را دیدم،
جایگاهی متفاوت و رفیع داشت. پرسیدم:
راز این مقام چیست؟ جواب داد:
آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛
تشنگی بر من غلبه کرد با خود گفتم:
میرزا تقی خان! 2 تا رگ بریدند این همه تشنگی!
پس چه کشید پسر فاطمه ؟
او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود!
از عطش حسین حیا کردم ،لب به آب خواستن باز نکردم
آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند
امام حسین آمد و گفت :
به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛
آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ،
فرم در حال بارگذاری ...