« شیعیان ما به اندازه آب خوردنی، ما را نمی‌خواهند.امام سجاد(ع) »

غوغاى انفجار جمعیّت: بر اساس روایات معتبر، و در تمام مذاهب اسلامى، رشد جمعیّت و تكاثر اولاد از سوى رسول گرامى اسلام(ص)، مورد تأكید قرار گرفته و در این روایات، با عبارت هاى گوناگون، به رشد جمعیّت، توصیه و سفارش شده است:

1 - ازدواج كنید.

2 - به خاطر ترس از عائله، ازدواج را ترك نكنید.

3 - زاد و ولد كنید.

4 - با زاد و ولد، زمین را به تسبیح و تهلیل، سنگین سازید.

5 - رسول خدا(ص) به زیادى شما بر دیگر امّت ها مباهات مى‏كند. حتّى به جنین سقط شده شما.

6 - روزىِ فرزندان شما را خداوند مى‏دهد.

7 - با زنان زاینده ازدواج كنید.

8 - از ازدواج با زنان عقیم بپرهیزید. و…

این روایات بى‏آنكه قیدى براى زمان و مكان داشته باشند و یا صفت اولاد را بیان كنند، بطور مطلق بر زاد و ولد ترغیب و تأكید كرده‏اند. و بدون شك رسول گرامى اسلام(ص) كه مهبط وحى است، به آیات الهى توجّه داشته است كه: أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفَاتًا * أَحْیَاء وَأَمْوَاتًا * وَجَعَلْنَا فِیهَا رَوَاسِیَ شَامِخَاتٍ وَأَسْقَیْنَاكُم مَّاء فُرَاتًا * وَیْلٌ یوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِینَ [مرسلات:25- 28]، (مگر زمین را محلّ اجتماع نگردانیدیم؟ چه براى مردگان چه زندگان. و كوه‏هاى بلند در آن نهادیم و به شما آبى گوارا نوشانیدیم. آن روز واى بر تكذیب‏كنندگان.) حتماً این نكته را هم از نظر دور نداشته‏اند كه روزىِ اولاد به ‏دست خداست و نیاز به تدبیرى مانند كشتن فرزند ندارد: وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلادَكُمْ خَشْیَةَ إِمْلاقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیَّاكُم [اسراء / 31]، (و از بیم تنگدستى فرزندان خود را مكشید. ماییم كه به آنها و شما روزى مى‏بخشیم)

اكنون مى‏پرسیم: در كجاى اسلام آمده است كه اگر مشكلِ اقتصاد و مسكن و مدرسه و… داشتید، به جاى اندیشه درست و تدبیر در امور، باید صورت مسأله را خراب كرده و به قلع و قمع جمعیّت بپردازید و جلوى رشد جمعیّت را بگیرید؟ امام صادق(ع) فرمودند: پیامبر اكرم(ص) فرموده است، فرزند زیاد داشته باشید كه من فردا - ى قیامت - به زیادى شما مباهات مى‏كنم اگر این گونه است، پس روایاتى مانند: مَنْ تَرَكَ التّزویجَ مَخافَةَ الْعیلةِ فَقَدْ اَساءَ الظّنَّ باللّه[الکافى، ج‏5، ص‏330.]، و مَنْ تَرَكَ التّزویجَ مَخافَةَ الْفَقْرِ فقَدْ اَساءَ الظّنَّ باللّهِ، فَاِنَّ اللّهَ یَقُولُ: إِن یَكُونُوا فُقَرَاء یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ [نور،32]، و ده‏ها روایت معتبر و قوى با همین مضامین را توجیه‏گران، چگونه توجیه مى‏كنند؟ و آیا هر نفْسى داراى رزقى مقرّر است یا خیر؟ و آن خدایى كه برایش آن‏همه صفات برمى‏شمردند، كجاست؟! آیا او را ناتوان و دست‏بسته پنداشته‏اند؟! وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ یُنفِقُ كَیْفَ یَشَاء [مائده،64]،(و یهود گفتند: دست خدا بسته است. دست هاى خودشان بسته باد. و به [سزاى‏] آن چه گفتند، از رحمت خدا دور شوند. بلكه هر دو دست او گشاده است، هر گونه بخواهد مى‏بخشد) آیا این آیات و ادلّه را هم در راستاى سیاست خود توجیه كنیم؟ یا آن ها را سنّت هایی متروک به حساب آوریم؟ نكند دست از دینمان برداشته‏ایم و به‏ دین دیگرى در آمده‏ایم و دست خدا را بسته میدانیم و خود خبر نداریم، و به همین جهت، این‏گونه تحلیل‌هاى نابخردانه مى‏كنیم! راستى اگر مشیّت خداوند این‏گونه باشد كه براى آزمایش، و یا مجازات ما در فاصله گرفتن از خدا و اولیای برحق الهی و عترت پیامبر، مارا به انحاء مشكلات همچون مشكل اقتصادى مبتلا كند، راه حلّ آن چیست؟ آیا باید صورت مسأله را پاك یا خراب كرد، و یا به فكر راه حلّ مسأله بود؟ و اگر كنترل موالید جوابگوى مشكلات نبود و براى رسیدن به توسعة موهوم، كافى نبود و مشكل هم چنان باقى ماند، ـ همانگونه كه باقی است بلكه شدیدتر است ـ چه باید كرد؟ آیا مى‏توانیم در این صورت به كشتار جمعیّت بپردازیم؟ آیا پیامبر گرامى اسلام، هنگام محاصره اقتصادى كه در شعب ابى‏طالب در سخت‏ترین شرایط بودند، تدبیرشان این بود كه چون در محاصره اقتصادى هستیم، كسى زاد و ولد نكند؟ البتّه تدبیر اقتصادى را تا آنجایى كه به تصرّف در حكومت و خلقت حضرت حق نیانجامد، آن هم تصرّفى كه شدیداً از آن نهى شده و حتّى به خلافش امر شده است، انكار نمى‏كنیم. فرزند نه تنها جا را بر كسى تنگ نمى‏كند بلكه به عنوان یك بازو مطرح است. خداوند در قرآن مى‏فرماید: فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا. وَیُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَیَجْعَل لَّكُمْ جَنَّاتٍ وَیَجْعَل لَّكُمْ أَنْهَارًا، (و گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید كه او همواره آمرزنده است. و شما را به اموال و پسران، یارى كند، و برایتان باغ ها قرار دهد و نهرها براى شما پدید آورد) جریان حضرت یوسف على نبیّنا و آله و(ع) را در قرآن خوانده‏ایم. آنگاه كه خواب پادشاه را تعبیر مى‏كند و مى‏فرماید: هفت سال پیاپى زراعت كنید. آن چه را كه درو مى‏كنید، در خوشه‏اش باقى گذارید، مگر اندكى از آن را، كه بخورید. پس از این هفت سال، هفت سال سخت و (قحط) پیش مى‏آید كه باعث مى‏شود مردم هر آن چه گندم را كه ذخیره كرده‏اید، بخورند، مگر اندكى از آن كه نگه مى‏دارید. پس از این هفت سال، سالى خواهد آمد كه به استغاثه مردم جواب داده خواهد شد و از قحطى نجات پیدا خواهند كرد. تدبیر اقتصادى حضرت یوسف(ع) در خشك‏سالى را بنگرید! با آن كه شرایط آن زمان بسیار سخت‏تر بود، امّا او هرگز به خاطر قحطى و كمبود گندم، مردم را به قطع نسل و كنترل آن سفارش نكرد، و با استفاده از نفوذش، تحلیل هاى كذایى را به‏خورد مردم نداد. راه نجات ما در این است که آن چه را خداى متعال و پیامبر گرامیش و ائمّه هدى علیهم السلام به ما امر كرده‏اند، نصب العین قرار داده و به آن عمل كنیم، و جز این، هیچ راه دیگرى نداریم. اگرچه روشنفکر مآبانه، برای سرباززدن از این امر، بهانه بتراشیم! باید پس از قهر با خدا و اولیای خدا، و خود را واجد قدرت دیدن، دوباره با خدا و اولیایش آشتی کنیم. و گریزی از این امر نیست. فرهنگ قناعت را نیز نادیده نمى‏گیرم و روایات آن‏را بر دیده مى‏نهم و معتقدم كه در فرهنگ ما به علّت هاى مختلف، تضییع مواد غذایى، آب، پوشاك، سوخت، و… بسیار زیاد است. و این حاصلِ همان آموزش هاى رفاه طلبانه‏اى است كه به شیوه غلط از سوى كارشناسان پیشنهاد مى‏شود و در فیلم ها و سریال های صدا و سیما، شاهد تبلیغات عملی پرحجم آن هستیم. فرزند نه تنها جا را بر كسى تنگ نمى‏كند بلكه به عنوان یك بازو مطرح است. خداوند در قرآن مى‏فرماید: فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا. وَیُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَیَجْعَل لَّكُمْ جَنَّاتٍ وَیَجْعَل لَّكُمْ أَنْهَارًا [نوح،10/12]، (و گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید كه او همواره آمرزنده است. و شما را به اموال و پسران، یارى كند، و برایتان باغ ها قرار دهد و نهرها براى شما پدید آورد.) این سخن، خطاب خداوند به امت اسلام است كه اگر از پروردگارتان طلب آمرزش كنید، بوسیله اموال و فرزندان، شما را یارى مى‏كند. و این حقیقت، كه انكارش تكذیب خدا و قرآن است، با توهّمات مجریان سیاست كنترل موالید كه فرزند زیادى - آن هم از دو یا سه‏تا بیشتر - جا را بر سایرین تنگ مى‏كند، مغایر است. زیرا خداوند در آیه‏اى دیگر فرموده است كه: ما زمین را براى مرده و زنده، فراگیر آفریدیم.

در صحیفه سجّادیّه دعاى 25 مى‏خوانیم: وَ اَعِنّى عَلى تَربیَتِهِم و تَأْدیبِهِم و بِرِّهِم، و هَبْ لى مِنْ لَدُنْكَ مَعَهُمْ اَوْلاداً ذُكُوراً، وَاجْعَلْ ذلكَ خَیْراً لى، وَاجْعَلْهُمْ لى عَوناً عَلى ما سَأَلْتُكَ، (و مرا بر تربیت و تأدیب و نیكى به فرزندانم یارى فرما، و علاوه بر فرزندانى كه دارم از جانب خودت فرزندان پسر به من عطا كن. و این را براى من باعث خیر قرار بده، و فرزندانم را براى آن چه كه از تو درخواست كردم، یار و یاورم گردان…)این دعا، كلام معصوم مطلق، حضرت سیّدالسّاجدین(ع) است، آن بزرگوار، براى تربیت فرزندانش، از خدا كمك مى‏جوید، ولى ما از بیگانه. او از خدا مى‏خواهد كه علاوه بر اولادى‏كه دارد، فرزندان پسر به او عطا كند تا یار و یاورش باشند. ولى ما مى‏گوییم فرزند زیادى جارا بر دیگران تنگ كرده و زندگى‏را غیر قابل تحمّل مى‏كند! تفاوت از کجاست تا به کجا؟! آن چه را فراموش کرده و در پى آن نیستیم، و به آن بهایى نمى‏دهیم، تصحیح اعتقادات خویش است. چرا به سوى كسانى كه خداوند آنان را حلاّل مشكلات و ولىّ نعمت و پناهگاه ما قرار داده است، توجّه نمى‏كنیم؟ روزىِ اولاد به ‏دست خداست و نیاز به تدبیرى مانند كشتن فرزند ندارد: وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلادَكُمْ خَشْیَةَ إِمْلاقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیَّاكُم،(و از بیم تنگدستى فرزندان خود را مكشید. ماییم كه به آنها و شما روزى مى‏بخشیم) با وجود روایات فراوانى كه از طریق شیعه و غیر شیعه نقل شده و حاكى از رجحان اولادخواهى و كثرت نسل است، چگونه مى‏توان گفت كه رشد جمعیّت و كمبود جمعیّت، نه اسلامى است و نه غیر اسلامى، و منتسب كردن آن به اسلام، امرى دروغ و كذب است؟ قطعا این انكار، اگر از روى علم باشد، تكذیب حقایق اسلامى بوده و دروغ و كذب است! سفارش اسلام به كثرت نسل، زبانزد خاصّ و عام است. این مسأله آنقدر درباره اش روایت رسیده که حتی پیرزنهای کور هم از آن آگاهند. اكنون جهت یادآورى، به چند روایت در خصوص كثرت نسل مسلمانان، و ازدواج به ‏خاطر تناسل اشاره مى‏كنم. روایات به این مضامین بیش از آن است كه در این مختصر بگنجد ولى از باب نمونه تعدادى از آن ها را ذكر مى‏كنم: امام صادق(ع) فرمودند: پیامبر اكرم(ص) فرموده است، فرزند زیاد داشته باشید كه من فردا - ى قیامت - به زیادى شما مباهات مى‏كنم.كافى، ج6، ص2، ح3 امیر المۆمنین على(ع) فرمودند: ازدواج كنید كه ازدواج، سنّت پیامبر خداست. رسول خدا(ص) همواره مى‏فرمودند: هر كس دوست دارد از سنّت من پیروى كند، یكى از سنّت هاى من، ازدواج است. و فرزند طلب كنید كه فردا - ى قیامت - من به زیادى شما امّت بر دیگر امّت ها مباهات مى‏كنم. وسایل الشّیعه، ج20، ص15، ح24903، باب1

 

 

 


موضوعات: اسلام
   سه شنبه 23 شهریور 1395
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(2)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
2 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: Hami [بازدید کننده]
Hami
5 stars

عالی

1396/07/08 @ 22:43
پاسخ از: ❀✿Taranoum✿❀ [عضو] 

Salam hami

1396/07/08 @ 22:46
نظر از: abrar [بازدید کننده]
abrar
5 stars

ممنونم

1395/10/07 @ 20:39


فرم در حال بارگذاری ...

 << < تیر 1403 > >>
ش ی د س چ پ ج
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          
یا ابا صالح المهدی ادرکنی
"یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعة مزجاة فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین"
جستجو
کاربران آنلاین
آمار
  • امروز: 47
  • دیروز: 109
  • 7 روز قبل: 431
  • 1 ماه قبل: 2057
  • کل بازدیدها: 84900
رتبه