توکل چه کلمه زیبایی ست
“تو” و “کل"…
وقتی “تو” ، “کل” را داری ..
به چه می اندیشی؟؟
ناراحت چه هستی ؟؟
وقتی با کلْ ، هستی..
با کل دنیا ..
با کل جهان هستی ..
با خالق کل دنیا هستی ..
دلت قرص باشد ..
چه زیباست “توکل"!!
توکل یعنی :
تمام تلاش و توانت را بکار گیری و در آخر منتظر تصمیم خداوند باشی…
تنها خداوندست که بهترینها را برای بندگانش رقم میزند..
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ ! ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﺗﻮ ﭼﻮﻥ ﻭ ﭼﺮﺍ ﮐﺮﺩﻡ ﺧﻄﺎ ﮐﺮﺩﻡ … .
ﻭ ﮔﺮ ﺩﺭ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪﯼ ،ﺗﮑﯿﻪ ﺟﺰ ﺑﺮﮐﺒﺮﯾﺎ ﮐﺮﺩﻡ ، ﺧﻄﺎ ﮐﺮﺩﻡ … .
ﺍﮔﺮ ﺟﺰ ﺑﺮ ﺗﻮ؛ﺩﻝ ﺑﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﻟﺬﺕﻫﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ُ ﺣﻼﻟﻢ ﮐﻦ … .
ﻭﮔﺮ ﺩﻝ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﺸﻖ ﻧﺎﺯﻧﯿﻨﺎﻥ ﻣﺒﺘﻼ ﮐﺮﺩﻡ ، ﺧﻄﺎ ﮐﺮﺩﻡ … .
ﺍﮔﺮ ﺍﺳﻤﯽ ﺑﻪ ﺟﺰ ﺍﺳﻢ ﺗﻮ ﺁﻣﺪ ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻧﻢ ، ﻣﻦ ﭘﺸﯿﻤﺎﻧﻢ… .
ﻭ ﮔﺮ ﺩﺭ ﻧﯿﮏ ﺭﻭﺯﯼ؛ﻏﻔﻠﺖ ﺍﺯﺷﮑﺮ ﻭ ﺩﻋﺎ ﮐﺮﺩﻡ ﺧﻄﺎ ﮐﺮﺩﻡ … .
ﺍﮔﺮ ﻟﻐﺰﯾﺪﻩ ﮔﺎﻫﯽ ﺫﺭﻩ ﺍﯼ ﭘﺎﯾﻢ ، ﺑﺒﺨﺸﺎﯾﻢ … .
ﻭ ﮔﺮ ﺍﺯ ﻓﺮﺵ ﺯﯾﺮﻡ ﺍﻧﺪﮐﯽ ﭘﺎ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﮐﺮﺩﻡ ، ﺧﻄﺎ ﮐﺮﺩﻡ … .
ﻣﻦ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻡ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻡ … .
ﮐﻪ ﻋﺸﻖ ﺍﻭﻝ ﻭ ﺁﺧﺮ ﺗﻮﯾﯽ ﻋﺸﻖ ﺁﻓﺮﯾﻨﺎ،ﻣﻦ ﺧﻄﺎ ﮐﺮﺩﻡ… .
الهی دردهایی هست که نمیتوان گفت و گفتنی هایی هست که هیچ قلبی محرم ان نیست.
الهی اشک هایی هستکه با هیچ دوستی نمیتوان ریخت زخم هایی هست که هیچ مرحمی انرا التیام نمیبخشد و تنهایی هست که هیچ جمعی انرا پر نمیکند.
الهی پرسش هایی هست که جز تو کسی قادر به پاسخ دادنش نیست دردهایی هست که جز تو کسی انرا نمیگشاید قصد هایی هست که جز به توفیق تو میسر نمیشود.
الهی قدم های گمشده ای دارم که تنها هدایتگرش تویی و به ازمون های دچارم که اگر دستم نگیری و مرا محک بزنی شرمنده خواهم شد.
الهی با این همه باکی نیست زیرا من همچو تویی دارم رحمتت را هیچ مرزی نیست ای تو خالق دعا و مالک امین ….
نگذارید گوش هایتان گواه چیزی باشد که چشم هایتان ندیده نگذارید زبانتان چیزی را بگوید که قلبتان باور نکرده صادقان زندگی کنین ما موجوادت خاکی نیستیم که به بهشت میرویم ما موجودات بهشتی هستیم که از خاک سربراورده ای.
خدایا!
آبرویم را با بی نیازی نگهدار و با تنگدستی، شخصیت مرا لکه دار مفرما، که از روزی خوران تو روزی خواهم، و از بدکاران عفو و بخشش طلبم! مرا در ستودن آن کس که به من عطایی فرمود، موفق فرما و در نکوهش آن کس که از من دریغ داشت آزمایش فرما، در صورتی که در پشت پرده، اختیار هر بخشش و دریغی در دست تو است و تو بر همه چیز توانایی. طبقه بندی: سخنان حکمت آمیز بزرگان،
نهج البلاغه، مشکلات اقتصادی، عفو و بخشش، خطبه 225، نکوهش، آبرو،
الهي، به حق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرينت نورم ده!
الهي، راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر.
الهي، چگونه خاموش باشم كه دل در جوش و خروش است، و چگونه سخن گويم كه خرد مدهوش و بيهوش است.
الهي، ما همه بيچارهايم و تنها تو چارهاي، و ما همه هيچ كارهايم و تنها تو كارهاي.
الهي، واي بر من اگر دانشم رهزنم شود و كتابم حجابم! الهي، چون تو حاضري چه جويم، و چون تو ناظري چه گويم. الهي، چگونه گويم نشناختمت كه شناختمت، و چگونه گويم شناختمت كه نشناختمت].
الهي، چون عوامل طاحونه، چشم بسته و تن خستهام؛ راه بسيار ميروم و مسافتي نميپيمايم. و اي من اگر دستم نگيري و رهاييام ندهي!
الهي، خودت آگاهي كه درياي دلم را جزر و مدّ است؛ يا باسط بسطم ده، و يا قابض قبضم كن! الهي، رجب بگذشت و ما از خود نگذشتيم، تو از ما بگذر!
الهي، عاقبت چه خواهد شد و با ابد چه بايد كرد؟
صفحات: 1· 2