« ای کاش همه می دانستند دنیایی که در آن حجت خدا نباشد جهنمی بیش نیستتوکل بر خدا و بس »

 

در زمان ها ی گذشته ، پادشاهی تخته سنگ را در وسط جاده قرار داد

و برای این که عکس العمل مردم را ببیند خودش را در جایی مخفی کرد !

بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی تفاوت از کنار تخته سنگ می گذشتند .

بسیاری هم غرولند می کردندکه این چه شهری است که نظم ندارد .

حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است و . . .

با وجود این هیچ کس تخته سنگ را از وسط بر نمی داشت !

نزدیک غروب، یک روستایی که پشتش بار میوه و سبزیجات بود ،

نزدیک سنگ شد ، بارهایش را زمین گذاشت 

و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار داد .

ناگهان کیسه ای را دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود 

، کیسه را باز کرد و داخل آن سکه های طلا و یک یادداشت پیدا کرد .

پادشاه درآن یادداشت نوشته بود :

هر سد و مانعی می تواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد .

   سه شنبه 26 مرداد 1395


فرم در حال بارگذاری ...

 << < تیر 1404 > >>
ش ی د س چ پ ج
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      
یا ابا صالح المهدی ادرکنی
"یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعة مزجاة فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین"
جستجو
کاربران آنلاین
  • محمد تقی مهدوی
آمار
  • امروز: 604
  • دیروز: 35
  • 7 روز قبل: 414
  • 1 ماه قبل: 2367
  • کل بازدیدها: 133250
رتبه