« شهدااز مهدی چه خبر »

من چادر می پوشم، چادر مثل چفیه محافظ من است…اما چادر از چفیه بهتر است…

شهدا چفیه می بستند تا بسیجی وار بجنگند… من چادر می پوشم تا زهرایی زندگی کنم…

آنان چفیه را خیس می کردند تا نَفَس هایشان آلوده ی شیمیایی نشود…

من چادر می پوشم تا از نفَس های آلوده دور بمانم…

آنان موقع نماز شب با چفیه صورت خود را می پوشاندند تا شناسایی نشوند…

من چادر می پوشم تا از نگاه های حرام پوشیده باشم…

آنان چفیه را سجاده می کردند و به خدا می رسیدند…

من با چادرم نماز می خوانم تا به خدا برسم…

آنان با چفیه زخم هایشان را می بستند…

من وقتی چادری می بینم یاد زخم پهلوی مادرم می افتم…

آنان با چفیه گریه های خود را می پوشاندند…

من در مجلس روضه با چادر صورتم را می پوشانم و اشک هایم را به چادرم هدیه می دهم…

آنان با چفیه زندگی می کردند… من بدون چادرم نمی توانم زندگی کنم…

آنان سرخی خونشان را به سیاهی چادرم امانت داده اند…

من چادر سیاهم را محکم می پوشم تا امانتدار خوبی برای آنان باشم…

 

 

 


موضوعات: آزاد
   چهارشنبه 27 مرداد 1395
نظر از:  

چقدر زیبه

1395/05/27 @ 18:54


فرم در حال بارگذاری ...

 << < اردیبهشت 1403 > >>
ش ی د س چ پ ج
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
یا ابا صالح المهدی ادرکنی
"یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعة مزجاة فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین"
جستجو
کاربران آنلاین
  • زفاک
  • شمیم
  • نور الدین
آمار
  • امروز: 141
  • دیروز: 342
  • 7 روز قبل: 1609
  • 1 ماه قبل: 4344
  • کل بازدیدها: 79928
رتبه