« رهبری | وظایف منتظـــــران حضـرت مهــدی (عج): » |
تقدیم به شهدای هشت سال دفاع مقدس
می خواهم امشب عقده از دل وا کنم من
می خواهم امشب دیده را دریا کنم من
امشب دلم مجنون ِ مجنون است ای عشق
چون لاله های خفته در خون است ای عشق
یاد کبوترهای بی بال وپر عشق
یاد شقایقهای سرخ ِسنگر عشق
شب بود وسنگر بود وشوقِ کربلا بود
قناسه بود وترکش خمپاره ها بود
شیران شب از هر چه غیر از خود گذ شتند
یاد عزیزانی که دیگر بر نگشتند
کردیم یارانِ غریب خود فراموش
با دست خود کردیم شمعِ عشق خاموش
آری شقایقها همه یکرنگ بودند
مردان مرد جبهه های جنگ بودند
رفتند وما ماندیم وعهد خود شکستیم
دل را به دنیای دنی بستیم بستیم
هر روز وشب بر لاله ها پا می گذاریم
غیر از غم نان هیچ غم دیگر نداریم
بر جانمان دلبستگی ها رنگ خورده
دلهایمان چندیست آری زنگ خورده
امشب دل خود را به دریا می زنم من
مجنون تر از مجنون به صحرا می زنم من
((آئینه وار اما غیور رنج بودند
مردان مرد کربلای پنج بودند ))
پُست وریاست چشم مارا کور کرده
دلهایمان از معنویت دور کرده
آن روزها دلها صفای دیگری داشت
جانهایمان قرب وبهای دیگری داشت
آخر اسیر نفس بد کردار گشتیم
با نفس بد کردار خود ما یار گشتیم
((ماندیم و خواندیم و دعا کردیم اما
بیش از دعا مان ادعا کردیم اما))
شوق شهادت در وجود جا نشان بود
چون کوه محکم همت وایما نشان بود
وقت جدایی هر کسی چشم تری داشت
سربند یا زهرا صفای دیگری داشت
شب بود وسنگر بود وسوز ناله ها بود
سجاده بود وترکشِ خمپاره ها بود
آنان وضوی خویش را با خون گرفتند
تا خاک را از دشمن مجنون گرفتند
امروز مائیم وهزاران بی وفایی
ای وای من از لاله ها تا کی جدایی
شعر از حسین مسرور –کازرون
فرم در حال بارگذاری ...