« ثواب خدمت کردن در خانه | حدیث امام رضا(ع) » |
گاهی دلت میخواهد بروے….
گاهی دلت یک تکیه گاه امـــــــن میخواهد، یک آغوش مطــمئن …
که بروی تنـــها، یک جای دنج و آرام…
فقط ساکت بنشینــے…
و نگفـــــــــته، تمــــــــام درونت را به ثانیه اے بفهمند…
و ته دلت را قرص کنند، که در راه درســــتــے، که درست مــےشود…
و اولین جای آشناے نزدیکی که به ذهنت مــےرسد، پیش ضامن آهوست…
که بروے و فقط بگویے آقا…؟ شما انیس نفسها هستید، شما ضامن آهو هستید …
به حق جوادتان مےشود به این جوانتان هم نگاه کنید؟…..
آقا…
همۀ حرفـ ـــ ـــ ـــ ـهایم، دلتنگیـ ـــ ـــ ــــــے ـهایم، بغـ ـــ ـــ ـــ ـض ـهایم را زیر بغل زده ام، لحـــ ـ ـ ـ ــظه شمارے میکنم فقط بیـــــــایم به پـــــــــابوسے…
فرم در حال بارگذاری ...