آیت الله بهجـت رحمه الله علیه :

در نزدیــک نجف اشرف روستـای بــه نام مسیب وجود داشت
که یــکی از شیعیـان در آنجا ساکن بــود و هفتــه ای یک باز از آنجا به سوی نجف اشرف بــرای زیارت امیرالمومنیـن علیه السلام حرکت
می کرد .در مسیــر راه او یــک نفر سکونت داشت که همواره او را
می دیــد و مسخره می کرد ، حتی یک بار بــه ساحت مقدس امیرالمومنیــن جسارت نمود. آن مرد وقتی بــه حرم رسید عرض کــرد : علــی جان ! می دانی که ایــن مخالف با من چه می کنــد ،
خودت جوابش را بــده .
او شب امیرالمومنیــن علیه السلام را دیــد و شکایت کــرد.
حضرت فرمود : آن مرد ناسزاگو بــر گردن ما حقی دارد ، از ایــن رو ما نمیتوانیم در دنیا او را کیــفر نماییم !
حضــرت ادامه داد : او روزی کنــار آب فرات نشسته بــود ،
چشمش بــه آب فرات افتاد ، ماجرای کربــلا و ممنــوع کردن آب
از حسیــن علیه السلام و یارانش را یــاد کرد و با خود گفت :
عمر سعد کار خوبی نــکرد، خوب بــود به آنها آب می داد سپس آنها را می کشت ، دلش سوخت و برای فرزنــدم اشک ریخت !
وقتی آن مرد بــه طرف روستا باز میگشت ، آن شخص سر راه او آمد
و از روی مسخره گفت : آقا را دیــدی و پیــام ما را به او رسانــدی ؟
آن مرد شیــعه ماجرا را بــرای او تعریف کرد. او در فکر فرو رفت و گفت : خدایــا ! در آن زمانی که من چنیــن فکری کردم و اشک ریختم ، هیچ کس آنجا نبود و ایــن جریان را به کسی نگفتم !
در همیــن هنگام گفت : گواهی می دهم علی امیــرالمومنان ولی خدا
و وصــی رسول خداست .


موضوعات: امامان
   سه شنبه 30 شهریور 1395نظر دهید »

الهى يا الهى يا الهى / نباشد جز توام پشت و پناهى


منم يك ذره از ارض و سمايت/ منم يك جلوه از نور و بهايت


منم يك قطره از درياى جودت/ منم يك لمحه از شمس وجودت

 

لمحه درخشيدن ، حُسن وجه كه آشكار گردد را گويند.

 

منم يك نكته از غيب و شهودت / منم يك شمّه از فيض نمودت

 

غيب عالم ماوراى طبيعت و شهود عالم طبيعت و ماده را گويند. و شَمَه به معنى كم و اندك و مقدار كمى از چيزى را گويند.

 

منم يك نقطه از علم عنايى / منم يك صورت رسم خدايى


منم هم بوته اى از بوستانت/ منم هم در عداد دوستانت

 

الهى اگر گلم و يا خارم از آن بوستان يارم

 

منم هم نقشى از ايوان حُسنت / منم هم شمعى از ديوان حُسنت


منم دل داده روى نكويت/ منم شيداى حسن ذات و خويت

الهى ديده از ديدار مال لذت مى برد و دل از لقاى ذوالجمال


الهى قيس عامرى را ليلى مجنون كرد، و حسن آملى را ليلى آفرين ؛ آفريننده ديد و آن آفريننده را در آفريده ؛ بر ديوانگان آفرين !

 

منبع:جلد دوم شرح دفتر دل


موضوعات: مناجات نامه
   سه شنبه 30 شهریور 13951 نظر »

 

 

یارسول‌الله گلشنت آباد، جبرییل امروز بشارتت داد
بر روی حیدر چشم تو روشن، آیۀ «بلِّغ» مبارک باد
سینه‌ات منجلی است،ابن عمّت ولی است
این پیام خداست، جانشینت علی است


موضوعات: امامان
   دوشنبه 29 شهریور 13951 نظر »

مسافران یک به یک، به میعادگاه عشق نزدیک می شوند، و آنگاه فرمانی از سوی قادر متعال نازل می گردد و پیامبر رحمت بر تمامی اهل زمین مژده می دهد: « الیَوم اَکمَلتُ لَکُم دینُکُم» و دستان مهربان پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- ، دستان با صلابت علی- علیه السلام- را بر فراز آسمان بلند می کند و نوری عظیم این کره خاکی را فرا می گیرد. مژده باد بر اهل زمین مژده باد بر اهل آسمانها.

علی- علیه السلام- این یکه تاز مردانگی و عدالت، علی- علیه السلام- این مظهر شجاعت و صلابت بر تخت امیری مؤمنان خواهد نشست. او زمین را از عدل پر خواهد کرد و عشق الهی را در دلهای مؤمنان جای خواهد داد.او بعد از پیامبر رحمت و رأفت یگانه حاکم بزرگ بر قلب مسلمین خواهد بود. و پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- اینگونه فرمود:

«هر کس من مولای او بوده ام علی مولای اوست»

ادامه »


موضوعات: امامان
   دوشنبه 29 شهریور 13951 نظر »

 

 

اصل اشکال:

سوال این است که اگر با نبوت پیامبر (صلی الله و علیه وآله) شریعت به طور کامل برای مردم آورده شده است دیگر چه نیازی به امامت می باشد؟ این افراد می گویند که وقتی آمدن وحی با ختم نبوت تمام شد و عقل بشر به بلوغ فکری رسید دیگر چه نیازی به آمدن امام هست؟ اگر امام در عصمت و … با پیامبر مشترک است دیگر چه فرقی با امام دارد و در واقع باید گفت که خاتمیت در نبوت رخ نداده است.

پاسخ به این اشکال:

در بیان دلیل ختم نبوت نظریات مختلفی بیان شده است. یکی از مهم ترین نظریات اینست که عقل بشر کامل شده است اما نه به این معنا که دیگر نیازی به وحی ندارد بلکه به این معنا که تا حدی به بلوغ عقلی رسیده است که دیگر می تواند شریعت و کتاب آسمانی خود را از گزند تحریف مصون بدارد. در واقع عدم نیاز به تجدید وحی غیر از عدم نیاز به اصل وحی است.

در بیان پاسخ به این سوالات باید گفت که دو نگاه به رابطه عقل و وحی وجود دارد؛

- نگاه اول آن است که وحی را در مقابل عقل بدانیم و با این مبنا بیان شده است که با ختم نبوت دیگر حاکمیت وحی تمام شده و عقل آرام آرام جایگزین آن شده است. این نگاه عقل و وحی را متضاد و در مقابل هم می داند. با این نگاه نمی توان امامت را ادامه نبوت دانست بلکه باید گفت عقل جای وحی را پر کرده است! در حقیقت با این نگاه انسان تا جایی به وحی و دین نیاز دارد که عقل رشد نکرده باشد و وقتی عقل رشد کرد دیگر نیازی به وحی و شریعت نیست.

ادامه »


موضوعات: امامان
   دوشنبه 29 شهریور 1395نظر دهید »

1 ... 107 108 109 ...110 ... 112 ...114 ...115 116 117 ... 231

 << < اردیبهشت 1403 > >>
ش ی د س چ پ ج
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
یا ابا صالح المهدی ادرکنی
"یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعة مزجاة فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین"
جستجو
کاربران آنلاین
آمار
  • امروز: 18
  • دیروز: 44
  • 7 روز قبل: 1267
  • 1 ماه قبل: 3704
  • کل بازدیدها: 79148
رتبه