پيام آور خون شهيدان، حماسه سراى قيام ابا عبد اللّه الحسين، رسواكننده زورمداران و تزويرگران ستم گستر، جلوه وقار، راز حيا، تبلور سربلندى و سرفرازى و اسوه استوارى و شكيب است .زينب عليهما السلام در ميان خاندان پيامبر خدا از آن چنان جايگاه بلند و مكانت بزرگى برخوردار است كه قلم را توانِ بر نمودنِ والايى ها، ارجمندى ها و شكوهمندى هايش نيست.
فقيه مورّخ و مصلح بزرگ، علاّمه محسن امين عاملى، شخصيت آن بانوى بزرگ را بدين سان ترسيم كرده است :
زينب عليه السلام ، از با فضيلت ترينِ زنان و فضلش پُرآوازه تر از آن است كه ياد گردد و روشن تر از آن است كه به نوشته آيد.
جلالت شأن، منزلت والا، قوّت استدلال، برترى عقل، استوارى قلب، فصاحت زبان و بلاغت بيان، از خطبه هايش در كوفه و شام كه گويى از زبان پدرش امير مؤمنان ايراد مى گرديد ـ، دانسته مى شود، و نيز از احتجاجش بر يزيد و ابن زياد، بدان گونه كه آن دو را خاموش ساخت تا آن جا كه به بدگويى و ناسزا گفتن و مسخره كردن و دشنام دادن كه سلاح افراد ناتوان از دليل آوردن است ـ، پناه بردند و از زينب كبرا شگفت نيست كه اين گونه باشد؛ چرا كه او شاخه اى از شاخه هاى درخت پاك [رسالت [است …
او با پسر عمويش عبد اللّه بن جعفر بن ابى طالب ازدواج كرد و “على زينبى"، “عون"، “محمّد"، “عبّاس” و “امّ كلثوم” را برايش به دنيا آورد كه عون و محمّد با دايى شان حسين عليه السلام در كربلا كشته شدند.
صفحات: 1· 2
بر اساس تصریح قرآن زندگی شهید از سایرین متفاوت است. بزرگترین امتیازی که در برار شهادت نصیب شهید میشود، زندگی برتر است، و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله امواتا بل احیاء. [1] . از ویژگی این زندگی این است که شهید پس از شهادتش از رویدادهای دنیا و نیز چگونگی زندگی بازماندگان باخبر میباشد. به همین سبب ساماندهی زندگی بازماندگان که موجب کاهش آسیب ها و آرامش و بالندگی آنان میباشد، شهید را مسرور و خوشحال خواهد نمود. همان گونه که نابسامانی زندگی بازماندگان و آسیب ها و تنگناهایی که بر آنان تحمیل میشود، شهید را آزرده خاطر مینماید.
دو دیگر این که ساماندهی زندگی بازماندگان شهدا در زمینه های فرهنگی و اقتصادی خود یک ارزش الهی و انسانی است. این نوع تلاشها رویکرد ارزشی به آرمان شهادت خواهد بود. این رویکرد نگاه ارزشی به فرهنگ شهادت پروری و زندگی آرمانی خواهد بود. ترویج شهادت خواهی برای استقرار ارزشهای الهی و انسانی میباشد. ترویج فرهنگ شهادت، ترویج آرمان عزت آفرینی، دفاع جانانه تا پای خون از ارزشها میباشد. این اندیشه ارزشی در معارف قرآن متجلی است. و سیره عترت آل رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نیز همین ارزش را بارور نموده است. که به بازماندگان شهدا باید توجه ویژه نمود. باید زندگی آنان ساماندهی گردد، تا شهید آزرده خاطر نگردد.
سید الساجدین علیه السلام به بازماندگان شهدا توجه ویژه دارد و آنان را با سایرین متفاوت میبیند و علت آن را هم شهادت عزیزان آنها عنوان میکند. عقیل بن ابیطالب که خود فرد فرزانه و زیرکی بود، فرزندان برومند و عزتآفرینی تربیت نمود که پنج تن آنان در قیام امام حسین علیهالسلام تا پای جان از آرمانهای حسین علیهالسلام دفاع نمودند. مسلم بن عقیل فرد فرزانه و هوشمند و شجاع که عراق به ویژه کوفه، پایگاه تشیع علوی را به حمایت از حسین علیه السلام ساماندهی نمود. تا آن هنگام که حرکت بزرگ مسلم در کوفه مهار و سرکوب شد و مسلم مظلومانه به شهادت رسید. [2] .
صفحات: 1· 2
از امام صادق سؤال شد چرا خداوند حضرت ابراهیم را به عنوان «خلیل» خود اتخاذ فرمود؟ حضرت پاسخ داد: «به خاطر کثرت سجدههای آن بزرگوار بر روی زمین.» [1] .
آری «سجده» بر روی زمین و تداوم این عمل مقدس باعث صعود انسان به کمالات بلندی خواهد شد. حضرت سیدالساجدین -علیهالسلام- هم که به لقب «سجاد» ملقب گردیدهاند، به خاطر کثرت سجدههای آن حضرت بوده و روایات متعددی در این ارتباط وجود دارد که در بحث لقب «سجاد» بعضی از آنها بیان گردیده است. چه اینکه حضرت شبانه روز هزار رکعت نماز میخواندند [2] که مستلزم تعداد بسیاری سجده است که این نیز بر کثرت سجدههای حضرت دلالت دارد.
به گوشهای از کثرت نمازهای حضرت در روایات اسلامی اشاره شده است. طبیعتا این سجدههای طولانی و زیاد در بدن مبارک حضرت بخصوص در مواضع پنجگانه سجده، آثار خود را بجای گذاشته بود و باعث زبری و برآمدگی این مواضع شده و حضرت مجبور بودند مرتب پینههای برآمده در آن مواضع را قطع نمایند که به همین مناسبت به «ذوالثفنات» نیز مشهور شده بودند. [3] . در روایت آمده است که چون حضرت باقر به پدر نگریستند و آثار عبادت را که در همه اعضاء و جوارحشان ظاهر شده بود دیدند، متوجه شدند از کثرت سجود، بینی حضرت آسیب دیده و سوراخ شده و لذا شروع به گریه نمودند و پدرشان با برخوردی عجیب ایشان را ساکت نمودند. [4] . این روایت به شکل کامل در بحث «دورنمایی از اهتمام حضرت سجاد علیهالسلام به عبادت حضرت حق» بیان گردید. همچنین در برخورد «عبدالملک بن مروان» با حضرت سجاد علیهالسلام که در کاخ سلطنتی او در «شام» انجام گردید، با مشاهده آثار عبادت در سیمای حضرت، سخن به تمجید و تعریف از ایشان گشود که روایت آن به صورت مفصل در قسمت مربوطه بیان گردیده است. [5] .
صفحات: 1· 2
ابن قولویه و ابن شهرآشوب و دیگران از حضرت صادق علیهالسلام روایت کردهاند که جناب علی بن الحسین علیهالسلام بر پدر بزرگوارش بیست سال و به روایتی چهل سال گریست و هر گاه طعامی نزد او حاضر میکردند، میگریست. چون آبی به نزد او میآوردند، آن قدر میگریست که آن آب را مضاعف میکرد. پس یکی از غلامان آن جناب گفت: فدای تو شوم یابن رسول الله، میترسم که تو خود را هلاک کنی و گناهکار شوی. حضرت فرمود: انما اشکوا بثی و حزنی الی الله و اعلم من الله ما لا تعلمون. [1] . شکایت میکنم درد و اندوه خود را به خدا، و من میدانم از خدا آنچه شما نمیدانید. پس فرمود: هیچ وقت به خاطر نمیآورم کشته شدن فرزندان فاطمه را مگر آنکه گریه راه گلوی مرا میگیرد. از بسیاری گریهی آن حضرت یکی از آزاد کردههای آن حضرت گفت: آیا وقت آن نشده است که گریهی تو آخر شود؟ حضرت فرمود: وای بر تو! حضرت یعقوب دوازده پسر داشت و یک پسر او ناپیدا شد و از بسیاری گریه دیدههای او سفید شد و از وفور غم و اندوه پشت او خم شد با آنکه میدانست او زنده است، و من دیدم پدر و برادران و عموها و هفده نفر از خویشان خود را که در برابر من و بر دور من آنها را کشتند و سر بریدند. پس چگونه اندوه من به نهایت رسد؟. [2] .
پی نوشت ها:
[1] یوسف / 86.
[2] مناقب ابنشهرآشوب، ج 4، ص 180 به نقل از جلاء العیون، ص 837.
منبع: حدیث اهل بیت زندگینامه و مصائب چهارده معصوم؛ یدالله بهتاش؛ نشر سبحان؛ چاپ چهارم 1384 .
<< 1 ... 54 55 56 ...57 ...58 59 60 ...61 ...62 63 64 ... 231 >>