« غیبت | خـــــدایا » |
تو مي آيي در حالي كه دستهايت پر از گلهاي نرگس است.
تو دل سرد يكايك ما را با نواهاي گرمت
آفتابي مي كني و كعبه عشق را در آنها بنا خواهي كرد.
دست نوازش بر سر ميخك هايي خواهي كشيد كه باد كمرشان را خم كرده است.
تو حتي بر قلب كاكتوسها هم رنگ مهرباني خواهي زد.
تو مي آيي و با آمدنت خون طراوت و زندگي در رگهاي صبح جريان پيدا خواهد كرد…
تو مي آيي اي پسر فاطمه ،
يوسف زهرا يا مهدي. به اميد آن روز!
سلام خواهر گلم
از مطالب وبلاگتون بسیار استفاده کردم و لذت برم
خداقوت
خوشحال میشم به وبلاگ بنده هم سری بزنید.
التماس دعا…
فرم در حال بارگذاری ...