«جعفر بن ابراهیم » از امام صادق علیه السّلام روایت کرده است که فرمود : «اربعة لا یستجاب لهم دعوة :رجل جالس فی بیته یقول :اللّهمّ ارزقنى ،فیقال له :الم امرک فی الطّلب ؟و رجل کانت له امرأة فاجرة فدعا علیها ،فیقال له :الم اجعل امرها الیک ؟و رجل کان له مال فافسده ،فیقول :اللّهمّ ارزقنى ،فیقال له :الم امرک بالاقتصاد ». یعنى :«چهار کساند که دعایشان مستجاب نیست: اوّل: کسى که در خانهاش مینشیند و میگوید :خدایا به من روزى بده ،به او گفته میشود :مگر من به تو دستور ندادم که به دنبال روزى بروى ؟ دوّم: مردى که زن بدکارهاى دارد و بر او نفرین میکند ،به چنین فردى گفته میشود :مگر زمام کار او (طلاق یا نگهداریش )به دست تو نیست ؟ سوّم: مردى که مالى دارد و آن را تباه کرده سپس میگوید :خدایا به من روزى بده ،به او گفته میشود :مگر به تو فرمان ندادم که میانه روى پیشه کنى ؟». سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمود : وَ الَّذِینَ إِذََا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کََانَ بَیْنَ ذََلِکَ قَوََاماً [1]. یعنى :«کسانى که در مخارجشان اسراف نمیکنند و تنگ هم نمیگیرند بلکه میان این دو ،راه اعتدال را میپیمایند ». «و رجل کان له مال فادانه رجلا و لم یشهد علیه فجحده ،فیقال له :أ لم آمرک بالاشهاد ؟. چهارم: کسى که مالى داشت و به فردى قرض داد ،ولى در این قرض دادن ،شاهدى نگرفت ،آن بدهکار هم این قضیه را انکار نمود ،به این فرد گفته میشود : مگر به تو نگفتم که به هنگام قرض دادن شاهد بگیر ؟». پنجمین این افراد در روایت «ولید بن صبیح »آمده است که : «و رجل یدعو على جاره و قد جعل اللََّه له السّبیل الى ان یتحوّل عن جواره ببیع داره ». یعنى: «پنجم مردى که بر همسایهاش نفرین میکند در حالى که خداوند متعال راهش را باز گذاشته که خانهاش را بفروشد و از آنجا کوچ کند».
من خيلي ها رو ميشناسم که وقتي حس خوبي بهشون دست ميده و وجودشون رو عطر خدا ميگيره دل درياييشون رو راهي درگاه خدا مي کنند و خيلي قشنگ و خودموني راز دل با خدا ميگن اگر غم عالم رو داشته باشند ذره اي به درگاه باري تعالي گله و شکايت نمي کنند و از داشته ها ميگن و سپاسي از از سر صدق بجا ميارن اينقدر دلشون بزرگه که يادشون ميره چقدر نياز و گرفتاري دارن اينا دست حاجت بلند مي کنند و براي همه کساني که در خاطر دارند درخواست بهترين ها رو دارند اينقدر با عمق وجود دعا ميکنند که دوس داري هميشه موقع دعا اسمتو به ياد داشته باشند منظورم همون آدماييه که تا بهم مي رسيم ميگيم فلاني دلش خيلي پاکه بگو دعات کنه چون ما برکت اين دعاهاي شريف رو حس کرده ايم و فيض برده ايم . دعا در حق ديگران و مقدم داشتن خواست و نياز ديگران بر خود کار بسيار پسنديده ايست در نزد خداوند متعال و بايد گفت که اين روش دعا کردن بسيار به نفع دعا کننده است. به خاطر همين مقدم داشتن ديگران در دعا، خداوند بلا را از او دور مي کند و رزق و روزي اش را زياد و در خواستش براي ديگران را به خود او هم مرحمت مي فرمايد. حضرت زهراي مرضيه سلام الله عليها با آن مهرباني وصف ناپذير به قدري ديگران را دعا مي کرد که گويي براي خودش اصلا دعا نمي کرد و وقتي از او سؤال ميشد: چرا فقط ديگران را دعا ميکنيد؟ چرا خودتان را دعا نمي کنيد؟ مي فرمود : الجار ثم الدار! بدون شک يکي از مهمترين بخش هاي نماز شب همان دعاي براي غير و طلب مغفرت براي 40 مؤمن است.
صفحات: 1· 2
تشکر,سپاسگزاری,نعمت,خالق,مخلوق یکی از ابعاد والای اخلاقی و اجتماعی ، تشکر و سپاسگزاری از کسی است که از جانب او لطف و نعمتی به ما رسیده است . در روایت آمده است که قدردانی و شکر از مخلوق ، به منزله شکر از خالق است . راغب درکتاب مفردات می گوید: شکر همان تصور نعمت و اظهار آن است و نقطه مقابل آن کفر است که فراموشی نعمت و پوشاندن آن می باشد .1 ایشان شکر را به شکر قلب، یعنی اندیشه درباره نعمت و شکر زبان یعنی ثنا گفتن بر نعمت دهنده و شکر سایر اعضا، یعنی قدردانی و پاسخ گویی در برابر نعمت تقسیم کرده است .2 البته باید اعتراف کرد که حق شکر الهی را کسی نمی تواند ادا کند همان گونه که امام سجاد(ع) در مناجات خود می گوید: چگونه می توانم حق شکر تو را به جا آورم در حالی که همین شکر من نیاز به شکری دارد و هر زمان که می گویم الحمدلله بر من لازم است که به خاطر همین توفیق شکر گزاری بگویم لک الحمد .3 بنده همان به که زتقصیر خویش عذر به درگاه خدا آورد ورنــه ســـزاوار خــداونــدیـــش کس نتواند که بجا آورد از دســت و زبــان کـــه بر آیدکز عهده شکرش بدر آید در بعضی از روایات آمده است که شکر هر نعمتی حتی اگر بزرگ باشد این است که حمد خدای را به جا آوریم .4 امام صادق(ع) از مسجد بیرون آمد دید مرکبش گم شده است .
صفحات: 1· 2
آمدن اموات آنچه درباره آمدن اموات به دیدار بازماندگان مطرح است، این است که بر اساس روایات، ارواح مردگان هر چند گاهی به اذن خداوند به دیدار خانوادهشان میآیند و آن ها را میبینند. اگر سرگرم کارهای خوب بودند، شادمان میشوند. اگر گرفتار کارهای بد بودند، ناراحت میشوند. اما اینکه در چه ساعتی و یا چه زمانی و یا هر چند گاهی میآیند، روایاتها متفاوت است. در برخی روایات هر هفته ذکر شده و در برخی هر ماه یک بار و در برخی سالی یک بار. مرحوم شیخ کلینی (ره) در کتاب شریف کافی بابی تحت عنوان«ان المیت یزور اهله»[۱] را مطرح کرده است. روایات معتبری را در این باره نقل نمودهاند. در روایات آمده است که اموات اعمّ از مؤمن و غیر مؤمن به دیدار بازماندگان خود میآیند. هر میّتی برحسب منزلت و شأنی که دارد، اجازه این کار را پیدا میکند. بعضی از اموات هر روز، بعضی دیگر هر هفته و برخی هر سال و بعضی هر چند سال یکبار. حداقل اجازهای که مؤمنان دارند، هر جمعه است که میتوانند به دیدار آشنایان خود در دنیا بیایند. مؤمنان وقتی به دیدار اقوام خود میآیند، اگر آن ها را مشغول اعمال صالح ببینند، خوشحال شده و خدا را شکر میکنند. کافران وقتی به دیدار اقوام خود میآیند و آن ها را مشغول انجام اعمال صالح میبینند، حسرت میخورند. همچنین در حدیثی که در کتاب جامع الاخبار آمده است[۲] بیان شده که اموات مومنان در شب جمعه به كنار خانه های خود می آیند. با التماس و تضرع از خویشاوندان انتظار دارند کار خیری و صدقهای برای آن ها انجام داده شود. میزان ملاقات و سر زدن اموات به خانواده های شان بسته به میزان آزادی عملی است كه در برزخ برای ایشان در نظر گرفته می شود كه این امر هم تابع اعمال و رفتارهای آنان در دنیاست. از روایات استفاده میشود که حضور ارواح اموات در دنیا و توجه به وضعیت بستگان شان از یک سو به میزان مقام و منزلت آنان و فراغت از مشکلات خاص آن جهان بستگی دارد؛ از سویی دیگر به میزان علاقه و رضایت آنان از بازماندگان و میزان توجه بازماندگان به آنان. چه بسا بی توجهی اموات به برخی از بازماندگان به خاطر ناامیدی از توجه و خیرات و صدقات خالصانه ایشان باشد كه به حال آن ها منفعت دارد. از امام کاظم علیه السلام روایت شده که روح اموات به بازماندگان سر میزند. اگر از آنان کردار خوب و عمل صالح ببینند، خوشحال میشوند و از آنان راضی میگردند. اگر آنان را در مسیر طاعت خداوند ندیدند، بلکه کردار بد و گناه از آنان مشاهده نمودند، اندوهگین و ناراحت میشوند.[۳] اما در هر حال به نظر نمی رسد كه این امر محدود به خانه خود و محل سكونت قبلی شان باشد. چه بسا در صورت وسعت عمل و منزلتی كه دارند، بتوانند به مكان های گوناگون مورد علاقه خود سر بزنند. اما در مورد این كه ارواح به چه صورتی به خاندان خود سر می زنند، اشارات مختصری در برخی روایات شده است.
صفحات: 1· 2
این عبارت آیه 56 سوره احزاب است.” إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا “(خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود مىفرستند. اى كسانى كه ایمان آوردهاید، بر او درود فرستید و به فرمانش بخوبى گردن نهید.) این آیه به مۆمنان دستور می دهد به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) درود بفرستند. مقام پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) آنقدر والا و بلند است که اول خود پروردگار عالم و خالق تمام موجودات و دوم ملائکه که مدبّران امور الهی هستند به او درود می فرستند و مۆمنان نیز به تبعیت از آنان به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) درود می فرستند. اما خود صلوات به چه معنایی است و صلوات خداوند بر رسولش چه معنایی دارد و چگونه است؟ درباره معنای ” صلوه” گفته شده در اصل به معناى انعطاف بوده، و صلات خدا بر پیغمبر به معناى انعطاف خدا به وسیله رحمتش به وى است، و همچنین صلات ملائكه او انعطاف آنها به اینكه او را تزكیه نموده و برایش استغفار كنند می باشد.
صفحات: 1· 2